رسانه نوا – کوارتت کاسته در سومین سال فعالیت رسمیاش با اجرایی مقتدرانه در فرهنگسرای نیاوران سعی در اثبات این ادعا داشت که گروه بر مبنای نظرگاه منحصر به فردی بنا شده و بدون از دست رفتن مولفههای بنیادین مدنظرش میتواند نوازندگانی را با رویکردها و تواناییهای متفاوت جایگزین یکدیگر کند. با فرض اینکه سهیل پیغمبری نتوانست «یلمسی» را با صلابت و ورتوزیته پیتر سلیمانیپور بنوازد اما در دل آن ساختمان موسیقایی، جای سهیل به به درستی ساخته شده و او توانسته کاسته را در حرکتی رو به جلو همراهی کند. کاسته در عین اینکه اجرایی ممتاز و کمیاب در موسیقی ایران به نمایش گذاشت، با قدرت از آثار جدیدش رونمایی کرد و اینگونه خود را به عنوان یکی از برجستهترین گروههای تاریخ موسیقی معاصر ایران تثبیت نمود. جدایی پیتر سلیمانیپور، خسرانی نبود که حتی یک گروه موفق بتواند از پسش برآید اما کاسته با هر زحمتی که بود از این گذرگاه سخت عبور کرد.
ماضی نقلی
کاسته در سال ۱۳۹۱ با عنوان «تریو احسان صدیق» آغاز به فعالیت کرد؛ درامز، ساکسوفون و گیتارالکتریک. حاصل فعالیت این تریو یک موسیقی دراماتیکِ سرشار از تصویر بود. بخشی از قطعات ارائه شده در اولین آلبوم، موسیقی متن فیلمهای کوتاه ساخته احسان بود. قطعات آلبوم «کاسته» مثل «اکت سوم» از منظر فضاسازی موفق بودند و در عین حال بارها مخاطب را به شکل ناگهانی از فضایی که در آن قرار گرفته به جای دیگری پرتاب میکردند.
قطعات تریو احسان صدیق در الگوی آهنگسازی بر اساس یک ریتم ثابت پیش نمیروند و فراز و فرود بسیاری دارند اما به دو دلیل نمیتوان آلبوم «کاسته» را به تمامی وام دار موسیقی جز دانست. اول اینکه برای هر بخش از قطعه ریتم و ملودی خاصی طراحی شده و هر بار تعویض ریتم با تغییر ملودی و حتی بعضا با تغییر فضا همراه است و دوم اینکه موسیقی گروه خیلی هم متکی به توانایی نوازندگانش پیش نمیرود. در واقع آن آزادی با مرزهای پهناوری که در موسیقی جَز انجام میشود خیلی در روحیه این گروه نمود ندارد. البته بد نیست به این نکته اشاره کنیم که موسیقی جز مخصوصا در جنس امروزیاش به مسئله فرم و ساختار اهمیتی بسیار میدهد و آن تلقی آزادی پیچیده و بدون مرزی که ما در ایران از جَز داریم چندان هم صحیح نیست. جای شکرش باقی است که انور براهم دو مرتبه به ایران آمده و بسیار هم محبوب است. به عنوان مثال انور براهم یک آهنگساز قهار است تا یک بداهه نواز بزرگ.
نکته دیگری در کنار این دو دلیل، عدم حضور یک ساز باس که ویژگی مهمی در تریو احسان صدیق است. البته نه به این معنی که لزوما یک گروه موسیقی جَز باید گیتار بیس یا کنترباس داشته باشد ولی سازی مثل کنترباس نقش بسیار کلیدی در تاریخ موسیقی جز و آن سنوریتهای دارد که ما به آن میگوییم جَز.
روزبه فدوی از آغاز تریو تا امروز با احسان صدیق همراه بوده است. جدای از پیشرفت قابل توجه روزبه در نوازندگی او در مسند طراح ریتمهای پرکاشنی از همان آلبوم «کاسته» تا امروز که کوارتت کاسته در آستانه انتشار دومین آلبومش است، یک درامر-پرکاشنیست تمام وقت برای کاسته بوده و در دل کاسته شیوه بیانی خودش را پیدا کرده است. وقتی روزبه را تنها در کاسته دیدیم شاید برای ما این سوال پیش آمده که او تنها در کاسته میتواند بنوازد یا این کم کاری انتخاب اوست؟ او با حضور موثر در آلبوم «گذشتن و رفتن پیوسته» گروه بمرانی توانایی نواختن درفضاهای متفاوت را نمایش داد.
ماضی استمراری
بعد از رفتن پرویز نوری و آمدن مازیار یونسی، تریو احسان صدیق میل به کوارتت شدن پیدا میکند. و بعد از آمدن پیتر سلیمانیپور، تریو تبدیل به «کوارتت کاسته» میشود. پیتر در کنار ساکسوفون، کلارینت و کلارینتباساش را هم آورده بود. کاسته در آلبوم «ایستگاه یک» پختهتر از آلبوم «کاسته»، یک موسیقی شهری مدرن و فراسبکی تمام عیار ارائه کرد و در میان مخاطبان سخت پسند موسیقی ایران تبدیل به یکی از مهمترین گروههای جریان موسیقی Alternative ایران شد. گروه رادیکالی که روی صحنه بسیار جذاب بود. کاسته در آلبوم دوم به مدد اضافه شدن کلارینت، به صدای باس توجه کرد. آمدن پیتر این فضا را هم به وجود آورد که موسیقی کاسته به توانایی نوازندگان یا حداقل خود پیتر امکان بیشتری بدهد. لحن منحصر به فرد نوازندگی پیتر و رویکردش به مسئله هارمونی و فرم در کاسته تاثیر گذاشت اما مولفههای آلبوم قبل همچنان ستونهای اصلی کاسته بودند. آنها را نمیشد و هنوز هم نمیشود گروهی در سبک جَز دانست. آهنگسازی و ساختن ریتمهای متنوع و ملودی پردازی ملهم از موسیقی پراگرسیوراک (تاکید میکنم موسیقی کاسته پراگرسیوراک نیست) هنوز مولفه اصلی کاسته بود. آمدن پیتر و نقشی که در آهنگسازی داشت، کاسته را به موسیقی جز هم نزدیک میکرد. بافت موسیقایی کاسته به دلیل استفاده از کلارینت در زمینه صدای باس غنیتر شد. پیتر قدرت بالایی در نواختن کلارینت دارد اما ساز اصلیاش ساکسوفون است که صدای زیرتری نسبت به کلارینت دارد. بعلاوه رویکرد او به نواختن هم رویکرد یک نوازنده سازباس نیست. اما با این همه کلارینتِ پیتر، کاسته را یک قدم جلو برد. مخصوصا از این منظر که پیتر مایههایی از صداهای سازهای بادی ایرانی را بر روی کلارینت و ساکسوفون با تبحر بازتولید میکرد و این کار او در کنار لحن خواندن مازیار یونسی در برخی قطعات، کاسته را هرچه بیشتر بومی میکرد. بومی از جنس بدیع و غیرکلیشهای.
حالِ شاید استمراری
سهیل پیغمری آرتیست خوش استایل و بدون حاشیه که نوازندهی سطح بالای کلارینت است به گروه کاسته اضافه شد. سهیل در اولین اجرایش با گروه کاسته (در تهران) بهطور کامل بخشی از کاسته بود و با کاسته از ایستگاه یک به خوبی به ایستگاه دوم رفت. ساز اصلی سهیل کلارینت و کلارینت باس است. او ذهنیت باس نوازی خودش را هم به کاسته آورد. یکی از دلایل اینکه برخی مخاطبان کاسته پس از دیدن کاسته با ترکیب جدید، از موزیکالیته کاسته راضیتر بودند، همین اتفاق بود. البته با توجه به سنوریته تریو احسان صدیق و آن جنس موسیقی، شاید کاسته از این منظر خلاف آنچه در ابتدا میخواسته، پیش میرود؛ اما هرچه که هست پر رنگ شدن صدای باس در کاسته تاثیر مهمی دارد. سهیل که به پیشنهاد خود پیتر به کاسته پیوست، در استایل نوازندگی با پیتر تفاوت دارد. کاسته با سهیل از موسیقیای که هر از گاهی متکی به تکنوازی پیش میرفت، به رویکرد بنیادینش بازگشت و وفادارانهتر به ساختار از پیش طراحی شدهاش، برنامه خود در نیاوران را اجرا کرد. دو قطعه اول کنسرت که از آلبوم جدید بود این مسئله را به خوبی نمایان میکرد. به خصوص قطعه دوم که «خوشه» نام داشت و ۱۶ دقیقه بود. لاین کلارینت در این قطعه معمارانه طراحی شده بود و امضای جدیدی از حضور ساز بادی را در کاسته ثبت کرد.
کوارتت کاسته با قطعاتی که از آلبوم دومش اجرا کرد نشان داد در مسیری حرکت میکند که از تریو احسان صدیق و آلبوم «کاسته» آغاز شده است. احسان صدیق که گیتار الکتریک مینوازد و موسیقی پراگرسیو دوست دارد، بیش از آنکه درگیر به رخ کشیدن تکنیک نوازندگیاش باشد، درگیر ملودی پردازی است. نقش هیچکدام از اعضا گروه در آهنگسازی را نمیتوان انکار کرد. به خصوص مازیار یونسی که با رویکرد خودش وارد این گروه شده و موتیفهایی که برای پیانو طراحی میکند در آنچه که امروز کاسته هست، تاثیر زیادی دارد اما موسیقی کاسته بیش از هر کسی وام دار نظرگاه احسان صدیق به آهنگسازی است که طی سه آلبوم قابل تحلیل و پیگیری است. او امروز آرام و بی سر و صدا یکی از آهنگسازان بزرگ ایران است.
دیدگاه شما