دوباره منو سفت بستن به تخت
گمونم دوباره حالم بد شده
گمونم دوباره تو فکر و خیال
یه خمپاره از تو سرم رد شده
دوباره یادم رفته اینجا کجاست
دوباره اتاقم شده سنگرم
دارن بچه هارو درو میکنن
صدای بی سیم پر شده تو سرم
یه وقتایی یادم میره جنگ نیست
صدام اوج میگیره بعضی شبا
یه وقتایی خیلی حالم بد میشه
منو موج میگیره بعضی شبا
یه میدونه مینه روی تخت من
منور زدن مارو پیدا کنن
باید از تو میدون یه راه وا کنم
باید دستامو از رو تخت وا کنم
یه وقتایی روزامو گم میکنم
یه روزایی یادم میره زنده ام
تو دنیای من جنگ میشه هنوز
تا وقتی نفس هست رزمنده ام
یه وقتایی تو خاطره ها هنوز
تو کارون دارم آب تنی میکنم
خودم که یادم نیست اما میگن
یه وقتا فقط خودزنی میکنم
یه وقتایی یادم میره جنگ نیست
صدام اوج میگیره بعضی شبا
یه وقتایی خیلی حالم بد میشه
منو موج میگیره بعضی شبا
یه میدونه مینه روی تخت من
منور زدن مارو پیدا کنن
باید از تو میدون یه راه وا کنم
باید دستامو از رو تخت وا کنم