زندگیم رو لب تیغه نمیشه با تو بیام
زخم من خیلی عمیقه نمیشه با تو بیام
آخر قصه چی میشه خودمم نمیدونم
واسه اینکه با تو باشم میخوام و نمیتونم
خیلی حرفا رو نمیشه با ترانه ها بگی
عمری چشمامو بستم رو تموم زندگی
وقتی ترسی تو دلم نیست واسه چی سکوت کنم
من به قله نرسیدم که بخوام سقوط کنم
اما تو پر بکش حتی اگه آسمونی نیست
اگه افتادی به خاکم باز رو بالت بنویس
توی چشمامون با اینکه قطره های بارونه
تو نگام کنو بخند که آخرین خندمونه
زندگیم رو لب تیغه نمیشه با تو بیام
زخم من خیلی عمیقه نمیشه با تو بیام
آخر قصه چی میشه خودمم نمیدونم
واسه اینکه با تو باشم میخوام و نمیتونم