مو براش میباریدُم تا که خشکی نبینه
مو براش میتابیدُم تا تو سرما نشینه
مو براش دریا شدُم، او مونه برکه میدید
مو براش فردا شدُم، به گذشته میرسید
مو یه دنیا آرزو، او جلو پاشو میدید
صاف بودُم عین دشت، ولی بام صادق نشد
مو براش عشق شدُم، ولی بام عاشق نشد
غرق عشقش میشدُم،.. یک دفعه قایق نشد
آی مترسک چشاتو واکن، گندماتو دزدین
آی مترسک سروصدا کن، که کلاغا رسیدن
همه جا جارش زدُم، مونه بیصدا میخواست
مو براش شفا بودم، او فقط دوا میخواست
مو دوتامونه ولی، اون مونه جدا میخواست