ازکجا شروع کنم ازکجا از چی بگم
از کدوم روزای خوب ازکدوم شبای غم
پـُر کردیم عشقو از ارس تا کارون
واسمون ترسی نداشت
ترکش و بمبارون
دیگه ارامش با خونه ی من قهر نیست
زندگی به کاممون مثله
دیروز زهر نیست
توی دنیا امروز دل من غمگین نیست
شهری آزادتر از
شهر خرمشهر نیست
چشامونو دادیم برای دیدن عشق
عاشقی میکردیم
واسه ی فهیدن عشق
شهر من تو اون شبا خواب راحتی نداشت
سختی های روزگار مارو
راحت نمی گذاشت
دیگه ارامش با خونه ی من قهر نیست
زندگی به کاممون مثله
دیروز زهر نیست
توی دنیا امروز دل.من غمگین نیست
شهری آزادتر از
شهر خرمشهر نیست