لبخند تو معجزست معجزه کن دوباره
بذار دوباره مهتاب رو خاک شب بباره
بزار که خاک تشنه نگاهتو بنوشه
شب با طلوع چشمات رخت سحر بپوشه
معجزه کن دوباره وقتی که بیقرارم
وقتی که بی حضورت آرامشی ندارم
تو لحظه های تردید اسم منو صدا کن
از این سکوت دلگیر قلب منو رها کن
با من بمون که فردا سهم من و تو باشه
اندوه لحظه هامون با بودنت فنا شه
لبخند تو صدامو میبره تا ستاره
دوباره شعله ور شو معجزه کن دوباره
تا انتهای قصه همراه باش و هم پا
ای هم صدای دیروز با من بیا به فردا
یک لحظه یک ترانه با من بمون و سر کن
این لحظه های تلخو با خنده بی اثر کن
با من بمون که فردا سهم من و تو باشه
اندوه لحظه هامون با بودنت فنا شه
لبخند تو صدامو میبره تا ستاره
دوباره شعله ور شو معجزه کن دوباره