لیلی ی کجاوه ی خاکستر
گل سرخه شعله پوشه پر پر
وارث سرگیجه و تنهایی
لحظه ها بر نمی گردن از سر
تو کویر بی تاب دریا بودن
توی کابوس فکر رویا بودن
وقتی که این روزنه مسدوده
پی فتح آرزو ها بودن
سخته… تلخه… خونباره
وقتی هر در… دیواره
سخته… تلخه… خونباره
وقتی هر در… دیواره
صاحب آرزو های مرده
مالکه رویا های خط خورده
خسته از فتح کدوم تسلیمی؟
که میون شعله خوابت برده ؟
وقتی که زمزمه ها فریادن
یکدفعه از ،اصل و نصب افتادن
به سراب آینه ها دل بستن
به حریم سایه ها تن دادن
سخته … تلخه … خونباره
وقتی هر در دیواره
سخته… تلخه… خونباره
وقتی هر در… دیواره