اینجا تا به بندر خیلی راهه
دریا پر موج و … زیاده
بین آدمای شرطی زندگی کردمو باختم
دلمو زدم به دریا خودمو بی تو شناختم
کسی که با دیدن تو روبرو شد با حقیقت
از همین فاصله حالا کلت میشه رو شقیقت
من برای کسی بجز تو شهر رو زیر و رو نکردم
به چی باید میرسیدم وقتی آرزو نکردم
شونه های تو دیلیل گریه های آخرم شد
پیش تو پهلو گرفتم دستای تو لنگرم شد
من گذرنامه نخواستم زندگیم بی حد و مرزه
قلبی که تو سینه دارم دیگه آسون نمیلرزه
اینجا تا به بندر خیلی راهه
دریا پر موج و … زیاده
من برای کسی بجز تو شهر رو زیر و رو نکردم
به چی باید میرسیدم وقتی آرزو نکردم