از من کارمند با چندرغاز حقوق مالیات میگیرند از شما چرا نگیرند ..ما شکایت دتریم که چرا تا حالا ازتان مالیت نمیگرفتند .
رسانه نوا – نامه اعتراضی ۲هزار نفر از هنرمندان موسیقی بر علیه وضعیت حاکم بر موسیقی ایران منتشر شد. این شکواییه که صبح امروز چهارشنبه هشتم خرداد ماه با عنوان «خطاب به وکیلان و وزیران ایران» به همراه متن نامه و اسامی امضا کننده نامه در اختیار رسانهها قرار گرفته و منتشر شده است، به عنوان یک حرکت صنفی اعتراضی در برابر عملکردهای اخیر وزارت ارشاد، دولت و در اعتراض به شرایط نابسامان مدیریتی و چندگانگی تصمیمگیری در حوزه موسیقی کشور تهیه و تنظیم شده است.
شرایط و تصمیمگیریهایی که به واسطه تصویب قانون اخذ ۱۰ درصد از درآمد بلیت فروشی کنسرتها، استعفای رییس دفتر موسیقی و دبیر اجرایی و مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی فجر را در پی داشته است. تصویب ماده قانونی موسوم به برداشت ۱۰ درصد از تمام کنسرتهای موسیقی در کلانشهرها که به پیشنهاد معاون حقوقی وزیر ارشاد و با وجود مخالفت معاونت هنری و مدیر دفتر موسیقی به تصویب مجلس رسیده، در طی چند ماه گذشته، اعتراضات صنفی و بازتابهای گستردهیی را در میان هنرمندان، رسانهها و انجمنها و محافل هنری کشور داشته است.
بیانیه اعتراضی فعالان عرصه موسیقی به امضای بیش از ۲هزار نفر از هنرمندان موسیقی از سرتاسر ایران و چهرههای شاخص موسیقی ایران رسیده است که از آن جمله میتوان به حسین علیزاده، رافائل میناسکانیان، علی اکبر شکارچی، ساسان فاطمی، حمید متبسم، ابراهیم لطفی، فردین خلعتبری، مهدی آذرسینا، فریدون شهبازیان، آروین صداقتکیش، کیوان ساکت، شهرام صارمی، عیناله کیوانشکوه، مسعود شعاری، بهداد بابایی، شاهرخ خواجه نوری، بهرام دهقانیار، احسان ذبیحیفر، رضا پرویززاده وحید تاج، لیلا رمضان، سیامک جهانگیری، فرشاد رمضانی، مانی جعفرزاده، بهروز مبصری و تعدادی از رییسان و اعضای هیات مدیره شعب انجمن موسیقی کشور اشاره کرد.
متن نامه با اسامی امضا کنندگان به شرح زیر است:
به نام دادار جهان
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانهی ویران
یا رب بستان داد فقیران زِ امیران
چه کج رفتاری ای چرخ، چه بد کرداری ای چرخ،
سرِ کین داری ای چرخ، نه دین داری، نه آیین داری، نه آیین داری ای چرخ!
عارف قزوینی
خطاب به وکیلان و وزیران کشورمان ایران
ما هنرمندیم. همان هنرمندانی که شما در هر موسم انتخابات این کشور به حضور و هنرشان یا به کمترین سلام وعلیکی که با هریکیشان داشتهاید مفتخرید و مباهات میورزید. هنرمندانی که با حمایت یا قطع حمایتشان سرنوشت هر انتخاب و انتخاباتی تغییر کرده است و خواهد کرد. پس این سخن از ایشان با شماست:
ای صاحبمنصبان! شما این مناصب را از مردمی وام دارید که امروز غمِ نان و سایههای شوم تهدید بیگانگان و تحدیدهای خودی، جانشان را به لب پرتگاه یأس و نابودی کشانده است. بعید است که ندانید بزرگی آداب دارد. پیران ما گفتهاند اگر بزرگی از بزرگزادگی باشد، شاید به تجربه و تربیت آدابش حاصل گردد لیک اگر در پیِ تغییر احوال روزگار و بخت و اقبالی یک شبه به دست آمده باشد، علم و درایت و هوشمندی بسیار باید تا آدابِ منصب در کار صاحبمنصب چهره نماید.
امروز موسیقی -بخوان فرهنگ- ایران بیمار است. اگر اِشکال را در کودکستانها و دبستانها و مدارس سرتاسر کشور جُستهاید و نطفه و ریشهی انحراف و خطاها را در خود نمیبینید، باید به قوهی ادراک و تشخیص خود شک کنید. امروز هنر و هنرمند به ویژه هنرمندان موسیقیِ ایران به تنگ آمدهاند از این همه سوء تدبیر و نامردمی که نه فقط بر جماعت ایشان که بر فرهنگ این مرزوبوم میرود. بدانید که همه بر شاخسار یک ریشه لانه داریم. ریشهای که اگر بخشکد چنان که حاصل عمل شماست، نه شاخساری، نه خانواری و نه نامداری از این بُن برجای نخواهد ماند.
یکصد سال پیش، از میانِ پیشینیانِ ما هنرمندان، عارفِ نامدارِ شعر و موسیقی ایران، وکیلان و وزیران روزگار خود را نهیب زد و گفت: «خوابند وکیلان و خرابند وزیران» و ادامه داد: «ما را نگذارند به یک خانهی ویران». حال ای وکیلان و ای وزیران ایران، در سال ۱۳۹۸ بر شما از ما انذاری: نباشید چنان که تاریخ این سرزمین، ادامهی بدیهی و مصداق مشخص کلامی بداندِتان که در حوالی سنهی ۱۲۹۸خورشیدی سروده شده است.
چرا امروز در هر گوشهی این سرزمین، هرکس رأساً خود را مُحق میپندارد تا به اختیار خود برای موسیقی تعیین تکلیف نماید؟ آیا هنوز آسیب این تشتت و پراکندگیِ ملوک الطوایفی را درنیافتهاید؟ فرهنگ و هنر کشورمان رو به قهقرا نهاده است. اسفبارتر آنکه آیندگانی که در برساختِ این هنر و فرهنگِ سست و در حال زوال هیچ نقشی نداشتند، وارثان آن خواهند بود.
بترسید از روزی که برای آیندگان این سرزمین نه هویتی مانده باشد و نه فرهنگی. روزی که از معنای هنر ایرانی، بیش از برگهایی در کتابهای تاریخ هنر نشانی باقی نباشد.
ما برای پیشگیری از گسستِ کامل ارتباط هنرمندان با دولت و بازسازی جایگاه هنر و هنرمند در سازوکار مدیریت فرهنگی، در نخستین گام، ابتداییترین خواستههایمان را در میان میگذاریم و منتظر قدمهای بعدی از سوی شما هستیم.
طرحِ دست اندازی ۱۰ درصدی به جیب هنرمندانِ موسیقی را که به تازگی در وزارتخانهی فرهنگ و ارشاد تهیه شده است، اگر چه با تمهیداتی درخور تأسف به تصویب نمایندگان رسیده، با کمک همان نمایندگان که عمدتاً مخالف آن بودند، لغو کنید.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر روسفیدی و سربلندی وزارتخانهی متبوع خویش را خواهان است، به جای حذف مخالفانِ آن طرح ضدِ فرهنگ و ضدِ هنر، طراحان چنین طرحهایی را عزل نموده و خود شخصاً از هنرمندان عذرخواهی کند.
پس از ۴۰ سال باید زمان آن دررسیده باشد که به دخالتهای امنیتی در حوزهی هنر، لغو کنسرتها و اجرای هنرمندانی که نان و جان و آبرویشان وابسته به هنر شریفشان است، پایان ببخشید.
تحمیل فشار بر کارگزاران مورد وثوق جامعهی هنری را خاتمه دهید.
بدانید و بپذیرید که موسیقی بخشی جداییناپذیر از فرهنگ است و مانند هر شاخهی دیگر فرهنگ باید به حیاتِ طبیعی خود واگذاشته شود؛ دخالت کسانی که متخصص فرهنگ نیستند در این حوزه به مراتب بیش از آنچه که شما به غلط خطرش میپندارید میتواند مضر باشد. اِعمال مدیریتِ سلیقهای و آمرانه، به جای همراهی با حیات طبیعی هنر، آن را به خارج از مرزها و یا زیرزمینها هدایت خواهدکرد. فضاهایی که نه نظارت فرهنگی اندیشمندی بر آن است و نه کسی را توانِ در انداختنِ مهاری امنیتی بر نفوذش در میان کودکان و خانوادههای این سرزمین است.
ما هشدار میدهیم که این وضعیت پایانی ناخوش خواهد داشت برای کشور، ملت و حکمرانان. خواستهی روشن ما در پایان این است: موسیقی و هنرمند را خفه نکنید. به جای حذف و سلب و طرد و انکار هنر، اجرای هنرمندان و انتشار کارشان را به حیاتِ طبیعیِ فرهنگ وا بگذارید. حامی هنر باشید تا هنرمندان نیز پشتیبان شما باشند.
امضا
از من کارمند با چندرغاز حقوق مالیات میگیرند از شما چرا نگیرند ..ما شکایت دتریم که چرا تا حالا ازتان مالیت نمیگرفتند .
دیدگاه شما