رسانه نوا – دیو گرول نهمین آلبوم فو فایترز را با عبارت «نسخه موتورهد از سرجنت پپر» توصیف کرد. هرچند باید به بلندپروازی او آفرین گفت اما به این مسئله نیز باید فکر کرد که اِلِمانهای موسیقایی این دو اثر تا چه اندازه سازگار هستند.«سرجنت پپر» یک آلبوم پاپ با رنگ، ملودی، هارمونی و عناصر متنوعی است که، حداقل در نگاه اول، با موسیقی راکِ بیپرده موتورهد یا بهطورکلی، ژانر هوی متال بیارتباط بهنظر میرسد. اما از آنجا که گرول خود در بازتولید آلبوم سرجنت پپر حضور داشته، گفته او را میتوان به شکل تحتالفظی تفسیر کرد.
پل مکارتنی در قطعه Sunday Rain درامز سبک و کمسروصدایی مینوازد (حرکتی شجاعانه چراکه گروه فو فایتر خودش دو درامر فوقالعاده دارد؛ یکی گرول و دیگری تیلور هاوکینز، خواننده همراه گروه.) لاین مارپیچ گیتار و توالی نزولی آکوردها در این اثر، کاملا خارج از مکتب جان لنون و جورج هریسون است و سعی میکند یک گروو پاپ-راکِ مودیِ خوب بسازد. بااینحال – از جنبه آوازی – بهنظر میرسد اگر چنین اثری در فرایند بازسازی آلبوم سرجنت پپر حضور میداشت قطعا توسط مکارتنی، به دلیل شباهت زیاد به آثار بیتلز، از کار بیرون گذاشته میشد.
گرول، درامر اصلی گروه نیروانا، در مورد فو فایترز کار فوقالعادهای انجام داد. او توانست فو فایترز را آرام آرام (طی بیش از ۲۳ سال) به ستارهای تبدیل کند که در استادیومهای بزرگ بینالمللی برنامه اجرا میکند، هرچند فو فایترز موفقیت هنری یا اقتصادی چندان بزرگی کسب نکرد و آلبوم The Colour and the Shape، که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد و حدود ۲ میلیون نسخه فروخت همچنان پرفروشترین آلبوم آنها است. گرول در اجرای ریفهای خشن راک و خواندنِ کورسها همراه آن مهارت ویژهای دارد اما به نظر میرسد آنها بیش از آنکه از احساسات خام او سرچشمه گرفته باشند، از المانهای وامگرفتهشده ساخته شدهاند.
گرول، برای تهیهکنندگی این آلبوم سراغ گرگ کرستین رفته است، کرستین که از دنیای تجاری موسیقی پاپ میآید پیش از این با ستارگانی نظیر ادل، سیا و لیلی الن کار کرده است. آنها لاینهای سنگینی از هارمونیهای فشرده و متراکمِ وکال را به کار اضافه کرده و هر فضایی را با ملودیهای فرعی پر کردهاند و بهاینترتیب، بازه داینامیک را در آهنگهایی که ناگهان از یک قطعه اکوستیکِ کوچک ساده به یک راکِ اپیک تبدیل میشوند گسترش دادهاند. نتیجه اینکه فو فایترز بیآنکه واقعا مدرنیزه شده باشد صدای تازهای پیدا کرده است و تراکم (غلظت) میکسها بیش از آنکه هیجان و جنجال موسیقی پاپ معاصر را داشته باشد، پریشانی و اضطراب دهه هفتاد را بهخاطر میآورد.
شکل تولید (پروداکشن) این اثر نمیتواند این حقیقت را پنهان کند که هسته مرکزی فو فایترز همچنان بیشازحد بهگوشآشنا است. گرول طوری میخواند و میغرد که گویی تمام ذرات وجودش را صرف این اثر کرده است اما نمیتواند از ریتمهای کهنه این ژانر و کلیشههای پیشپاافتاده آن بگریزد. معانی زیادی میتوان از بعضی لیریکها بیرون کشید مثل جایی که میگوید: «عزیزم، سوار قطاری شو که مقصدش هیچ جا نیست، نمیخواهی یکمی سواری کنی؟» آلبوم Concrete and Gold یک اثر سرگرمکننده و بلندپرواز است اما وقتی در قیاس با سرجنت پپر قرار میگیرد شایستگی لازم را نشان نمیدهد.
نویسنده: نیل مکورمیک
دیدگاه شما