رسانه نوا – رسول نجفیان از جمله هنرمندانی است که مردم او را تنها بهواسطه حضور در عرصه بازیگری و کارگردانی تلویزیون و تئاتر نمیشناسند، بلکه وی آثار ارزشمندی هم در زمینه موسیقی و آهنگسازی داشته و در بین مردم شناخته شده است. به گزارش قدس آنلاین وی تاکنون آلبومهای متنوعی با محوریت نواها و آیینهایی سنتی و مذهبی روانه بازار کرده که آلبومهای «رسم زمونه» و «نیایشخوانی» بخشی از آنهاست که مورد توجه بسیاری قرار گرفته است.
علاقه شخصی نجفیان به جمعآوری نوحههای قدیمی در آلبومهای «ذوالجناح میآید بیسوار» و «با عاشورا میگریم» هویداست.
همانطورکه تعزیه و شبیهخوانی و دیگر هنرهای نمایشی آیینی از قدمت بالایی برخوردارند، آیینهای عاشورایی نیز در موسیقی مذهبی ایران جایگاه ویژهای دارند، وضعیت اینگونه از نواهای عاشورایی در فضای موسیقی چگونه است؟
در همه زمینههای هنری ارزشهایی وجود دارد که اگر به آنها اهمیت داده نشود از بین میرود. در موسیقی هم همین است، متأسفانه گاهی اتفاقاتی میافتد که بسیار تعجبآور است، یکی از همین مسایل نگاه سلیقهای است که آفت بزرگی در فضای موسیقی محسوب میشود. من کارهای عاشورایی زیادی انجام دادهام که با غرضورزیهایی همراه شد و باعث شد علیرغم اینکه این آثار مجوز دارند، اما اجازه پخش از تلویزیون را نداشته باشند.
این نگاه سلیقهای خودش شروع یک آفت در دامان موسیقی است که باعث میشود زحمت بسیاری از کسانی که در عرصههای این چنینی فعالیت میکنند، نادیده گرفته شده و درواقع گرفتار نگاه سلیقهای شود. در آلبوم نوحههای عاشورایی «ذوالجناح میآید بیسوار» حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ نوحه، مثنویخوانی، شاهنامهخوانی و… را جمعآوری کردم، اما به آن اهمیتی داده نشد، درحالیکه اینها گنجینههای هنر موسیقی ما هستند و باید موردتوجه قرار گیرند. اینها ثروتهایی است که در سینه آخرین نسلها باقی مانده و آن را با خودشان میبرند. درنتیجه با گنجینه بسیار ارزشمندی روبهرو هستیم و باید آن را حفظ کنیم.
از سویی دیگر با میزان عشقی که مردم به ائمه اطهار(ع) و ساحت امام حسین(ع) و عاشورا دارند باید از طرف مسؤولان هم وسواس بیشتری نشان داده شود و بعد گله و شکایت نکنیم که چرا جوانان سراغ موسیقیهای غربی میروند و اینقدر با موسیقی خودمان غریبه هستند. سؤال من این است که اینهمه خساست از کجا نشأت میگیرد؟ من آلبومی دارم که مجوز پخش دارد، اما به من میگویند که تو فقط مجوز پخش از رادیو را داری و نمیتوانی آن را در تلویزیون هم پخش کنی. مسایل اینچنینی ما را دلسرد میکند و این سؤال بهوجود میآید که آیا واقعاً من کار ناشایستی کردم که مستحق چنین برخوردی هستم؟! از ایننظر من بسیار گلایهمندم و تقاضا دارم که موسیقی و نواهای عاشورایی که برای تولیدش تلاش وافری شده از تلویزیون هم پخش شود و اجازه بدهیم که مردم از آن استفاده کنند.
آیا اطلاعی دارید چهکسی مسؤول چنین اتفاقی است و چرا آثارتان اجازه پخش از سیما را ندارد؟ ضمن اینکه کدام نهاد یا ارگانی حمایتهای لازم برای پخش چنین آثاری انجام میدهند؟
درحقیقت نمیدانم منشأ این داستان کجاست، اما متولیان فرهنگی باید متوجه موضوع باشند و با نگاه دلسوزانهتری تصمیمگیری کنند. حمایتها همیشه از طرف بخش خصوصی بوده است. بهعنوان مثال مهدی مظاهری روی آلبوم «ذوالجناح میآید بیسوار» سرمایهگذاری کرد و یکبار هم مؤسسه سروش این هزینه را روی آلبوم «با عاشورا میگریم» انجام داد. آنها بدون هیچ چشمداشتی هزاران نسخه از آن را در شهرهای مختلف پخش کردند، سودی هم از اینکار نبردند و فقط خالصانه حمایت کردند. آقای مظاهری هم یک ریال از این کار سود مالی نداشت و باید از اینها تجلیل کرد. همچنین آقای کریمیان و آقای محمد پیشگاهیفر با آلبوم «با عاشورا میگریم» همکاریهای بسیاری داشتند.
بازخورد این آهنگها و نواهای عاشورایی در میان مردم چگونه بود؟
خوشبختانه بازخوردها بین مردم بسیار عالی بوده و در برخی روستاها به من میگفتند اجازه بدهید گلوی شما را ببوسیم. نوحههایی که دچار آفت شدند را زنده کردیم و این برای مردم با ارزش بود، ضمن اینکه نباید از حق گذشت که این حرکت کار کوچکی نبود. ایل بختیاری، لرستان، خراسان، آذربایجان، خوزستان و… خاستگاه این نوحهها هستند که ۴۰۰ ـ ۵۰۰ سال قدمت دارند و برای همین است که روی مردم تأثیر بسیاری دارند. یادم هست در اجرایی که در اریکه ایرانیان داشتیم مردم بسیار متعجب بودند و از ما سؤال میکردند که این نواها و نوحهها از کجا آمدهاند و ما هیچوقت نمیدانستیم چنین نوحههای سوزناکی هم وجود دارد و بسیار از شنیدن آن تحتتأثیر قرار گرفتند، اما از طرفی دیگر این نگاه در بین مسؤولان نیست و در بسیاری موارد به آن توجهی نمیشود.
برخی مداحیهایی که طی این سالهای اخیر شنیده میشوند، سطحی و عاری از ارزشهای هنری و مذهبی هستند. این مداحیها از کجا شکل گرفتند و بهنظر شما چرا این فضا در مداحی امروز باب شد و برای بیرونرفت از آن چه باید کرد؟
این حجم مداحیها با نوحههای لسآنجلسی که میبینیم جای تأمل و بدتر آن جای تأسف دارد. مردم در برخی از این مداحیها بهجای گریه میخندند. من فکر میکنم یکی از دلایل این وضعیت عدمتوجه به نواهای ارزشمندی است که امروز در حال فراموششدن هستند. متأسفانه اگر نوحههای ارزشمند حمایت نشوند از بین میروند و فضای موسیقی عاشورایی هم به ابتذال کشیده میشود؛ مشخص است وقتی کار سخیف به مخاطب ارایه میدهیم، تأثیری رویش نمیگذارد. چطور وقتی یک کاسه و کوزه گلی پیدا میکنیم آن را در موزه میگذاریم و در فضای گردشگری و توریستی روی آن مانور میدهیم و معرفیاش میکنیم، اما وقتی بحث هنر و فرهنگ شفاهی است که سینه به سینه نقل شده و به ما رسیده، توجهی به آن نمیشود؟ ما نوحهها، سوگوارهها و اشعار مذهبی ارزشمندی از قربان تا غدیر، سوگوارههای کربلا و… داریم. باید آنها را پیدا و حفظ کنیم. فراموش نکنیم خود شنونده فرق کار سخیف و مبتذل را خوب میفهمد و بهبیانی دیگر فرق دوغ و دوشاب را از هم تشخیص میدهد. به همین دلیل و برای ارتقای فرهنگی باید از گسترش ابتذال جلوگیری کنیم و اگر متولیان فرهنگی از سواد لازم برخوردار باشند، قطعاً جلوی ابتذال گرفته میشود و همین مسأله باعث ترویج و ترغیب به آثار اصیل میشود، بهخصوص در صداوسیما بهعنوان رسانه ملی که بهعنوان مرجعی است که همه آن را میبینند.
دیدگاه شما