رسانه نوا – هوشنگ جاوید کارشناس و پژوهشگر موسیقی آیینی معتقد است اگر جوانان به سبکها و شیوههای نادرست در مداحیها و نوحهخوانیها علاقهمند میشوند، به دلیل قصور در آشناسازی آنها با مبانی موسیقی سوگ در ایران است.
هوشنگ جاوید – پژوهشگر موسیقی آیینی و نواحی- در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا، با انتقاد از رویکردهای فرهنگی و رسانهای، موسیقیِ سوگ را در آستانه نابودی و فراموشی خواند.
هر کسی میتواند هرچه خواست بخواند و منتشر کند
وی درباره آسیبهای موجود در حوزه موسیقی سوگ، گفت: «به نظر من آسیبهای مختلفی وجود دارد که ماهیت موسیقی سوگ را به چالش کشیدهاند. به عنوان مثال عملکرد رسانههای گروهی و آثاری که برای تلویزیون یا رادیو تولید میشود، ساختارشکنیهای ادبی، افول ادب و اخلاق در معنا و محتوای اشعار و شیوههای بیان، غالیگریهای نو (به معنی غلو و بزرگنمایی).»
جاوید ضمن اشاره به تاثیرات فرهنگی از فرهنگهای بیگانه، ادامه داد: «یکی از آسیبهای جدی، استفاده از مواد فرهنگی بیگانه و بیتوجهی به مبانی فرهنگی و موسیقایی ایران در حوزه موسیقی است. مشکل دیگر این است که هنوز تعریف مشخصی از بدعت، بداهه و سنت در موسیقی آیینی ما وجود ندارد و بخش قابل توجی از مجریان (یعنی مرثیهخوانها و مداحان و…) اهلیت علمی و دانش کافی از موضوعات و مبانی ندارند.»
این پژوهشگر با سابقه گفت: «متاسفانه چند مرکزی شدن موسیقی و مراکز تصمیمگیری، باعث شده است که نظارت درست و دقیقی بر تولیدات فرهنگی و هنری، از جمله در حوزه موسیقی سوگ نباشد. در چنین شرایطی و در خلاء وجود یک مرکز نظارت کلان است که هر کسی در هر نقطهای از کشور، میتواند هرچه خواست بخواند و منتشر کند.»
بسیاری از علما با ترکیب موسیقی و مبانی مذهبی مخالفاند
وی یادآور شد: «آسیب دیگری که باید به آن اشاره کرد، به بخش پشتیبانی و حمایت از تولیدات مختلف برمیگردد. در مواردی حتی مشخص شد که برخی از اسپانسرها در تولید برخی آثار، با نیتهای سوء اقدام به سرمایهگذاری کردهاند که با آثار بدون کیفیت و بد، مقاصد دیگری را دنبال کنند.»
جاوید اظهار داشت: «مشکل دیگری که در موسیقی سوگ با آن روبهرو هستیم این است که تعریفی از ارکستر سوگ در رسانه و وزارت فرهنگ و ارشاد وجود ندارد. همینطور تعریفِ سنت در موسیقی. براین اساس یکی از جدیترین آسیبها، شیفتگی و آشفتگی است.»
وی ضمن بیان این مطلب که هنوز معلوم نیست موسیقی سوگ قابل قبول است یا نه، ادامه داد: «بسیاری از علما و مراجع تقلید، همچنان با ترکیب موسیقی و معارف مذهبی و آیینی موافق نیستند. در چنین شرایطی بسیاری از آثاری که در ارشاد یا صدا و سیما در حوزه موسیقی سوگ تولید میشوند، از نگاه آنها پذیرفته شده نیستند.»
این پژوهشگر موسیقی آیینی در ادامه، به گذشته موسیقی سوگ در ایران اشاره کرد و گفت: «اگر نگاهی به پیشینه موسیقی سوگ در کشورمان بیندازیم، میبینیم که پیشینیان چقدر در این حوزه اندیشیدهاند. بالعکس زمانه ما که آن اندیشمندی وجود ندارد و از آن خبری نیست.»
شیوهها و درونمایهها در موسیقیِ سوگ
وی توضیح داد: «به عنوان مثال پیشینیان ما شیوههای متعدد و مختلفی را برای اجرای آثار سوگ تعریف کرده بودند که امروزه در حال فراموشی و نابودی هستند. مثلا پایخوانی (اشاره به پای منبر خواندن)، پیشخوانی (معرفی کردن اثر، پیش از روضهخوانی و…)، مرکبخوانی (ترکیب آوازها)، مرصع خوانی (فاخرخوانی)، متألمخوانی (دردآور خواندن)، متشبثخوانی (خواندن در قالب شخصیتهای خاص)، متعاقبخوانی (به دنبال هم خواندن)، متناظرخوانی (به شکل مناظره)، ریزهخوانی (ادای سخن به شکل آهسته و زمزمه)، رجزخوانی، اُشتلمخوانی (پهلوانخوانی)، بداههخوانی (پرورش دادن نغمه در ذهن شخص و اجرای شعر بر اساس آن)، بحرطویلخوانی، جفتیخوانی و…»
جاوید خاطر نشان کرد: «بهجز شیوههای اجرا، حتی تقسیمات متعددی در زمینه درونمایه آثار تعریف شده است؛ تقسیماتی مثل فضائلخوانی، گلدستهخوانی، بسماللهخوانی، شمایلخوانی، مقتلخوانی، صورتخوانی (که در زنجان و همدان و آذربایجان مرسوم بوده و تقریبا به فراموشی سپرده شده است) و…»
وی گفت: «چطور میشود از کنار این همه پیشینه گذشت و بدون توجه به پژوهشهای انجام شده، به سراغ نغمههای جدید رفت؟ گویا تمام خواسته و سعی تصمیمگیرندگان، جذبِ جوانان است! اخیرا هم باب شده که میگویند «جوانپسند» باشد.»
جوانان گناهی ندارند
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه تاکید کرد: «جوانان گناهی ندارند که پیشینه موسیقی سوگ در ایران به آنها انتقال داده نشده، مقصر بزرگترها هستند که برنامهای برای پرورش فکری جوانان نداشتهاند. آنوقت یکعده به جوانان ایراد میگیرند و از آنها طلبکارند! یعنی یا از اینسوی بام میافتند و یا از آن سوی بام.»
وی با اشاره به رسالات متعددی که در دورههای گذشته، حتی پیش از ورود مغول به ایران در حوزه موسیقی نوشته شده، گفت: «جالب است که در یکی از رسالات، به «پردههای مبکی» در موسیقی اشاره شده است؛ یعنی پردههایی که گریهآورند. یا در جایی دیگر به دستگاهها اشاره شده و گفته شده است که مثلا «نوا؛ شدیدالبکاء» که به دستگاه نوا اشاره دارد و گریهآور بودن آن. حتی «شهناز» را کمربند گریه خواندهاند.»
جاوید افزود: «این سوابق نشان میدهد که حکمای اسلامی ایران تا چه حد به دین و مذهب متعهد بودهاند که برای بهروزرسانی موسیقی، رساله نوشتهاند تا دانش خود را به نسلهای بعدی انتقال بدهند اما متاسفانه امروز به این پیشینه فرهنگی توجهی نمیشود.»
پژوهش در موسیقی، تعریفی ندارد
وی با انتقاد به تعریف پژوهش و پژوهشگر و جایگاه آن در برنامههای فرهنگی، اظهار داشت: «یک عده فکر میکنند که پژوهش، خلاقیت نمیخواهد و به همین دلیل شورای عالی انقلاب فرهنگی در ارزیابیها هنری خود، پژوهشگران را راه نداده و صرفا تولید را در حد اثر میبینند، نه کتاب و مقاله و…»
این پژوهشگر حوزه موسیقی ادامه داد: «پژوهش در کشور ما، تعریف مشخصی ندارد؛ خصوصا اگر در حوزه موسیقی باشد؛ که انگار مصداق کفر است! متاسفانه پژوهشگر مورد حمایت قرار نمیگیرد. بارها پیش آمده که طرحهای پژوهشی خود را به مدیران بالادستی پیشنهاد دادهام اما آنها شروع به چانهزنی کردهاند؛ طوری که در بازار خرید و فروش میوه و … مرسوم است.»
وی افزود: «به همین خاطر است که سالهاست کنار کشیدهام و فعالیتهایم را صرفا به تدریس در دانشگاه محدود کردهام، با این امید که از این دانشجوها، نسلِ موفق و پژوهشگری بار بیاید.»
آینده روشنی پیش روی موسیقی سوگ نیست
جاوید گفت: «امیدوارم در آینده، شاهد حرکتهای خوبی در حوزه فرهنگ و هنر باشیم؛ خصوصا در حوزه موسیقی سوگ که به نظر من میتوانیم در این عرصه، حرفهای جهانی داشته باشیم.»
وی تاکید کرد: «هرقدر که ما در این حوزه، کاهلی کنیم، فرهنگ معنوی خود را بیشتر و بیشتر از دست خواهیم داد و روز به روز قربانی فرهنگهای وارداتی میشویم. شواهد و قرائنِ موجود، آینده خوبی را برای موسیقی، و خصوصا موسیقی سوگ به دست نمیدهد.»
دیدگاه شما