رسانه نوا – برای علاقمندان موسیقی راک نام «باب دیلن» آنقدر آشناست که «ویلیام شکسپیر» برای علاقمندان ادبیات. البته برای دنبال کنندگان جنبشهای مدنی آمریکا اسم باب دیلن بهعنوان یک موزیسین با ترانههایی درباره جنبشهای اجتماعی هرگز فراموششدنی نیست.
چرا که آن ترانهها به سرودهایی برای جنبش تبدیل و بر دهانها جاری شدند و در فعالیتهای اجتماعی یاریگر کنشگران بودند. ترانههایی که میتوانستند شور و حال بیافریند و بازتابدهنده روحیات فعالان از امید تا ناامیدی و سرانجام تا بیسرانجامی باشند.
حالا این موزیسین و ترانهسرا و البته نویسنده، توانسته جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۶ را برای «ابداع زبانی نو و بیانی شاعرانه در ترانهسرایی آمریکایی» از آن خود کند. و برای اولین بار است که کمیته نوبل اعلام کرده جایزه ادبیات را به یک «ترانهسرا» اهدا میکند.
پیشتر، در سال ۲۰۰۸ دیلن جایزه ویژه پولیتزر را برای «تأثیر ژرفی که با آفرینش اشعاری با قدرت شاعرانه فوقالعاده بر موسیقی عامهپسند و فرهنگ آمریکا گذاشت» به دست آورده بود.
جنس ترانههای باب دیلن، به جای موضوعات عاشقانه آمیخته با مسایل روز بوده و برای قرار گرفتن و ارائه در قالب موسیقی راک سروده شده و به همین دلیل رابطه آن با جایزه نوبل در شاخه ادبیات، بسیاری را حیرت زده کرده و البته علاقمندان دیلن، که از او بهعنوان پدیدهای در فرهنگ آمریکایی در ۵۰ سال گذشته یادمی کنند، را مشعوف ساخته است. جدا از ترانهسرایی و بردن جایزه نوبل به علت ابداع زبانی نو و بیانی شاعرانه در ترانهسرایی آمریکا، به علت اینکه رشته «موسیقی» تاکنون از جایزه نوبل بیبهره بوده است با اعطای این جایزه گویی موزیسینها نیز صاحب جایگاهی در نوبل شدهاند و اعتباری را به دست آوردهاند که تاکنون مخصوص دیگر رشتهها بوده است. ازاینرو اهمیت این جایزه در مقایسه با جایزههای پیشتر اعطاشده کاملاً متفاوت است هرچند دگرگونی تفکر غالب بر اعضای هجدهنفره کمیته نوبل ادبیات را نشان میدهد که در روند اعطای جایزه نوبل ادبیات امسال راه دیگری برگزیدهاند.
تا آنجا که دبیر دائمی آکادمی نوبل گفته امیدوار است از این انتخاب حمایت شود. و البته در اظهارنظری درباره شعرهای باب دیلن، آنها را با اشعار سوفو و هومر، شعرای یونانی مقایسه کرده و گفته این دو شاعر، پنج هزار سال پیش شعرهایی نوشتند که برای اجرا بود و ما هنوز از خواندن آنها لذت میبریم درست مانند باب دیلن. البته بیانیه کمیته نوبل مضامین ترانههای دیلن را بسیار موردتوجه قرار داده و گفته که ترانه آلبومهای دیلن پیرامون مسائلی است که بشر با آنها دستوپنجه نرم میکند مثل مسائل اجتماعی، مذهبی، سیاسی و عشق.
لازم به توضیح است که امسال، زمان اعلام برنده جایزه نوبل ادبیات با تأخیر همراه شد که دلیل آن اختلافنظر اعضا برای انتخاب برنده بوده است که حالا با مشخص شدن نام برنده علت این تأخیر قابلدرک است.
از باب دیلن بسیاری تأثیر گرفتهاند بهطور مثال او بر جویس کرول اوتس تأثیر بسیاری گذاشته است که این نویسنده نیز منکر آن نیست و البته نام کرول اوتس نیز در کاندیداهای نوبل امسال ادبیات شنیده میشد. با اینهمه او از کسانی است که پس از اعلام نام دیلن برای نوبل ادبیات از این انتخاب حمایت کرده و ترانههای باب دیلن را عمیقاً ادبی توصیف کرده است.
بااینحال انتظار میرود در روزهای آینده واکنش علاقمندان ادبیات و نویسندگان و افراد صاحبنام این حوزه درباره جایزه این دفعه بیشتر شود. همانگونه که در روز اول در کشور ما نیز علاقمندان و نویسندگان به این موضوع واکنش نشان دادند مشخص است که بیشتر از اینها در خصوص جایزه گرفتن باب دیلن خواهیم شنید. چراکه تاکنون در شاخه ادبیات اغلب جایزه نوبل به نویسندگانی تعلقگرفته است که تأثیر عمیقی برجهان ادبیات و ادبیات جهان داشتهاند و استمرار دههها نویسندگی آنها افق دیگری را در ادبیات ایجاد کرده و آن را محفوظ داشته است. که شاید اعطای جایزه به ترانهسرا آن عمق تأثیر بر ادبیات را نادیده گرفته و به کنار نهاده است. و اصولا این بحث مطرح است که آیا ترانه، همان ادبیات است؟ (آنهم ترانههایی که اغلب در موسیقی عامه پسند مورد استقبال واقع شده است). ازاینرو بسیاری این امر را ناشی از شیوع سطح گرایی در همه ارکان زندگی امروز میدانند که اعضای هیات انتخاب نوبل نیز از آن دور نیستند.
و در حالت کلی رویکرد انتخاب این دوره، یعنی برگزیدن یک ترانهسرا، بهعنوان برنده نوبل پر واکنش شده که قابل پیشبینی بود چون درحالی که برخی از انتخاب غیرمنتظره کمیته نوبل استقبال کردهاند، عدهای این انتخاب را به سخره گرفته و میگویند از دستاورد هنری باب دیلن باید در عرصه موسیقی تقدیر شود و نه ادبیات. و حتی در کشور خودمان برخی نظر بر جایزه نوبل صلح دارند نه ادبیات. اما چیزی که مخالفان اعطای این جایزه در آنهم رأی و نظر هستند شاخه ادبیات است که هنوز یک ترانهسرا برای گرفتن جایزه نوبل در آن شایسته دانسته نمیشود.
در کشورمان نیز این بحث از همان دقایق اولیه مطرح شد که بهطور مثال در ذیل نظر دو نفر از خانواده ادبیات، یکی نویسنده و مترجم و دیگری ترانهسرا را آوردهایم که هر کس از دیدگاهی که به آن تعلق دارد دفاع کرده است و این جایزه را موردنقد قرار داده؛ که از این دو ابراز نظر میتوان بهعنوان چکیده کل رویداد موردبحث به مسائلی دیگر پی برد.
واکنش اسد امرایی، مترجم، به نوبل باب دیلن: شایسته صلح نوبل نه ادبیات
باب دیلن و ترانههایش را دوست دارم. تلاش او را برای صلح و مخالفتش را با جنگ ویتنام و همدلیهایش را با ستمدیدگان و قربانیان شکنجه میستایم. کاش جایزه صلح نوبل را به او میدادند. اعطای جایزه نوبل را به او جفا در حق نویسندگانی مثل فیلیپ راث و جویس کرول اوتس می دانم. او نهمین امریکایی برنده نوبل ادبیات است. سینکلر لوئیس، یوجین اونیل، پرل باک،، تی اس الیوت، ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، جان اشتاینبک و تونی موریسون همه رمان نویس و شاعر و نمایشنامه نویس بودند.
واکنش عباس سجادی، شاعر و مجری برنامههای موسیقی، ترانه یک رسانه است که باید جایگاه آن را بشناسیم.
اعطاى جایزهی نوبل ادبیات به جناب “باب دیلن” ترانه سرا و خوانندهی سرشناس آمریکایى گواهى بر این نکتهی ظریف است که “ترانه” بهعنوان یک رسانه از چه جایگاهى برخورداراست. این مهم وظیفهی ترانهسرایان و شاعران جوان کشور را صدچندان میکند که فارغ از پرداختن به موضوعات روزمره و بهویژه موضوعات سطحى، مبتذل و تاریخمصرف دار بهراستی وجدان آگاه جامعهی خود باشند.
در دو مثال فوق سطح و دانش هر یک از اظهارنظرکنندگان مشخص است و شیوه و مقصود آنها از ابراز عقیده به جبهه ای تعلق دارد که از آن برخاسته اند.
البته برخی کاربران کلمنتهایی نوشتهاند و بر انتخابهای قبلی کمیته نوبل نیز ایرادات و اشکالاتی وارد کرده و حتی آن را سیاسی نیز دانستهاند. بهطور مثال در پاسخ به اسداله امرایی علاقهمندی نوشته است: «در اینکه جایزه نوبل چه میزان اهمیت دارد و اصولاً بر چه معیارهایی فرد اصلح را انتخاب میکنند و اینکه این اواخر همانند بسیاری جشنوارهها سیاسی شده شکی نیست و میتوان بحث کرد، شاید به قول شما درستتر بود صلح نوبل را دریافت میکرد، اما همین دورهی قبل نویسندهای که برنده جایزه شد آیا مناسبترین فرد بود؟! و نکته مهم اینکه، خیلیها باب دیلن را تنها یک ترانهسرا و خواننده معمولی میدانند، این اشتباه است؛ اگر تاریخ چند دهه اخیر آمریکا و فرهنگ انگلیسیزبان را مطالعه کنید متوجه نقش مهم او میشوید. دیلن در شکلگیری بسیاری جنبشها و فرهنگها و به وجود آمدنشان نقش داشته، تأثیر او بر چند نسل غیرقابلانکار است، چیزی که بسیاری از عالمان نویسنده از آن عاجز بودهاند، بهعنوان نمونه تأثیر او بر نسل بیت غیرقابلانکار است، کسانی چون آلن گینزبرگ ادامهدهنده راهی بودند که دیلن شروع کرد، همراهیاش با جون بائز و نقش اش در جنبش مدنی و ….، همین جویس کرول اوتس که نام بردید و در بزرگیاش شکی نیست بسیار از دیلن تأثیر پذیرفته؛ بنابراین شما با یک ترانهسرا و آوازخوان بی بندبار و سطحی طرف نیستید. مشکل به نظرم نگاه سطحی ما به فرهنگ دیگران است ما اینجا تنها او را بهعنوان یک خواننده میشناسیم و ممکن است از موسیقیاش خوشمان بیاید یا نه، اما این نگاه اشتباه است. لطفاً نه سطح نوبل را آنچنان بالا ببرید و نه سطح کسی را که به خوبی نمیشناسید پایین نیاورید، به شخصه دادن این جایزه به دیلن را به فال نیک میگیرم، این میتواند ارزشی برای موسیقی هم باشد که هیچ نوبلی ندارد.»
اما مساله اصلی در این اختلاف نظرها این است که آیا ترانه کم از ادبیات است و ترانهسرایی برای قطعات موسیقی رابطه تنگاتنگی با ادبیات ندارد؟ و به طور کلی موسیقی کلامی در ارتباط با ادبیات نیست؟ و چرا هنوز ترانه و ترانه سرایی دارای عمقی دانسته نمیشود و در درجه پایین تری قرار میگیرد؟
و باید به دنبال پاسخ این پرسش بود که چرا هنوز ترانهسرایی بهعنوان فرزند ادبیات از وجاهت و شأنیتی آنچنانی درنظر بسیاری برخوردار نشده است که لایق جایزه نوبل باشد؟
و آیا علت اصلی واکنش های منفی با اعلام نام این برنده جایزه نوبل ادبیات را در همان جدال همیشگی نخبه گرایی و عامه گرایی باید جست؟ آیا این واکنش های منفی در گستره و برد فرهنگی مخاطبان دیلن است؟ چرا که غالبا ترانه های این ترانه سرا بر عامه (همانطور که دردلیل اعطای جایزه پولیتزر به او آمده) تاثیر گذاشته است و از آن طبقه الیت و نخبه کم تعداد ( به نسبت هواداران ترانه) در اینجا خبری نیست. نخبگانی که هر چند کم تعدادند اما همواره تعیین کننده در ادبیات جهان بوده اند و این بار بهره ای از نوبل نبرده اند.
*تیتر اشاره دارد به نام آلبوم باب دیلن که بازگوکننده وجه سیاسی و بدبینانه او به شرایط است که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد و البته او در آن سالها عضو برجسته جنبش حقوق مدنی بود که حالا برای جایزه نوبل ادبیات او به کار بردهام که به بدبینی نسبت به این جایزه دامن زده است.
دیدگاه شما