نوا-لی لا رضایی: داریوش تقیپورفرد؛ آهنگساز،نوازنده پیانو و الکتریک باس است که تاکنون آثار بسیاری در ژانر کلاسیک و پاپ-کلاسیک منتشر کرده است.
او که متولد۱۳۵۱ است، از سال ۱۳۶۹ به آهنگسازی برای ارکستر مجلسی مشغول شد و از سالهای میانی دهه هفتاد شمسی به آهنگسازی فیلم، سریال ، تئاتر و موسیقی با کلام در ژانر پاپ کلاسیک ،راک و موسیقی بی کلام و تلفیقی روی آورد.
وی در جایگاه آهنگساز،خالق آلبوم هایی همچون «شوکا»، «اوستا،آبی»، «آخرین غزل»، «بغض» و … است.
پورفرد برای تنها حضورش در جشنواره های فیلم تا به حال ،در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر٬ نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای آهنگسازی فیلم مینای شهر خاموش شد.همچنین در جشن خانه سینما در همان سال موسیقی این فیلم نامزد شد.
«خانوم» تازه ترین نمایشی است که با موسیقی این هنرمند در حال نمایش است. با او گفت و گو کرده ایم:
*از چه زمانی فعالیت موسیقایی خود را به شکل تخصصی شروع کردید و سازهای تخصصی شما چیست؟
از سال ١٣٧٠ و با همکاری با ارکستر مجلسی فارس به عنوان نوازنده پیانو و تنظیم کننده، فعالیت حرفه ای خود را در زمینه موسیقی آغاز کرده ام. ساز تخصصی ام پیانو و ساز دومم الکتریک باس است.
*از فعالیت هایتان برای کمپانی BRAVE new work بگویید .
برای آنونس یک فیلم که این شرکت تهیه کننده آن بود موسیقی ساختم و پس از آن برای یک لوگو.
فرانک گایگر کارگردان فیلم «ذهن برهنه» کار من را دید و خواست که برای این فیلم موسیقی متن کار کنم و از طرف شرکت «بی ان دبیلیو » دعوت شدم و بلافاصله با من قرارداد یک فیلم مستند سینمایی و همین طور یک فیلم سینمایی بسته شد.
*از گروه انگرمانیو یا زودیاک بگویید.
لبته نامش به the Particlesا تغییرکرد.
پروژه مشترک سوم من با «بی ان دبلیو» بود، که مجموعه ای در ژانر راک شد با تلفیقی از تم ها و سازهای شرقی ( ایران) که در بسیاری از فستیوال ها و رادیوهای بین المللی دیده شد.
گرچه هیچگاه از سمت دوستان و اهالی رسانه داخلی نه مطرح و نه به آن پرداخته شد.
*چه شد به موسیقی تلفیقی روی آوردید؟ بازدهی هم داشت؟
موسیقی زبان مشترک بین تمامی موجودات این سیاره کوچک آبی ست و شاید یکی از بهترین روش های گفتگو بین ملل و اقوام مختلف.
کنار هم قراردادن این زبان ها برای من بسیار جذاب و البته خاص هست و به همین دلیل دوبخش مورد علاقه من ( موسیقی شرق و غرب) که ماهیت و درون مایه و برون مایه متفاوتی دارند ، ترکیبی خاص رو بوجود میآورند که دلیل اصلی کشش من به این سمت شده است.
*همکاری با استاد بابک بیات چگونه و به چه صورت بود؟
دوره کوتاهی با هم همکاری داشتیم که بین سال های ١٣٧۵-٧٨ بود که هم بسیار برای من سازنده بود و هم در برخی موارد بازدارنده! در کل تجربه متفاوتی از دوره اول کاری من بود که دوست داشتم شکل دیگری می شد.
من در چند پروژه سینمایی با زنده یاد بابک بیات همکاری بسیار نزدیک داشتم و همینطور در سریال پهلوانان نمی میرند و بعدها چند موسیقی و تنظیم برای برخی از ملودی های ایشان روی ترانه های مختلف نوشتم که تعدادی از آنها اجرا شد و تعدادی هم روی پارتیتور ماند و هیچگاه به اجرا در نیامدند
*در ادامه مسیر موسیقی جدی با چه دغدغه هایی مواجه شده اید؟
موسیقی جدی و مستقل ایران فاقد صنف ، اتحاد و تریبون است و سال هاست که به کمک برخی دوستان همراه و همفکر برای رفع این نواقص بزرگ در تلاشیم .
همینطور در تلاشیم برای پس گرفتن اختیار موسیقی که در دست تعداد معدودی از دلال های بی خاصیت و مخرب قرار گرفته و سال هاست سلیقه فاجعه بار خود را که معرف ایدئولوژی مخرب خود و روسایشان است، از چرخه هنر موسیقی دور کنیم. اما کار دشوار و سختی است و تعداد ما بسیار کم و انکشت شمار است.
*به دلیل شرایط انحصار موسیقی در ایران آیا آنطور که شایسته شما باشد، شناخته شده اید؟
خیر، به همان دلیلی که به آنها اشاره کردم، در حال حاضر تریبون موسیقی دست گروه مخرب است، نه سازنده!
*نظرتان درباره هنرلاکچری که این روزها باب شده، چیست؟
متوجه منظورتان از لاکچری نمی شوم. اما از نظر من، هنر زیاد شاخ و برگ اضافه ندارد، بلکه راهی است برای ارتباط برقرار کردن و گفتن ایده های تازه برای شناخت بهتر خود و جهان اطرافمان.
* ترانه های انتخابی کارهایتان را خودتان می سرایید؟ یا ترانه سرای خاصی مد نظرتان است؟
من ترانه سرا نیستم و این کار یک کار تخصصی است. محدودیتی هم برای همکاری با دوستان شاعر و ترانه سرا ندارم. معیارم برای انتخاب ترانه، اصالت و دغدغه های جاری جامعه و ارتباط حسی با کلام آن است.
* آیا دغدغه های زندگی تان را در کارهایتان بیان می کنید؟
طبیعی است که زندگی شخصی من، در بیشتر آثارم به شکل مستقیم و غیر مستقیم تاثرگذار است. همین طور عامدانه سعی می کنم از دغدغه های خود بگویم که فکر می کنم دغدغه های هر انسانی است.
* چه مفاهیمی در موسیقی بیشتر مد نظر شماست؟
نگاه درست به خود و جهان اطراف و نفرت از پلیدی و جهالت و جنگ، عشق به آزادی و صلح و آرامش.
*از فعالیت ها و همکاری اتان با لیلا صادقی، نیما مسیحا، مانی رهنما بگویید.
با دکتر لیلا صادقی در چند پروژه موسیقی برای کتاب و نمایشگاه بی خانمان همراه بودم که بسیار این همکاری را دوست دارم.
شهرام ( مانی رهنما ) اولین خواننده رسمی بود که برای آثارم انتخاب کردم و چندین سال تمرین و اجرای روی صحنه باعث شناخت کامل ما از یکدیگر شد. در حال حاضر کمی از نظرتفکر و سبک کاری با هم فاصله گرفتیم که امیدوارم ترمیم و بازسازی شود.
با نیما مسیحا یک نیمه آلبوم ( ۴ ترک) در سال ١٣٧٨ کار کردم که هیچگاه رسمی منتشر نکرد و مثل بسیاری از کارهای منتشر نشده دیگر من در پستوی خانه خواننده ها جا خشک کرد. برای هیچ آهنگسازی چنین همکاری های نه دلچسب است و نه مفید!
*ساخت موسیقی برای فیلم سینمایی با ساخت موسیقی برای تئاتر چه شباهت ها و تفاوت هایی دارند؟
هر دو مکمل روایت قصه و شخصیت ها و همینطور بیانگر ابعاد پنهانی هستند که امکان طرح آنها در قصه نیست.
در سینما زمان های ثابت و مشخص است، اما در تئاتر زمان ها بسته به اجرای لحظه بازیگران متغییر و در نوسان و سیال است و این تفاوت، شکل ساخت موسیقی را تغییر می دهد.
*بیشتر از چه سازهایی در کارهایتان استفاده کرده اید؟ آیا در روند موسیقی تلفیقی از سازهای کلاسیک و مدرن هم در تلفیق استفاده می کنید؟ آگوستیک، الکتریک و….؟
محدودیتی برای انتخاب ساز ندارم و بسته به فضای مورد نیاز کار، ساز را انتخاب می کنم.
بله. هر جا به وجود سازی احساس نیازکنم، بدون کوچکترین محدودیتی از آن استفاده می کنم.
*در مورد مافیای موسیقی ایران اطلاعی دارید؟ آیا برخوردی با آنها داشته اید؟
در چند سوال بالاتر توضیح دادم و بسیار برخورد داشتم . شاید بخش اعظمی از موسیقی ما در دست این مافیای کج سلیقه است.
آیا موسیقی در ایران یک کالای مصرفی است؟
بخشی از موسیقی ( تجاری/ نوجوان یا تین ایج) به همین منظور ساخته می شود و مصرف دیگری ندارد که البته بسیار هم لازم است.
درست همانطوری که برای مهمانی ها یا کلاب های مختلف، نوع موسیقی مصرفی مخصوص خودش ساخته می شود و این در همه جای دنیا به همین شکل است.
اما در ایران صرفا این موسیقی، توسط تهیه کنندگان تولید می شود و مابقی جایی برای تهیه و تولید یا ندارند و یا به سختی انجام می شود.
*چه قدر توانسته اید در بردن سلیقه مخاطب به سمت موسیقی فاخر و تخصصی و دوری از سطحی شنیدن موفق باشید؟
من در حد توانم کار کرده ام، اما بخش اعظمی یا دست مخاطب نرسیده یا بد رسیده که این از عهده من خارج بوده است.
*جایگاه موسیقی پاپ ایران را در مارکت بین المللی چگونه ارزیابی می کنید؟
زیاد حرفی برای گفتن ندارد، جز برخی موارد تجاری و صنعتی که با فشار تبلیغات های بین المللی ( استفاده از خوانندگان مطرح دیگر کشورها) و یا شکل های دیگر دوست دارند مطرح بشوند. اما شانس زیادی نداشته د و ندارند ، چرا که رقابت با آنها ( از نظر مالی) بسیار سخت است.
*در مورد عدم اجازه خوانندگی زنان و مسائلی که با آن در این سالها روبه رو بوده اند،کمشی داشته اید؟
نابخردانه ترین ترین تصمیم مسولان فرهنگی یک کشور میتواند حذف صدای بانوان باشد.
درست به همان بلاهت حذف ساز که در اوایل انقلاب انجام شد یا حذف ماهواره و اینترنت!
تاریخ ثابت کرده که هیچ قدرتی در مقابل هنر و موسیقی و ساز و صدا نمی تواند مقابله کند و بسیار عاجز و ناتوان است و مقابله با آنها چیزی جز حماقت محض نیست
*در عرصه موسیقی سنتی هم فعالیت دارید؟ و وضعیت موسیقی سنتی ایران را چگونه ارزیابی می کنید در مارکت داخل و خارج.
موسیقی دستگاهی را بسیار دوست دارم و به تازگی پروژه« نقطه آبی کمرنگ» را هم که هدفش معرفی این موسیقی به مخاطب بویژه مخاطب غیر ایرانی است، در دست دارم.
اما در رابطه با ارزیابی این موسیقی باید از دوستان متخصص این ژانر موسیقی پرسید و در صلاحیت من نیست.
*وضعیت موسیقی کشورهای همسایه ایران در عرصه موسیقی کلاسیک، پاپ، راک و رپ و… نسبت به ما چگونه است؟
برخی خوب و برخی هم مثل ما کپی های بسیار بد و ناشیانه ای انجام دادند که جایی برای دفاع باقی نگذاشته اند.
*از روند کنسرت هایتان بعد از کرونا بگویید؟ آیا کنسرت آنلاین هم برگزار کرده اید؟
خیر. شرایط بعد از کرونا اجازه هیچ فعالیتی جز دغدغه اجتماعی را ابه من نداده و آن برایم مهم تر بوده و هست.
*آیا رسانه ها در کیفیت و عدم کیفیت فعالیت های شما و بازخورد کارتان نقشی داشته اند؟
بسیار زیاد در عدم شناخت امثال من و همکاران مستقل دیگرم موثر بودند.
چرا که آنها هم در بست در اختیار تهیه کنندگان کج سلیقه و خوانندگان و بازیگران جلوی صحنه و تجاری بوده و هستند.
*برای مناطق محروم ایران مستر کلاس برگزار کرده اید و آیا در روند جذب استعداد های جوان موفق بوده اید؟
چندین بار ورک شاپ های رایگان برای هنرجوها و موزیسین های مختلف گذاشتم اما متاسفانه در بین آنها مشتاق واقعی بسیار کم دیدم و کمی دلسرد شدم.
نسل تازه تمایلی به کار جدی ندارد و دنبال راه میانبر و سریع و بی دردسر است و می خواهد ره صد ساله را یک شبه برود که چنین چیزی در تضاد کامل با کار جدی است.
گرچه گاهی برخی استعدادهای خوب می بینم که سعی می کنم حتما کمک کنم، اما مشروط به اینکه مشتاق واقعی باشند.
* در مورد موسیقی خیابانی بگویید و اینکه آیا فعالیتی در این زمینه داشته اید؟
موسیقی خیابانی یکی از انواع موسیقی های بسیار جذاب است که هنوز در ایران جای کار بسیاری دارد. امیدوارم به زودی شرایط طوری شود که گروه های مختلف در خیابانهای مختلف را شاهد باشیم.
*آهنگسازی در نمایش «خانوم» چه پوان مثبتی داشت؟ چه ویژگی هایی داشت که قبول کردید همکاری کنید ؟
نمایش «خانوم» پیچیدگی های خاص خودش را داشت و سه روایت مختلف در هم تنیده شده بود.
قصه کلفت های ژان زنه، داستان زندگی شخصی ژان ژنه و روایت تینا بخشی به عنوان نویسنده این دو روایت.
به همین دلیل جنبه های مختلف این کار چند بعدی می بایست در موسیقی دیده می شد که آن به کاری خاص و منحصر به فرد تبدیل می کرد.
*ملاک انتخاب ساز و سازبندی در نمایش بر چه مبنایی صورت می گیرد؟ در این نمایش چگونه بود و معیارتان بر چه اساسی بود؟*
در مورد ساز بندی سعی کردم با توجه به شرایط قصه و روایت های مختلف و البته شرایط خاص مالی که همیشه تئاتر های مستقل با آن دست و پنجه نرم می کنند ، طوری انجام بشود که قابلیت اجرا داشته باشد و بتواند ابعاد درونی کار و بویژه ژان ژنه را به تصویر بکشد و همینطور عصیان طبقه حذف شده اجتماعی که در شخصیت دو خواهر ها نمود و بروز کرده بود.
*نظر کارگردان و نویسنده چه تاثیری در پیشبرد آهنگسازی شما دارد ؟
نظر کارگردان و سلیقه موسیقیایی او همیشه یکی از پارامترهای ساخت موسیقی خواهد بود و باید کوشش کرد تا به نقاط مشترک رسید.
خوشبختانه تینا با اعتمادی که به من داشت بسیاری از تصمیم گیری ها را به عهده من گذاشت و فکر می کنم این هوش و استعداد خوب او در کارگردانی بود.
چرا که شناخت خوب از عوامل و فضای زمین بازی برای آنها ، نتیجه کار را بسیار بهتر خواهد کرد تا محدودیت ها و اعمال سلیقه های شخصی کارگردان!
گرچه خوشبختانه در مورد نمایش خانوم سلیقه من و تینا بسیار به هم نزدیک بوده است.
* چگونه با دخالتها و اعمال سلیقه ها کنار می آیید؟
عرصه هنر جولانگاه جنگ و میدان نبرد نیست. باید همه عوامل با هم به یک نقطه مشترک برسند تا هدف اصلی که ارتباط با مخاطب است، به نتیجه برسد.
*سلیقه مخاطب نیز برایتان ملاک است ؟
سلیقه مخاطب چنانچه تحت تاثیر تریبون دارهای کج سلیقه باشد، بی تردید اهمیتی در تولید آثارم نخواد داشت . اما در کل هر اثری نیاز به شنونده خودش خواهد داشت که باید یکدیگر را پیدا کنند.
*موسیقی تاتر در ایران چه جایگاهی دارد؟
گر چه کارهایی انجام شده اما به دلیل ضعف موسیقیایی بسیاری از کارگردان ها و هینطور نقطه ضعف بزرگ مالی تئاتر، می توان گفت هنوز چندان شناخته شده نیست و خیلی ها هنوز نمی دانند که چقدر موسیقی در یک نمایش می تواند تاثیرگذار باشد.بنابراین راه طولانی در پیش ست تا جایگاه خاص و ویژه ای داشته باشد.
*در مقایسه با کشورهای همسایه وضعیت موسیقی تاتر به چه صورت است؟
چون تجربه کار تئاتر در کشورها ی همسایه ندارم نمی توانم نظری بدهم.
دیدگاه شما