علیرضا مشایخی، متولد ۱۳۱۹ تهران، یکی از نخستین آهنگسازان پیشقدم در موج نوگرایی در موسیقی ایران است که سابقه پخش آثار او در داخل و خارج از کشور به بیش از ۴۰ سال میرسد. از استادان اثرگذار در کارنامه هنری او میتوان به افلیا کمباجیان (پیانو) و هانس یلینک (آهنگسازی) اشاره کرد که آشنایی با یلینک، او را تشویق به تحقیق و شناخت طیف گسترده موسیقی در قرن بیستم نمود.
مشایخی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسهٔ علمیهٔ تهران بهپایان رساند. علاقهٔ او به موسیقی در نوجوانی پدید آمد. نخستین استادان موسیقی او در ایران، لطفالله مفخم پایان (موسیقی ایرانی)، حسین ناصحی (آهنگسازی)، و افلیا کمباجیان (پیانو) بودند. مشایخی پس از بهپایان رساندن تحصیلات متوسطه به وین رفت و در آکادمی موسیقی و هنرهای نمایشی وین به تحصیل پرداخت. استادان او در زمان اقامت در وین، هانس یلینگ (برجستهترین نظریهپرداز مکتب وین و شاگرد شونبرگ) و کارل شیسکه بودند. آشنایی مشایخی با شیسکه موجب شد که او به پژوهشهای گستردهای در زمینهٔ موسیقی معاصر بپردازد. مشایخی پس از بهپایان رساندن دورهٔ آهنگسازی در آکادمی موسیقی وین، برای ادامهٔ تحصیل و پژوهش در زمینهٔ موسیقی الکترونیک به دانشگاه اوترخت هلند رفت و در کلاسهای گوتفرید میشائیل کونیگ که از پایهگذاران انستیتو زونولوگی هلند بود شرکت کرد. مشایخی پس از پایان تحصیلات بهعنوان آهنگساز در اوترخت با ارکسترهای اروپایی به همکاری پرداخت. موسیقی او بهعنوان یکی از پیشتازان موسیقی معاصر زمانی در ایران مطرح گردید که در دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی سوئیتی را بهنام نیما یوشیج به درخواست فرهاد مشکات، رهبر ارکستر سمفونیک تهران تصنیف کرد که اجرای آن با استقبال روبرو شد. مشایخی در سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، با همکاری افلیا کمباجیان، گروه موسیقی «قرن بیستم» را تأسیس کرد که محلی برای معرفی استعدادهای جوان بود. این گروه اجراهای موفقی را در ایران ارائه کرد.
با بررسی آثار مشایخی و همینطور مصاحبههای او، سه اصطلاح «تمرکز گسترده»، «موسیقی نسبی»، و «فرا ایکس» در زمینهٔ سبکشناسی او جلب توجه میکنند. فرا ایکس یک عنوان نمادین است که مانند چتری آثار مشایخی را در بر گرفته است. X اشارهای است به مجهولهای فکری که انگیزهٔ اندیشیدن و بیان هنری هستند. از دیدگاه مشایخی تا آغاز سدهٔ بیستم میلادی، آهنگسازی نوعی جستجو برای تعریف یک «مجهول» بوده است. تنوع این مجهولها است که راه را برای تفکر فرا ایکس هموار میسازد. اگر آهنگساز بتواند این تنوع را در «اثری واحد» بیان کند بهطور نمادین از X عبور کرده است که مشایخی آن را فرا ایکس مینامد. با الهام از دیدگاههای هنری مشایخی میتوان گفت در فرا ایکس ابزاری برای متحد ساختن تفکرهای گوناگون سبکشناسی جستجو میشود. مشایخی در فرا ایکس به دنبال منطقی است که به کمک آن همهٔ بعدهای موسیقی را چه از نظر فنی و چه از نظر هویت فرهنگی شرح دهد. ریشهٔ پیدایش چنین تفکری، تعلیم و تربیت چند فرهنگی او از یک سو و گرایش به فلسفه از سوی دیگر، دانسته میشود.
دیدگاه شما