از بیدل دهلوی تا مسافری از هند

سیامک قلی زاده

رسانه نوا – «مهرداد هویدا» هنرمندی کم کار و البته گزیده کار است که استایل خاصش در موسیقی را تاکنون حفظ کرده است. حتی وقتی برای سریال «مسافری از هند» تیتراژ تلویزیونی خواند و این آهنگ «هیت» شد، باز هم از فضای کاری و شخصی خودش عدول نکرده بود. او پس از مسافری از هند به راحتی می‌توانست باز هم تیتراژ بخواند و اصولاً راهش برای فعالیت‌های زیادی باز بود اما در نهایت مسیر خودش را رفت. هویدا با پیوند آنچه در موسیقی ایرانی آموخت با فضای موسیقی هند و افغانستان امضای خود را به‌دست آورده و با هندی ها و افغان ها هم اجراهای مشترکی داشته است. برای گروه های دیگر مثل «رومی» که می خواند باز هم استایل شخصی اوست که رنگ اصلی اثر را می سازد. در آلبوم «حیرت» تمام تجربیاتش را در قالب راک می ریزد و ما را با اثری اوریجینال روبه رو می‌کند. تمام آنچه از موسیقی ایران، هند، افغانستان و البته راک آموخته را در کنار هم قرار می دهد و بدون آنکه مخاطب المان منحصر به فردی از هر منطقه بشنود در واقع بین آن‌ها  سفر می کند؛ این سفر بین سازها اتفاق نمی افتد و تنها در لحن، موتیف‌ها و اشعار معنا می یابد. بیش از پنج سال پیش بود که او حیرت را منتشر کرد اما آن‌چنان دیده نشد. حالا به بهانه شروع مجدد فعالیتش با او به گفتگو نشسته‌ایم.

شناختی که از مهرداد هویدا وجود دارد به واسطه خواندن تیتراژ مسافری از هند است اما درباره فعالیت‌های شما پیش از این اتفاق کمتر می‌دانیم. اگر ممکن است برایمان از آثار و روند کاری که پیش از آن داشتید توضیح دهید.

به هر حال من هم مانند بیشتر موزیسن‌ها از کودکی علاقه مند بودم و از نوجوانی موسیقی برایم جدی شد. در آن دوران برای خودم بلوز می‌خواندم اما آموزش را از ساز و موسیقی ردیف ایرانی شروع کردم. ساز نی را نزد استاد عندلیبی آموختم. به واسطه همسایه بود در اکباتان نزد استاد مرتضی حنانه و خسرو ظهیرالدینی آموزش دیدم. آموزشی که من از این اساتید دیدم با کلاس درس و جریان عادی آموزش فرق داشت چرا که این ارتباط در جایی به غیر از کلاس درس شکل گرفته بود. استاد ظهیرالدینی برای من بسیاری از موسیقی‌ها را پخش می‌کرد و توضیح می‌داد. پس از آن سراغ تحقیق رفتم. موسیقی غربی را دنبال می‌کردم و به شعر کلاسیک فارسی علاقه داشتم. به موسیقی شبه قاره هند علاقه مند شدم و برآیندی از شعر و موسیقی را در افغانستان پیدا کردم. سفرهای زیادی در این مسیر راه ابریشم داشتم و فعالیتم را بر این نوع موسیقی متمرکز کردم. تیتراژ مسافری از هند هم به همین خاطر به من پیشنهاد شد. چندین اتود برای این تیتراژ زده شده بود و در دقیقه نود با من تماس گرفتند. دوشنبه در استدیو پاپ ضبط کردیم و چهارشنبه روی آنتن رفت. مهدی اورنگی در مقام آهنگساز و به خصوص افشین یداللهی شاعر این ترانه هم در این همکاری تاثیر بسزایی داشتند چرا که جانِ شعر مطابق با عقایدم بود.  موسیقی که من کار می‌کردم بسیار متفاوت از مسافری از هند بود اما به هر حال پس از آن تمام پیشنهاد مشابه با همان قطعه بود.

پس از تیتراژ مسافری از هند چرا به این کار ادامه ندادید؟ شما در اوج بودید ولی ناگهان کمرنگ شدید و به تیتراژ خوانی هم پشت کردید. دلیل این تصمیم چه بود؟

موسیقی برای من هیچ وقت اسباب درآمد نیست. این حرف در واقع یک حس کاملاً درونی و یک باور است. حتی همین حالا که به واسطه موسیقی و تدریس درآمدی دارم چنین حسی نسبت به آن ندارم. بنابر همین حس نمی‌توانم خودم را تکرار کنم که پول بیشتری بدست بیاورم. موسیقی برای من دغدغه است و دچارش هستم. دوست دارم مثل یک طراح باشم که هر چند وقت یکبار لباسی طراحی می‌کند ه مشابهتی به قبلی ندارد. نه اینکه از تجربیات قبلی فاصله بگیرم بلکه به آن‌ها اضافه کرده باشم و طرحی نو در اندازم.

پس هیچ پیشنهاد متفاوتی به شما نشد؟

نه اگر بود قطعاً قبول می‌کردم. تمامشان شبیه هم بود. حتی یک بار هم قبول کردم و برای سریال «دست بالای دست بسیار است» تیتراژ خواندم و باز هم تکراری بود. هنوز هم آن قطعه که «سبزه به ناز می‌آید» نام داشت شنیده می‌شود اما برای یک تکرار بود.  حتی احساس خوبی هم نداشتم. نکته دیگر اینکه من ماکت کار خواندم و برایشان توضیح دادم. پس از آن همان ماکت را آکورد گذاری اشتباه کردند و پخش کردند. پس از آن هم با من تماس گرفتند و خیلی تشکر کردند.

بلافاصله پس از مسافری از هند آلبومی منتشر نکردید؟

خیر پیش از آن آلبوم «لاله گل» را منتشر کرده بودم که چند بازخوانی از آثار افغانی به همراه کارهای خودم بود. پس از آن هم که چند سال طول کشید تا آلبوم «حیرت» را منتشر کردم.

ما می‌دانیم شما در منطقه آزاد چابهار اجراهای مشترکی با گروه‌های هندی و افغانی داشتید که اتفاقاً به تناسب زمان و مکانش چند هزار بیننده داشت. چرا این قسمت از فعالیت شما هیچ وقت منتشر و حتی رسانه‌ای نشد؟

احساس من این است که نگاه رسانه‌ها کاسب کارانه است و هزینه‌هایی برای کارشان دریافت می‌کنند. در چنین شرایطی کارهای بی‌کیفیت هم مهم می‌شوند. این قدرت رسانه است. در تصویر تلویزیون ده روز یک شکلک را نشان بدهند همه مردم همان کار را می‌کنند. من از رسانه دوری می‌کنم، تلویزیون نگاه نمی‌کنم؛ نه داخلی نه خارجی. آن‌ها ذهن را با جیزی که می‌خواهند بمب باران می‌کنند. دوست دارم خودم تصمیم بگیرم چه چیزی را نگاه کنم.

اما قبول دارید که شما با این دوری از رسانه شاید لطمه هم خوردید؟

شخصیت من تا حد زیادی همین است که پنهان می‌شوم. تنها کارم و آثارم برایم مهم هستند و آن ها را انجام می‌دهم و بعد هم رهایش می‌کنم. آرتیست کارش تولید است. در نهایت هم مجبور می‌شوم که اقداماتی انجام دهم اما حس خوبی ندارم.

در تمام مدتی که اثری منتشر نکردید تنها روی حیرت کار می‌کردید؟

حیرت مربوط به خیلی پیش از آن است. بسیاری از این قطعات را من ساخته بودم و با تنظیم دیگری اجرا می‌کردم.

چه طور شد که در این آلبوم سراغ بیدل دهلوی رفتید؟ شاعری که کمتر در موسیقی ایران حضور داشته و اصولاً دشواری آثارش باعث چنین چیزی شده است.

صحبت کردن درباره بیدل بسیار سنگین است و شوخی بردار نیست. اصولاً تمام شعرا بر اساس حواس پنجگانه شعر می‌گویند حتی در سبک هندی برای توصیفات هم همین طور است. تنها شاعری که در حیطه پندار شعری دارد بیدل دهلوی است. برای همین هنوز تمام اشعارش قابل فهم نیست. تا همین چند سال پیش حتی بزرگانی مانند شفیعی کدکنی اعتقاد داشتند که برخی از ابیات بیدل معنی ندارد. برای مثال وقتی می‌گوید: حیرت دمیده ام گل داغم بهانه ایست، طاووس جلوه‌زار تو آیینه خانه‌ ایست. این بیت پس از سال‌ها معنی شد. بدون تفسیر آینه در شعر بیدل این کار امکان پذیر نیست. هر گلی که در پرهای طاووس است به آینه تشبیه شده که تصویر در تصویر را ایجاد می‌کند. ابیات زیادی از بیدل چنین وضعیتی دارد. من ابیاتی را انتخاب کردم که با ملودی آسان‌تر فهمیده شود.

به نظر می‌رسد در این آلبوم مهمترین هدف درست شنیده شدن اشعار است. موسیقی کاملاً در خدمت شعر است. رویکرد شما به موسیقی راک این است که اشعار دقیق شنیده شوند؟

من از پیش هیچ اعتقاد ثابتی ندارم. از پشت اعتقادم نگاه نمیکنم بلکه سعی می‌کنم بی‌رنگ باشم. اینکه صرفاً یک موسیقی راک بسازم دغدغه من نیست بلکه ده دنبال رقم زدن یک اتفاق به روز هستم. در آلبوم حیرت وکال ایرانی است اما موسیقی راک است. وکال حتی در گوشه همایون می‌رود. خط ملودی غربی ننوشتم و بعد شعر فارسی را به زور وصله بزنم.

در موسیقی اصیل و سنتی ایران هم هیچ کار جدیدی ساخته نمی‌شود. در بهترین و زیباترین شکل، ارکستر خیلی قوی و تکنیکی می‌نوازد اما از منظر موسیقایی نه در آواز و نه در سازنوازی هیچ اتفاقی نمی‌افتد. همه چیز تکرار مکررات است. به جز برخی از آثار فریدون شهبازیان و حسین دهلوی، من تنها یک موزیسن می‌شناسم که اثری بی کلام و حتی بدون استفاده از ساز ایرانی ساخته و کاملاً ایرانی است. مینیاتورهای ایرانی اثر امین الله حسین شکوه و سیر تاریخی ایران را با موسیقی نشان می‌دهد. همچنین استاد جلال ذولفنون هم از جمله موزیسن‌هایی است که کارهای خلاقانه و بدیعی انجام داد. معروف ترین و مشهورترین موزیسین‌های اصیل ایرانی به جز تقلید کننده های توانا چیز دیگری نیستند.

سوال اصلی من این است که به نظرتان مهم است شعر واضح و کامل شنیده شود یا خیر؟ برخی صدای خواننده را به عنوان ساز یا یک رنگ صوتی استفاده می‌کنند و اعتقاد دارند نیازی به واضح ادا کردن کلمات نیست.

در پاسخ به این دوستان باید بگویم اگر راحت است موسیقی بیکلام تولید کنید. به هیچ عنوان کار راحتی نیست. چند وقت پیش فهمیدم من اگزیستانسیالیست هستم؛ در ویکی‌پدیا می‌گشتم که معنی این کلمه را خواندم و فهمیدم به آن نزدیک هستم. می‌خواهم بگویم چرا شعر مهم است. گرانبهاترین چیزی که انسان دارد اندیشه است. اصولاً از خوبی و بزرگی هرکس که یاد کنیم به خاطر اندیشه است و نه ویژگی‌های دیگر. قدرتمند ترین ابزار برای اندیشه کلام است.

ساخته شدن موسیقی هم با اندیشه صورت می‌گیرد و الزاماً کلامی در آن نیست.

بحث فدا کردن یکی برای دیگری است. در موسیقی ردیف دستگاهی شعر فدای موسیقی می‌شود. در خیلی از قطعات حتی اساتید هم شعر را به گونه‌ای ادا می‌کنند که درست شنیده نمی‌شود. استاد بنان بسیاری از تحریرها را حذف می‌کند تا شعر به درستی شنیده شود.

چرا آلبوم حیرت که به نوعی اتفاقات مهمی در آن افتاده خوب دیده نشد؟

حقیقت این است که این آلبوم اصلاً به شکل مرسوم پخش نشد. تازه کار بودن ناشر بی تاثیر نبود. برای من اما دیگر مهم نیست به دنبال کارهای جدید هستم. فقط می‌خواستم این آلبوم در زمان خودش ثبت شود. 

در این مدت فعالیت جدیدی انجام ندادید؟

چند قطعه جدید در این سال‌های پس از حیرت ساختم که قصد انتشار به شکل تک آهنگ دارم. پس از آن هم با یک تیم جوان کنسرت برگزار می‌کنم. دوست دارم بیشتر به سمت اجرا آکوستیک بروم. آثار جدیدم هارد راک نیست و کمی به سمت پاپ رفته است. اشعار اصولاً کلاسیک هستند و من هم روی همان فضا خودم ادامه شعر را سرودم. اشعار معمولا کوتاه هستند چرا که فهمیدن یک کلمه بهتر از تعداد زیادی ابیات نامفهوم است. خوب یادم می‌آید که این مصرع در شعر مسافری از هند تاثیر مهمی روی من داشت: چیزی نگفن بهتر از تکرار طوطی وار من. تاثیر هر کلمه برای من اهمیت زیادی دارد. باید این کلمات اتفاقاتی را بسازد. یک لحظه است که انسان بسیاری از مسائل را درک می‌کند. من ۳۰ سال سیگار کشیدم ولی زمانی که درک کردم این کار اشتباه است کنار گذاشتم. همیشه هم می‌گویم که من خیلی کوچه پس پوچه‌ها را رفتم ولی حالا این شرایط انتخاب من است. در کار هم سعی کردم لحن خودم را داشته باشم.

چرا آلبوم منتشر نمی‌کنید؟

تا به حال تمام کارها را خودم کردم. حالا اگر تهیه کننده‌ای پیدا شود که با من همراه شود باز هم این کار را می‌کنم ولی در این شرایط خیر. بیشتر دوست دارم اگر یک قطعه منتشر می‌کنم حرفی برای گفتن داشته باشد. در همه ابعاد زندگی دوست دارم دنبال وحدت باشم تا کثرت. گروه‌های ۴ نفری را ببینید که وحدتشان چه تاثیر عجیبی دارند اما گروه دف نوازان ۴۰ نفره را هم داریم که مشخص نیست چه کاری انجام می‌دهند.

دیدگاه شما

جدیدترین رویداد موسیقی

0
روز
12
ساعت
31
دقیقه
10
ثانیه

محسن ابراهیم زاده

محل برگزاری: سالن میلاد نمایشگاه بین المللی

0
روز
12
ساعت
31
دقیقه
10
ثانیه

ناصر چشم آذر

محل برگزاری: مرکز همایش های برج میلاد

0
روز
12
ساعت
31
دقیقه
10
ثانیه

رضا صادقی

محل برگزاری:

0
روز
12
ساعت
31
دقیقه
10
ثانیه

سیروان خسروی

محل برگزاری: مرکز همایش های برج میلاد