رسانه نوا – روزنامهی ایندیاناپلیس استار در جولای ۲۰۱۶ در پی کنسرت کریس کرنل در ایندیاناپلیس مصاحبهای با او انجام داد که در پی انتشار خبر مرگ او در USA TODAY بازنشر داده شد. این گفتگو را در ادامه میخوانید.
این گفتگو در جولای ۲۰۱۶ انجام شده است.
کریس کرنل Chris Cornell آثار بسیاری دارد. او در پی انتشار آلبوم Higher Truth (حقیقت برتر)، پنجمین آلبوم انفرادیاش توری را در حمایت از این آلبوم برگزار کرد. در این آلبوم از غرشِ ساوندگاردن و آئدیواِسلیو (گروههایی که کرنل سالها در آنها عضو بود) خبری نیست بلکه آنچه میشنوید صدای گیتار آکوستیک است و البته صدای درخشان چهار اُکتاوی او که جایی نرفته و در این آلبوم حضور دارد. او در ۵۱ سالگی همچنان صدای پرقدرت خود را حفظ کرده و قطعات بسیاری از آثار پیشیناش را به صورت آکوستیک اجرا میکند.
با توجه به تعداد زیاد آثار شما چطور تصمیم گرفتید که اجرای آکوستیک به چه ترتیب باشد؟
در واقع نمیخواستم از قبل بدانم که اجرا قرار است چطور باشد. سعی کردم از این کار اجتناب کنم. تعدادی از قطعات هستند که مردم توقع دارند وقتی به کنسرت میآیند بشنوند و من هم از آن دست آدمهایی نیستم که دوست دارند مخاطبانشان را ناامید کنند. به همین خاطر فهرست بلندی برای اجرا نوشته شده و من هم هر کدام را که در لحظه برایم الهامبخش است اجرا میکنم. اما هیچوقت یک آلبوم کامل را آکوستیک اجرا نکردهام. در آلبوم قابل تشخیص است که روی برخی قطعات ظریفکاریهای زیادی انجام دادهام اما همهی آنها با یک نوازنده و گیتار خالی هم قابل اجرا هستند و شاید اینطور بهتر هم میشوند.
آیا هیچ قطعهای بود که وقتی به فضای آکوستیک آورده شد برایتان نتیجهی غافلگیرکنندهای ایجاد کرده باشد؟
بعضی وقتها این اتفاق میافتد و وقتی پیش میآید من مجبور نیستم هیچ کار خاصی بکنم. برای مثال مدتها بود در اجراها مردم آهنگ Outshined را درخواست میکردند و بعد از چند هفته یک شب با خودم گفتم «هرچی که میخواد بشه بشه». ایدهی احمقانهای به نظر میآمد که این آهنگ را اجرا کنم اما کردم؛ قطعه را خیلی ساده اجرا کردم و اتفاقا خیلی طبیعی و عالی هم از کار درآمد. از آن طرف، بعضی آهنگها هم مثل Spoonman هستند. دموی این قطعه آکوستیک بود و من قصد نداشتم آن را در ساوندگاردن بسازم اما اعضای گروه از آن خوششان آمد. از طرفی واقعا احمقانه به نظر میآمد، گیتار ریفهای این قطعه روی گیتار الکتریک عالی میشد و روی گیتار آکوستیک ابلهانه به نظر میرسید. یا مثلا اگر بخواهم ریفهای اوریجینال Rusty Cage را اجرا کنم و همراه آن بخوانم میبینید که به عنوان یک قطعهی آکوستیک اصلا جواب نمیدهد. وقتی این قطعه را زنده اجرا میکنم تنظیم جانی کش را میدزدم (میخندد). این حقهای است که در این نوع اجراها میزنم، قطعاتی را که اساسا برای اجرای آکوستیک تنظیم نشدهاند انتخاب میکنم و بعد بررسی میکنم کدام جواب میدهد و کدام نمیدهد. این را هم فهمیدهام که میشود یک قطعه را برای فضای جدیدی دوباره خلق کرد و خیلی هم کار جالبی است.
آیا مردم فریاد میزنند و آهنگهایی مثل Spoonman را درخواست میکنند؟
بله، ولی مطمئن نیستم چقدر از آنها واقعا چیزی باشد که مردم مشتاق شنیدنش هستند. بعضی وقتها مردم از سر شوخی و تفریح اسم ترانهی Jesus Christ Pose را فریاد میزنند – البته با توجه به کاری که من انجام میدهم ممکن است آنها با خود فکر کنند شاید هم هرچه بگویند اجرا کنم اما همیشه اینطور نیست. اگر شما همهی المانهایی که یک قطعه را شنیدنی میکند از آن بگیرید چیزی برایتان باقی نمیماند! به هرحال این ترکیب قانعکنندهای در یک فضای آکوستیک نیست.
آیا پروسهی بازسازی قطعات خودتان برای اجرای آکوستیک با پروسهی بازخوانی قطعات دیگران (کاور کردن) متفاوت است؟
من هر دو را به یک شکل انجام میدهم. رویکرد من نسبت به هر دو کار تمرین است و تمرین یعنی من و گیتارم. خودم میزنم و ترانه را میخوانم. نسخهای از بیلی جین (ترانهی معروف مایکل جکسون که توسط کرنل بازخوانی شد) که همه جای دنیا پخش شد اول از یک شوخی شروع شد. من داشتم وسط یکی از اجراهای زندهی آئدیواسلیو سه چهار آهنگ را در هم به شکل آکوستیک اجرا میکردم که کمی استراحت کنیم. آنجا شروع کردم به نواختن تا بچههای گروه را بخندانم. بعد متوجه شدم آنها مجبورند هر شب آنجا بایستند و من را تماشا کنند فکر کردم چند آهنگ را اجرا کنم که آنها هرگز توقع شنیدنش را ندارند. بعد سعی کردم این شوخی را پیشتر ببرم و با خودم گفتم خوب است قطعهای مثل Like a Virgin یا Billie Jean را اجرا کنم. پس شروع کردم به خواندن اما ریفهای اصلی بیس خوب صدا نمیداد برای همین آنها را به نوعی ۸/۶ که در زمان موسیقی گاسپل امضای این سبک بود تغییر دادم. یک وقت دیدم دیگر مسخره نیست و یک آهنگ عالی از کار درآمده است. این قطعه حقیقتا یک مرثیه است. قطعهی بسیار درخشانی است
این قطعه یک کاور است اما به نوعی هم میتوان گفت نیست.
درست است و کار دیگری هم که میکنم تنظیم کردن لیریکهاست. چند سال پیش میخواستم One، یکی از قطعات گروه یوتو را کاور کنم. لیریک آن را گوگل کردم اما قطعهی One از گروه متالیکا پیدا شد بعد فکر کردم بهتر است اینها را هم اضافه کنم و در نهایت فکر میکنم کاملا یکپارچه شد. اینها کارهایی است که وقتی مشغول کاور کردن میشوم ممکن است انجام بدهم و کمی فراتر از انتظار باشد. به هرحال این خود من هستم و اینطور لذت میبرم.
دیدگاه شما