رسانه نوا – کسرا عزیزا خواننده و آهنگساز که با انتشار قطعه «پاییز ۹۳» میان مخاطبان موسیقی به محبوبیت رسید، به تازگی پس از پایان دوران ممنوعیت، مجوزهای لازم برای ازسرگیری فعالیتهایش را اخذ کرده است.
به همین بهانه و درخصوص برنامههای آینده این خواننده، گفتگویی با وی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
با انتشار «پاییز ۹۳» به سرعت جایگاه مناسبی در موسیقی پیدا کردید، چرا با وجود این موفقیت خیلی زود از فضای موسیقی فاصله گرفتید؟
پاییز ۹۳ هفت یا هشتمین کار من بود و به ویژه در ساخت ویدیو بسیار زمان برد، تمام تفکر ما در پاییز ۹۳ این بود که بیشتر زمان بگذاریم چرا که فیدبکهای دیگران از هیت شدن اثر خبر میداد، سرانجام بعد از یک سال و نیم تلاش در تنظیم کار و ساخت ویدیو، این اثر دقیقا در پاییز ۹۳ منتشر شد و خوشبختانه اتفاق خوبی برایش افتاد و به یکی از بهترین کارهای من تبدیل شد. بعد از آن اتفاقات عجیب زیادی برای من پیش آمد؛ همیشه بعد از موفقیت کاری نظرات فراوانی در خصوص آن مطرح میشود و به من هم نظراتی همچون انتشار قطعات دیگر و برگزاری کنسرت میرسید، اما من در آن زمان مجوز نداشتم و از آن زمان برای ثبات بیشتر در کارم تصمیم به اقدام برای مجوز گرفتم.
اما در نهایت ساخت کل اثر یک سال زمان برد و در همین حین هم کارهای مربوط به مجوز از طریق موسسه فرهنگی هنری کوک انجام میشد. بعد از آن حدودا دو سال طول کشید تا مجوز تمام قطعات را گرفتیم و اجازه نشر پیدا کردیم.
این فاصلهای که این میان به وجود آمده و خیلیها هم به من میگویند که چرا کار نمیکنی، به این دلیل است که هم نمیخواستم کاری ضعیفتر از «پاییز ۹۳» منتشر کنم و هم حساسیتم برای ساخت اثر جدید زیاد است و کار ساخته شده توسط من در آن زمان، جزو بهترینها باشد.
مارکت موسیقی ما با تعداد آثاری که هرروز منتشر میشود، این ترس را در شما ایجاد نکرد که با فاصله گرفتن از فضا خیلی زود فراموشی شوید یا اکنون نتوانید به جایگاه قبلی بازگردید؟
نه! من نسبت به کار و هنرم شناخت دارم، از آن دسته هنرمندانی که هر روز کار جدید بدهند، نیستم و اگر اثری از من منتشر شود قطعا آن را زندگی کردم و اعتقادم است. به هرحال هر هنرمندی این استرس به اصطلاح عقب نماندن را دارد، ولی همه ما میدانیم که مارکت موسیقی ما به خاطر کم سوادی و بی هدفی بسیاری از موزیسینها، بسیار ضعیف شده و حتی کار را برای بسیاری از کارآموزها به تفریح تبدیل کرده است. من صبر کردم چراکه تحصیل کرده موسیقی هستم و ترسی از فضا ندارم. موسیقی من، هویتم را به دوش میکشد برای همین موسیقی من شخصیت خودش را دارد و بدون شک تا ۵۰ سال دیگر هم اتفاقی برای این هویت نمیافتد.
اما کمی بازگردیم به عقب، شما تحصیلات موسیقی خود را در اتریش گذراندید. درخصوص آن و تاثیرش در موسیقی امروز خودتان توضیح دهید.
۱۹ سالم بود که قطعه اتاق آبی را ضبط کردیم؛ در آن زمان تنها یک سایت دانلود وجود داشت و ما بعد از انتشار وقتی به کافی نت میرفتیم، از ۱۰۰ بار شنیده شدن کارمان هیجان زده میشدیم. در آن دوران فضای آر اند بی و رپ ایجاد شده بود و من این فضا را دوست نداشتم و نهایتا تصمیم گرفتم از ایران خارج شوم و تحصیلاتم را در اتریش ادامه بدهم. در اتریش رشته آهنگسازی در سبک بلوز را انتخاب کردم؛ آنجا آشنایی با آدمها و موزیسینهای عجیب تفکرم نسبت به موسیقی را عوض کرد. به نظرم موسیقی مثل یک بچه است و آهنگساز، خواننده و نوازنده، خانواده و پدر و مادر آن هستند؛ در هر زمانی این بچه تغییر میکند، یک زمان چهار ساله میشود یک زمان هفت ساله، یک زمان دانشگاه میرود و یک زمان عاشق میشود؛ من اینگونه به موسیقی خودم نگاه میکنم و به همین دلیل هیچوقت به تکامل نمیرسم، چرا که هرسال نگاهم به موسیقی تغییر میکند. اما همکاری با موزیسینهای اروپایی شهامتی به من داد که موسیقی خیلی میتواند از خود آدم جلوتر باشد. همچنین یاد گرفتم اگر وارد موسیقی شدی باید تا آخرش بروی و اگر این کاره نیستی از همین الان برگرد! به خودم قول دادم اگر موزیسین هستم این راه را ادامه بدهم و برای هر اتفاقی آماده باشم. با گروه موسیقی midbrain که یک گروه موسیقی راک بود در کل اروپا ساز میزدم و من جوانترین عضو آن گروه بودم. بزرگی و بلندقامتی در موسیقی را از آنها یاد گرفتم، کسی که هم از نظر سن و هم اطلاعات از من بیشتر است اما کنار من آکورد میزند برای این که یک صدای جمعی تولید شود.
سبکی که انتخاب کردید در ایران مخاطب عام ندارد، درصورتی که اگر کار موسیقی پاپ تولید میکردید از نظر مالی و شنیده شدن، خیلی بیشتر دیده میشد.
راک یک موسیقی اعتراضی است، حتی اگر شعرهایمان هم عاشقانه است باز در همان هم اعتزاضی وجود دارد. عشق از جامعه میآید و اگر عشق در آن درست نباشد یعنی جامعه دارای نقص است؛ پس مردم با شعرهای عاشقانه همزادپنداری میکنند. موسیقی راک همواره دارای یک پیام اجتماعی است و تلاش میکند به واسطه موسیقی این پیام را به مردم برساند.
اما اینکه چرا من موسیقی پاپ کار نمی کنم؛ این که در درجه اول موسیقی پاپ را در ایران به عنوان موسیقی پاپ ایرانی قبول ندارم، موسیقی پاپ ما کاملا از موسیقی کشورهای همسایه تغذیه میشود پس این موسیقی پاپ مردم ما نیست. اگر من اسم راک را از خودم بردارم و بگویم پاپ، آن وقت این پاپ مردم ما است یعنی جنس موسیقی فرهاد است. دلیل ماندگاری فرهاد نمایش هویت موسیقی ایرانی به مخاطبان جهانی است. ما باید با چنین نگاهی در جشنوارههای جهانی، موسیقی خودمان را اجرا کنیم. اما حالا این قدرت را نداریم و باید از موسیقی سنتی که ۵۰ سال است یک جا مانده، بهره ببریم و آنها هم صرفا این موسیقی را میشنوند و برایشان نکته قابل توجهی ندارد. چرا کشورهای اسلوانی و سوئد باید موسیقیهای خودشان را داشته باشند اما ما نه! وقتی ما میخواهیم راک کار کنیم، میگویند موسیقی غربی اما راک موسیقی غربی نیست؛ راک سبک موسیقی است و از لحاظ ساختار سازبندی طوری خودش را نشان میدهد که به آن غربی میگویند.
و بازگشت به ایران. وقتی خارج از کشور شرایط خوبی داشتید و شاید بازگشتتان با ممنوعیت همراه میشد، چرا تصمیم گرفتید فعالیتهایتان را در ایران ادامه دهید؟
پیش از بازگشتم به ایران با کمپانیهای «هونیا رکوردز» و «مک تک نیویورک» کار میکردم اما آنجا برای من مناسب نبود. شاید هرچقدر هم بگویم خیلیها باور نکنند و فکر کنند به نوعی ژست ایران دوستی باشد اما باید این را حس کرد. فکر میکردم در کشورم مخاطبان بیشتری داشته باشم، جوانانی که هم سن و سال من هستند و میتوانند موسیقی خوب گوش کنند، چرا باید خارج از کشور کاری را انجام دهم که هنرمندان دیگر تا آخرش رفتهاند؟
پس از حدود یک سال ممنوعیت برای اخذ مجوز اقدام کردید، این پروسه به کجا رسید؟
همه مجوزها را با تلاشهای رضا کریمیتبار گرفتیم. مجوز نشر و خود آلبوم آماده است و تنها کارهای جانبی و پخش مانده است.
درخصوص آلبوم توصیح دهید، با چه کسانی همکاری کردهاید؟
تمام آهنگسازیها توسط خودم انجام شده و ترانهها نیز سروده مهدی موسوی و کیوان نظری است. تنظیم قطعات را هم آرش صفدری انجام داده و تمامی نوازندگیها را هم خودمان انجام دادیم چراکه جنس نوازندگی باید جنس خود من باشد.
شما خودتان مولف هستید، چه شد که با اشخاص دیگری در ترانه و موسیقی کار کردید؟
من ملودیهایم را تا الان از کسی نگرفتهام به جز قطعه «بابا» که با کاوه آفاق کار کردم و پیش از این منتشر شده بود. اما در شعرها، من وقتی شعر «پاییز ۹۳» را گفتم انتظارم از خودم بالا رفت و تلاش میکردم بازهم یک قطعه مثل آن بنویسم، اما حس کردم دارم درجا میزنم و کارها تنها شبیه آن میشود. خواستم فاصلهای بیاندازم و با شاعران با استعدادی که به ذهنیت من نزدیک هستند همکاری کنم تا آن زمان را بگذرانم و در این مدت با کلامی عامیانهتر، قدمی رو به جلو بردارم و پس از آن کلام خودم را به مخاطب انتقال دهم.
و چه برنامههایی درکنار انتشار آلبوم در یک سال آینده دارید؟
درحال تهیه دو ویدیو کلیپ هستم و با انتشار آلبوم نیز کنسرتهایم را برگزار میکنم. یکی از بهترین اتفاقات و آروزی بزرگ من دیدن هوادارانم است، هر هنرمندی با مخاطبش زنده است و من نیز تمام تلاشم را برای اتفاق میکنم.
همچنین دغدغه خیلی مهم من، گوش دادن موسیقی درست توسط مردم ایران است و مهمترین آرزویم این است که اگر هر جایی در کشور میروم، بتوانم موسیقی خوب بشنوم چراکه نشاندهنده فرهنگ یک جامعه، موسیقی آن جامعه است. متاسفانه در دولت قبل، فرهنگ از جامعه حذف شد و من همه تلاشم را میکنم تا این فرهنگ را به صورت موسیقی به خانوادهها برگردانم تا بتوانم کمکی به جامعه کرده باشم.
موسیقی من، موسیقی تجربهگرا و آوانگارد است، همیشه موسیقیام را زندگی میکنم و هر اتفاقی که برای من رخ دهد موسیقی من را میسازد. اگر یک سال دیگر موسیقی عجیب و خاصی از من شنیدید، قطعا بر طبق شرایطی که برای خودم یا جامعه اتفاق افتاده آن کار را کردهام.
دیدگاه شما