رسانه نوا – تیلور سوئیفت یکی از زنانی بود که تجربۀ خود را از آزار جنسی بازگو کرد. او پیش از ماجراهای هاروی وینستین در تاریخ ۱۰ اگوست در دادگاه حاضر شد و علیه دیجی دیوید میولر شهادت داد.
او این اتفاق را که در سال ۲۰۱۳ رخ داده بود بهصورت خصوصی به ایستگاه رادیویی که میولر در آن مشغول به کار بود گزارش کرد و میولر اخراج شد. بعد از این ماجرا میولر علیه سوئیفت دادخواستی مبنی بر اعادۀ حیثیت و جبران خسارات مادی معادل ۳ میلیون دلار به دادگاه ارائه داد اما سوئیفت با جریمۀ نمادین یک دلاری دعوی را برد.
سوئیفت که در مجلۀ تایم به عنوان یکی از سکوتشکنان شناخته شد برای اولین بار پس از محاکمه دربارۀ این تجربۀ دادگاه و آزارجنسی با تایم به گفتوگو نشست.
چرا برایتان مهم بود که دربارۀ اتفاقی که رخ داده اقدام کنید؟
من در سال ۲۰۱۳ در یک ایستگاه رادیویی مشهور قبل از اجرا با دیجی میولر ملاقات کردم. وقتی برای گرفتن چند عکس ایستاده بودیم این اتفاق افتاد. در آن زمان من تور بزرگی داشتم و در اتاقی که ایستاده بودیم افراد زیادی حضور داشتند. وقتی این اتفاق افتاد با خودم فکر کردم اگر او به این اندازه گستاخ است که ریسک این رفتار را در چنین شرایطی بپذیرد پس با یک هنرمند جوان و بیپناه چه رفتاری خواهد داشت! مهم بود که چنین اتفاقی را به ایستگاه رادیویی گزارش کنم چون فکر کردم آنها باید خبر داشته باشند. آن ایستگاه رادیویی تحقیقات خود را انجام داد و نهایتا او را اخراج کرد. دو سال بعد او از من شکایت کرد.
وقتی شهادت دادید چه احساسی داشتید؟
زمانیکه شهادت دادم چند روزی بود که مدام در دادگاه بودم و میدیدم که وکیل این مرد چگونه برای تیم من، که شامل مادرم هم میشد، قلدربازی درمیآورد، آنها را سر جزئیات پوچی آزار میدهد و من و آنها را به دروغگویی متهم میکند. مادرم بعد از اینکه در جایگاه شهود مورد پرسش قرار گرفت بسیار ناراحت بود. او در روزی که زمان احضار من به جایگاه بود بهلحاظ فیزیکی ناتوان از حضور در دادگاه بود. من خشمگین بودم. در آن لحظه تصمیم گرفتم هرگونه تشریفات دادگاهی را فراموش کنم و فقط به سوالات پاسخ دهم. این مرد وقتی من را مورد آزار قرار داده بود هیچگونه آدابی را رعایت نکرده بود و وکیلش هم مراعات مادرم را نکرده بود. بنابراین چرا من باید مودبانه رفتار میکردم؟ به من گفته شد که آن روز بیشترین کلمات زشت در دادگاه فدرال کلرادو شنیده شد.
مردم از همان زمان که دادگاه من در ماه اگوست آغاز شد حمایتگر من شدند اما قبل از آن، در حدود دو سال هروقت تیتر خبرها را دربارۀ داستان خودم میخواندم… [با جملات ناشایستهای مواجه میشدم] و میدیدم با ترولهایی دربارۀ اتفاقی که برایم افتاده بود جوک ساختهاند. جزئیات مثل غالب مواقع همگی تحریفشده بودند. بیشتر مردم فکر میکردند من از او شکایت کردهام. زمانیکه در دادگاه نام من به عنوان متشاکی خوانده شد آهکشیدن حضار را شنیدم. وقتی این خبر به رسانهها رسید که من در دنور گرفتار این مسئله هستم در شبکههای اجتماعی موج عظیمی از حمایت مردم به من رسید که برایم بسیار ارزشمند بود. تلفنی با کشا صحبت کردم و حرفزدن با کسی که تجربۀ مشابهی را گذرانده بود بسیار کمکم کرد.
پس از چنین تجربهای چه نصیحتی برای طرفدارانتان دارید؟
میخواهم به افرادی که در چنین شرایطی قرار میگیرند بگویم در پروندههای تجاوز و آزارواذیت جنسی نکوهش زیادی متوجه قربانیان است. شما بابت اینکه چنین اتفاقی افتاده و دربارۀ آن حرف میزنید و بابت واکنشی که به قضیه نشان دادهاید سرزنش میشوید. ممکن است این احساس به شما تحمیل شود که دارید واکنش بیش از حد نشان میدهد چون جامعه به نحوی پیش رفته است که اینگونه مسائل عادی بهنظر میرسند. نصیحت من این است که بههیچوجه خودتان را سرزنش نکنید و سرزنشی را که میخواهند به شما تحمیل کنند نپذیرید. شما نباید به خاطر اینکه ۱۵ دقیقه یا ۱۵ روز یا ۱۵ سال صبر کردهاید تا یک آزار جنسی یا تجاوز را گزارش کنید سرزنش شوید یا حتی بهخاطر عواقبی که گزارش شما برای شخص مجرم دارد مورد نکوهش قرار گیرید.
آیا این یک نقطه عطف برای طرز فکر ما نسبت به مسئلۀ تجاوز و آزار جنسی در فرهنگمان است؟
من فکر میکنم این لحظۀ مهمی برای آگاهی است، برای والدین ما که بدانند چگونه با فرزندانشان صحبت میکنند و قربانیان این قضیه چگونه با این تروما مواجه میشوند چه یک ماجرای قدیمی باشد چه یک ماجرای جدید. تمام افرادی که امسال پا پیش گذاشتند و دربارۀ تجربیاتشان حرف زدند باعث شدند مردم کمی آگاه شوند و بدانند که با سوءاستفاده از قدرت نباید مدارا شود. دادگاه رفتن و ایستادگی دربرابر چنین رفتارهایی تجربهای همراه با فرسودگی و احساس تنهایی است، حتی اگر برنده شوید، حتی اگر قدرت مالی برای دفاع از خودتان را داشته باشید. با اینکه حالا آگاهی بیشتری دربارۀ آزارجنسی در محل کار بهوجود آمده است هنوز هم هستند کسانی که قربانی چنین رفتارهایی هستند و از اینکه سکوتشان را بشکنند و عواقب آن میترسند. وقتی هیئت منصفه بهنفع من رای داد فردی که مرتکب این رفتار شده بود به پرداخت جریمهای معادل ۱ دلار محکوم شد. او تا به امروز هنوز این یک دلار را به من پرداخت نکرده است و من فکر میکنم این بیاعتنایی خودش معنای نمادینی دارد.
دیدگاه شما