خستم از این حال
خستم از این حال خرابم مثل همیشه بی قرارم
بجز یه ساعت فکر راحت حسرت هیچی رو ندارم
خم میشه هر کوهی که یک آن خودشو جای من بزاره
سخته یه روز کسی بفهمه هیشکی رو جز خودش نداره
هیشکی رو جز خودش نداره
من چه بجنگم چه نجنگم کل این بازی رو باختم
چه بمونم چه نمونم از خودم خاطره ساختم
از خودم خاطره ساختم
من که نگفته هام و گفتم تو ترانه های سادم
چه بخونم چه نخونم خودمو یاد تو دادم
خودمو یاد تو دادم
یه شهر متروکه شدم باقی عمره با خودم
کنار میان تا که تموم شه چروکه رو قلبم میگه جونیم گذاشته دیگه
چیزی نمونده دیگه حروم شه
شبیه شمع نیمه جون سوختنمو کسی ندید
فقط میخواستم که بتابم یه عمر به حواسم به همه
بود ولی بی دقدقه گذاشتن از حال خرابم
من چه بجنگم چه نجنگم کل این بازی رو باختم
من چه بجنگم چه نجنگم کل این بازی رو باختم
چه بمونم چه نمونم از خودم خاطره ساختم
از خودم خاطره ساختم
من که نگفته هام و گفتم تو ترانه های سادم
چه بخونم چه نخونم خودمو یاد تو دادم
خودمو یاد تو دادم