تو به یادت نمیاد که هزار سال شده فاصلمون
آه سرد قلب من میرسه از غم تو تا آسمون
تا می خندی و میگم عشق تو از من آبرو برد
قصه ی نبودنم و خط به خط و مو به مو برد
یخ سرد سرنوشتم دیگه با دستای تو آب نشد
توی ذهن خسته ی من رویای چشمای تو خواب نشد
اون که راحت می گذره از هر چی بوده من نبودم اون تویی
که شکستم توی این قاب شکسته شد یه عکس یهویی
که شکستم توی این قاب شکسته شد یه عکس یهویی
تا به یادت میاد که سزاوار چی بوده دلامون
دیگه لجبازی نکن که دل خونه می گیره برامون
تو می خندی و میگی بگذرم از هر چی که دیدم
من که از خودم گذشتم اما هیچ وقت نرسیدم نرسیدم
یخ سرد سرنوشتم دیگه با دستای تو آب نشد
توی ذهن خسته ی من رویای چشمای تو خواب نشد
اون که راحت می گذره از هر چی بوده من نبودم اون تویی
که شکستم توی این قاب شکسته شد یه عکس یهویی
که شکستم توی این قاب شکسته شد یه عکس یهویی