آفتابی تو درا قصد شکفتن داره دل
از معمای چشات گفتن و گفتن داره دل
فاصله ت هرچی که بیشتر میشه بیشتر میشه دردم
مثل سنگم باشه دل از تو شکستن داره دل
گل باغ باغبونم بی تو بی نام و نشونم
مثل خون توی رگامی مثل روحی توی جونم
گل باغ باغبونم بی تو بی نام و نشونم
مثل خون توی رگامی مثل روحی توی جونم
واسه ی بودن و موندن شعر ناب تو رو خوندم
سایه ساری از تو باشه سر و سامون داره دل
یه دونه موج موهاتو به همه دریا نمیدم
انتظار از لبات آره شنیدن داره دل
گل باغ باغبونم بی تو بی نام و نشونم
مثل خون توی رگامی مثل روحی توی جونم
گل باغ باغبونم بی تو بی نام و نشونم
مثل خون توی رگامی مثل روحی توی جونم
تو رو دوست داشتم و دارم از عزل تا ابدیت
روزگاره میدونم سوختن و ساختن داره دل
ای همه چشمه ی ناب تشنه ام در برهوت
از سراچشمه ی تو میل چشیدن داره دل
چه بساطی داره دل دشت و بیابون داره دل
کوچه هایی داره دل خط و خیابون داره دل
چه بساطی داره دل دشت و بیابون داره دل
کوچه هایی داره دل خط و خیابون داره دل
گل باغ باغبونم بی تو بی نام و نشونم
مثل خون توی رگامی مثل روحی توی جونم
گل باغ باغبونم بی تو بی نام و نشونم
مثل خون توی رگامی مثل روحی توی جونم