بیا بازم تو رویاها با همدیگه بریم شمال
دلم خوشه یه بار دیگه به این خیالای زلال
منو ببر تا آخره جاده ی چالوس ببرم
تا شیشه ی بارونیه خیس ِ اتوبوس ببرم
منو ببر تا گم شدن تو اون چشای بی قرار
تا ساختن قصر شنی رو ساحل دریا کنار
بیا بازم بریم شمال به ساحلی که بلدیم
مثل همون روزایی که تو جنگلاش قدم زدیم
شاید یه حس ِ گمشده اونجا به یادمون بیاد
خسته ام از خسته شدن دلم از این روزا میخواد
بیا بازم آتیش بشیم رو تن ِ ساحل خزر
دلم از این دنیا پره منو ببر ، منو ببر..
یه عمره جاده ی شمال منتظره عبور ماست
با من بخون که لحظه ی نو شدن خاطره هاست