نادونی که خنجر میزنه
پشت درا سر میزنه
همونی که فال گوش وا میسته
این در و اون در میزنه
میاد بیرون از تو شبا
گم میشه حق آدما
جون میکنن تو تنشون
مرده ی مرگن همشون
تو نگاهشون عشق و خونه
جوبای خشکشون لنگ بارونه
سفره هاشون پر از بغض و بی نونه
باغچه هاشون پر از بید مجنونه
تو نگاهشون عشق و خونه
جوبای خشکشون لنگ بارونه
سفره هاشون پر از بغض و بی نونه
باغچه هاشون پر از بید مجنونه