رسانه نوا – مشهور است که راجر واترز در کل روند ضبط آلبوم، بر تمام جنبهها مجدانه نظارت و کنترل دارد. اما این خواننده، نوازندهی بیس و عضو سابق گروه پینک فلوید میگوید دست نایجل گودریک (تهیه کننده (پُردیوسر) و عضو گروه ردیوهد و تهیه کنندهی پل مککارتنی) را در تولید آلبوم جدیدش باز گذاشته است. این آلبوم که Is This the Life We Really Want? نام دارد روز دوم جون (۱۲ خرداد ۹۶) منتشر شد.
واترز به مجلهی انترتینمنت ویکلی گفت: «من عادت داشتم کنترل همه چیز را در دست داشته باشم و همه کارها را خودم انجام دهم، با نگاه کردن به کار نایجل متوجه شدم که اگر قرار باشد خودم باشم کارها درست پیش نمیرود و باید یاد بگیرم که سکوت کنم. پس با خودم گفتم بسیار خب بگذار این را امتحان کنم که البته میدانستم کار سختی خواهد بود. اما خوشحالم که این کار را کردم چون او واقعا کارش را خوب انجام داد و آلبومی ساخت که من نمیتوانستم بسازم.»
آلبوم که بخشی از آن در خانهی جاناتان ویلسون، موزیسین و تهیه کنندهی امریکایی ضبط شده است خیلی بیشتر از آثار انفرادیِ پیشین واترز مثل آلبوم The Pros and Cons of Hitch Hiking (1984) و Amused to Death (1992) شبیه به آثاری است که او در دههی هفتاد میلادی در گروه پینک فلوید ساخته است.
در ادامه گفتگوی این مجله را با راجر واترز میخوانید که در تاریخ ۲۳ می مطابق با ۲ خرداد ۹۶ انجام شده است.
آلبوم پر است از این بالادهای موزیکال و دوستداشتنی با ترانههایی بسیار خشمگین. وقتی میخواهم آن را برای کسی توصیف کنم میگویم معجونی است از زیبایی و خشم. به نظرتان این تعبیر درستی است؟
راجر واترز: بله، به نظر عالی است. فکر میکنم این آلبوم دربارهی سرشتِ متعالیِ عشق است و اینکه چطور عشق میتواند خشم را به شفقت تبدیل کند.
منشا این اثر چه بود؟
منشا آلبوم ساختنِ قطعهی «دژاوو» بود که تنها بخشی از آن به دست شما رسیده. گودریک باقی قطعه را کاملا ادیت کرد، البته نه به این خاطر که با آن موافق نبود، فکر نمیکنم، بیشتر به این خاطر که قرار بود این قطعه به صورت واینیل منتشر شود و به شکل سنتی واینیلها به این شکل بودند که اگر شما میخواستید ضبط، صدای خوبی داشته باشد باید در هر طرفِ صفحه فقط نوزده دقیقه ضبط میکردید. با اینکه آلبوم تهیه شده ۵۴ دقیقه است همان حس را دارد پس شما مجبورید بیتهایی را دور بریزید تا شکل اصلی آنچه میخواهید به دست بیاورید. من هم مخالف چنین کاری نیستم. من فکر میکنم که او آلبوم خوبی تولید کرده و همین را هم میگویم. من آلبوم را نوشتم و در آن خواندم اما او آلبوم را ساخت. پس میتوان گفت تولید آلبوم از آنجا شروع شد که من دژاوو را نوشتم و بعد کار تبدیل یه اثر رادیویی پر پیچ و خم شد با چندین قطعهی دیگر که همه را برای او اجرا کردم. او به آن گوش داد و گفت. «آلبوم جذابی است اما فکر نمیکنم یک واینیل باشد» و بعد من گفتم: «نه، احتمالا درست میگویی، این یک اثر رادیویی است اما آیا میخواهی یک آلبوم ضبط کنی؟» و او پاسخ مثبت داد و به این شکل وارد ساخت این اثر شد.
دربارهی تکآهنگ «رزها را بو کن» کمی برای ما توضیح میدهید؟
این قطعه در واقع یک ایدهی ثانوی بود. نایجل به من گفت: «آه تو این همه بالاد نوشتی! خداروشکر که چندین جلسه داشتیم. میتوانی چند خطی ترانه برای این بنویسی؟» «برای کدام؟» «برای همان قطعهای که در گام می ماژور نوشتی» «مجبورم؟» «بله». بنابراین من آن قطعه را چهار یا پنج بار بازنویسی کردم و نهایتا گفتم: «من ایدهای دارم که فکر میکنم خوب باشد. نظرت دربارهی اینکه نیروگاه بترسی [۱] یک کارخانهی مهمات باشد چیست؟ و جایی که آدمها را شکنجه میدهند؟» و چند توضیح دیگر دربارهی آن دادم. «هرچه، فقط بنویس!» بنابراین ماجرا این بود. در واقع قطعه تصویری از این موجود شوم است.
بیشتر آلبوم را در لسآنجلس ضبط کردی؟
بله
چطور بود؟
خوب. ما در «اوشن وِی» [۲] بودیم که یک استودیوی معمولی است. محیط لذتبخش و تجهیزات خوبی دارد. اما بعد به خانهی جاناتان ویلسون رفتیم که خرابهای به سبک هیپیها است. پر است از سینتیسایزرهای آنالوگ، گیتار و اشیاء اینچنینی و شیشههای رنگی. وقتی در این خانه هستید احساس میکنید هر لحظه ممکن است یک هیپی وارد خانه شود.
در آلبوم سمپلی از سخنرانی دونالد ترامپ شنیده میشود. اگر از دریچهی ترانه به آلبوم نگاه کنیم به نظر میرسد با مجموعهای از شعرهای عصر ترامپ مواجه هستیم.
خب، متاسفانه عصر ترامپ است. البته فقط ترامپ نیست. پدیدهای وجود دارد که همه جا دیده میشود. مسئلهی برکسیت و لو پن هم از همین دست است. انگار میگویند «بیایید فارغ از اینکه کی هستیم همه دربارهی سوریه دروغ بگوییم». «بیایید هر قصهای که دوست داریم سر هم کنیم و بگوییم حقیقت همین است.» انگار صداقت مفهومی کاملا بیگانه شده است. مسئله چیزی که وجود دارد و هست، نیست مسئله این است که شما به چه چیز باور دارید یا میتوانید مردم را به باورش متقاعد کنید.
آلبوم «دیوار»ِ پینک فلوید دربارهی خطر برپا کردن دیوارهایی استعاری میان انسانها است. تصور میکنم هربار که ترامپ دربارهی ساختن یک دیوار واقعی بین ایالات متحده امریکا و مکزیک حرف میزند به معنای واقعی کلمه ضربهای به سر شما میزند.
(میخندد) خب، به وضوح احمقانه است. البته الان با آن رو در رو شده است چون به وضوح مشخص است که قادر نخواهد بود چنین چیزی بسازد چون خیلی هزینهی وحشتناکی دارد و مردم آن را گردن نخواهند گرفت. این واقعا ایدهی احمقانهای بود. و اگر شما به دموگرافیکهای شهروندان ایالات متحده نگاه کنید میبینید که هر کاری هم بکنید در آینده اکثریت با شهروندان لاتین خواهد بود. نمیتوان با ساختن دیوار جلوی این حقیقت را گرفت. هیچجایی نمیشود دیوار ساخت، این مضحک است. اصلا ایدهی زیربنایی چنین اقدامی شکستخورده است مگر به عنوان اقدامی در جهت کنترل کردن اوضاع، البته نه به شکل مرز و دیوار بلکه با انتخابات. اگر مردم را نادان و
شما ۲۶ می توری را در کانزاس سیتی در ایالت میسوری آغاز کردید. مردم باید انتظار شنیدن چه چیزی را در این تور داشته باشند؟
از آلبوم جدید چهار قطعه را اجرا خواهم خواهد و غیر از آن تعدادی از کارهای قدیمی پینک فلوید را. حدودا هفتاد درصد قطعات از آثار قدیمی هستند و چهار قطعه هم از آلبوم جدید که حتما قطعهی «رزها را بو کن» در میان آنها خواهد بود.
۱- Battersea Power Station: یک نیروگاه از کارافتادهی سوخت فسیلی در لندن که به دلیل استفاده از تصویر آن در جلد یکی از آلبومهای گروه موسیقی پینک فلوید (انیمالز) و دیگر استفادههای اینچنینی شهرت دارد.
۲- Ocean Way: استودیوی ضبط در لسآنجلس
دیدگاه شما