رسانه نوا – هومن موسوی هنرمند سبک راک که تا کنون دو آلبوم در بازار موسیقی منتشر کرده، این روزها آلبوم جدید خود را در دست تهیه دارد؛ به همین بهانه و درخصوص فضای حال حاضر موسیقی راک گفتگویی با این هنرمند داشتهایم که در ادامه میخوانید.
با نگاه به اسامی اساتید شما، با هنرمندان فعال و پیشکسوت موسیقی سنتی روبرو میشویم، چه شد که با حضور آن اساتید به سمت موسیقی راک گرایش پیدا کردید؟
در واقع چون جنس موسیقی راک را دوست داشتم و به صدای این موسیقی به ویژه از نظر ارکستراسیون علاقهمندم که البته این یک نظر شخصی است؛ به غیر از آن فکر میکنم بعضی از اشعار برای بیان حرف و احساسشان به یک سازبندی دیگر به غیر از سازبندی مرسوم نیاز دارند. برای مثال زمانی که کلمات «عشق» و «نفرت» را بیان میکنیم برای هرکدام، حس و صدایمان تغییر میکند و این برای ابراز احساس است و ربطی به این ندارد که موسیقی خوش رنگ و لعاب استفاده کنیم.
من در آلبومم از تار استفاده کردم اما نخواستم تلفیق کنم و تنها دلیل این استفاده در آن است که حس کردم تناسب بهتری بین شعر و موسیقی ایجاد میشود.
موسیقی راک در ایران، به نوعی با اشعار کلاسیک درآمیخته، شما دلیل علاقه هنرمندان این سبک، به این نوع اشعار را در چی چیزی میبینید؟
این اتفاق حدود ده سال است که در این فضا مرسوم شده که شاید به خاطر نوع گویش شعر کلاسیک است. در موسیقی راک زمانی که شعر گفته میشود، اگر ترجمه فارسی آن را بخوانیم شاید زبان معیار باشد اما وقتی انگلیسی آن را میخوانیم، میبینیم که بالاتر از معیار است و دلیل آن نیز جدی بودن این فضا است.
از سوی دیگر نیز کلا دغدغهای که موسیقیدانان راک دارند این است که خیلی از ترانهسراها با آنها کار نمیکنند که شاید به این دلیل باشد که با موسیقی راک آشنا نیستند و راک در ایران کمی پیش پا افتاده شده است. به نظر من همیشه هم استفاده از شعر کلاسیک درست نیست و گاهی ممکن است شعر و موسیقی ربطی به یکدیگر نداشته باشند.
معیار خودتان برای انتخاب اشعار چیست؟
من شعر انتخاب نمیکنم؛ من میبینم حرفی که قصد بیانش را دارم، کدام یک از شاعران نوشته، به طوری که نتیجه آن اثر، همکاری مشترک من با آن شاعر باشد. من نمیخواهم فقط شعری را بخوانم طوری که تنها نظر مخاطبان را جلب کنم، متاسفانه برخی از خوانندهها شعر را نمیفهمند و تنها شعر را میخوانند به شکلی که تنها اگر زبان فارسی را بلد باشی، میتوانی این کار را انجام بدهی.
شما قطعه «ترس» را خودتان نوشتهاید، درخصوص این کار نیز توضیح بدهید.
من هیچوقت خودم را شاعر نمیدانم؛ اما در این قطعه چون حرفهای خودم و ترس شخصیام را بیان میکنم هیچ شاعری نمیتوانست آن را بیان کند.
در همین راستا، وقتی موسیقی روز جهان رو میبینیم، بسیاری songwriter هستند و جدا از خوانندگی، ترانهسرایی و آهنگسازی قطعاتشان را نیز انجام میدهند. فکر نمیکنید اگر این قضیه در ایران نیز انجام شود باعث پیشرفت موسیقی ما میشود؟
این سوال نکته ظریفی دارد چراکه هم میتواند باعث ماندگاری اثر شود و هم کار را تاریخ مصرف دار کند. من به عنوان مثال خودم گیتار میزنم اما وقتی نوازندهای مثل مسعود همایونی را میشناسم کار را به او واگذار میکنم یا خود من شعر مینویسم اما وقتی شاعری همان حرفها را بهتر بیان کند از اشعار او استفاده میکنم.
درکل این کار بستگی به هنرمندان و غرور آن ها دارد. برخی میخواهند همه کارها را خودشان انجام دهند که در نتیجه کار سخیفی ارائه میشود که تنها برای امروز ما جواب میدهد. اما گاهی کارهای خوبی نیز اینگونه منتشر میشود که آن زمان میبینیم که آن خواننده واقعا شاعر است.
سال گذشته آلبومتان منتشر شد اما پخش مناسبی نداشت، دلیل آن را در چه چیزی میبینید؟
این اتفاق را گناه شرکت پخش نمیدانم، چرا که آنها هم هزینه میکنند و به نفعشان است آلبومها بیشتر بفروشد. به نظر من مشکل از فروشگاهها و سیستم اطلاع رسانی است؛ متاسفانه وقتی فروشندهها یک قطعه را دوست دارند تنها آن را پخش میکنند و همین باعث استقبال مردم از آن میشود. در کل هم شاید تنها ده خواننده در ایران باشند که میفروشند. در حال حاضر نیز توزیع سوپرمارکتی شکل گرفته و موسیقیهایی در سبک راک کمتر دیده میشود و در نتیجه میتوان گفت فروشگاههای موسیقی عملا شکست خوردهاند.
درخصوص برنامههای آتی خود برای مخاطبان بگویید…
سومین آلبومم را در دست تهیه دارم که حدود شصت درصد کارهای آن انجام شده است؛ اما پیش از آن باید حتما سروصدایی شود که مردم و حداقل ده میلیون نفر، با موسیقی من بیشتر آشنا شوند و پس از آن آلبوم را منتشر خواهم کرد؛ چرا که کاری به غیر از این به نظر من اشتباه است.
همچنین از همین هفته تمرینهای من برای اجرای زنده نیز آغاز شده که بعد از محرم و صفر به احتمال زیاد در سالن ایوان شمس به روی صحنه خواهم رفت.
برای برنامه در شهرستان هم، بسیار علاقهمند به اجرا در شهرهای دیگر هستم، چراکه مردم میتوانند یک نوع موسیقی دیگر را نیز بشنوند. من مدتی هم موسیقی سنتی کار میکردم و میبینم که موسیقی ما بسیار یکنواخت شده است. متاسفانه خوانندهها و آهنگسازان ما اکثرا کپی میکنند و شاید دلیلش این باشد که آهنگسازانمان دلی کار میکنند و سواد یا سلیقهی کافی برای این کار را ندارند و فکر میکنم در آینده نیز وضع از این هم بدتر خواهد شد.
شما به عنوان یک موزیسین راک، فکر میکنید در آینده این سبک بتواند جایگاهی همانند موسیقی پاپ امروز پیدا کند؟
من فکر میکنم این اتفاق رخ دهد اما ایراداتی نیز دارد؛ برای مثال سبکهایی مثل هیپ هاپ و R&B درحال پیشرفت هستند و ما اگر طی یک یا دو سال آینده نتوانیم فعالیتهای گستردهای داشته باشیم، بعید است امیدی به موسیقی راک در ایران باشد.
موسیقی راک به استثنای چند نفر از لحاظ اجرا و کنسرت خیلی جای کار دارد تا به پاپ برسد. برای مثال من یک بار به کنسرت امید حاجیلی دعوت شدم که به نظرم از لحاظ تمیز بودن اجرای خواننده و نوزاندهها بسیار عالی برگزار شد و کمتر خوانندهی راکی داریم که بتواند انقدر بین مردم در سالن تاثیر گذار باشد.
اما کنسرتهای راک ایرادات زیادی دارد و خیلی مانده تا به جایی برسد که بتوان به آن کنسرت گفت؛ دلیل اصلی آن نیز بی سر و سامانی و عدم وجود مدیری است که به اجراها و ارکسترها تذکر بدهد تا موزیسینها به جای show off بیشتر به موسیقی خود توجه کنند.
در انتها نیز اگر فکر میکنید صحبتی جا مانده، بیان کنید.
به عنوان حرف آخر، متاسفانه آفتی به جان موسیقی راک افتاده که آن هم عدم اعتقاد برخی از خوانندهها به شعر فارسی است؛ سرچشمه آن هم هنرمندانی هستند که خودشان را خیلی قبول دارند و به سمت موسیقی بیکلام و اکثرا هم به سمت کاور کردن میروند. ای کاش دولت اجازه میداد تا مکانهایی مثل کافهها در اختیار این هنرمندان قرار بگیرد و قطعات کاور را به صورت رایگان برای مردم اجرا کنند، چرا که من در هیچ جای دنیا ندیدهام در سالن هزار نفری بلیت فروشی و کارهای کاور را با همان ارکستراسیون اجرا کنند.
ای کاش در موسیقی و رفتارمان تعادل داشتیم؛ برخی بیش از حد، اضافه کاری یا کم کاری در کارهایشان میکنند و برخی تعصب در اجرای اشعار فارسی و برخی نیز تنها قطعات غیر فارسی اجرا میکنند. این موضوع باعث عدم تعادل در موسیقی ما میگردد.
دیدگاه شما