رسانه نوا – ارکستر سمفونیک تهران بزرگترین و قدیمیترین ارکستر سمفونیک ایران است که در سال ۱۳۱۲ به همت غلامحسین مین باشیان و با نام ارکستر بلدیه آغاز به کار کرد. این ارکستر به نوعی سرآغازی برای اجراهای موسیقی کلاسیک غربی در ایران بود. امروز که بیش از هشتاد سال از فعالیت این ارکستر میگذر میتوان نگاهی دقیق به عملکرد و اوج فرودهای آن داشت.
تولد ارکستر سمفونیک تهران؛ از دوران طلایی تا رخوت بعد از انقلاب
این ارکستر که ۴۰ نوازنده داشت، نخستین کنسرت خود را در مهرماه ۱۳۱۳ در سالن سینما هما به مناسبت جشن هزاره فردوسی برگزار کرد. با اضافه شدن ۱۰ نوازنده اهل چکسلواک، ارکستر به اجرای برنامه ادامه داد. این وضعیت تا سال ۱۳۲۰ ادامه داشت، در آن سال به دلیل تبعات جنگ جهانی دوم، مین باشیان برکنار شد و نوازندههای خارجی نیز به کشورشان بازگشتند.
ارکستر سمفونیک تهران در طول سالهای فعالیت خود بارها اوج و افول را تجربه کرده است. به گمان بعضی، دوران طلایی این ارکستر به پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و زمانی بر میگردد که نوازندگان بزرگی همچون یهودی منوهین با این ارکستر همکاری میکردند. همچنین دورههایی که مرتضی حنانه و حشمت سنجری پیش از انقلاب اسلامی رهبری ارکستر سمفونیک تهران را بر عهده داشتند به عنوان دوره باروری این ارکستر یاد میشود. این ارکستر تا اوایل دهه ۵۰ از کمکهای دولتی به صورت محدود برخوردار بود و از این زمان دارای بودجهٔ مستقل و قابل توجه شد.
پس از انقلاب، سنجری دوباره رهبری ارکستر را به عهده گرفت و ده سال در این سمت به کارش ادامه داد. اگر چه ارکستر به دلایلی چون شرایط جامعه پس از انقلاب و درگیر بودن با جنگ، در طول این سالها فعالیت و برنامه چندانی نداشت، اما سنجری در حفظ و تداوم کار آن کوشید. علیرغم آنکه شمار زیادی از نوازندگان ارکستر پس از انقلاب به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند ارکستر را حفظ کرد و برنامههایی با نوازندگان باقیمانده و چند نوازنده جایگزین ادامه داد. وی سرانجام در پاییز ۱۳۶۸ پس از اجرای کنسرتی به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرتضی حنانه با ارکستر سمفونیک تهران برای همیشه خداحافظی کرد.
در سال ۱۳۶۹ فریدون ناصری (نوازنده سازهای کوبهای) رهبر ارکستر شد. پس از کنارهگیری و سپس درگذشت وی، ثبات رهبری در ارکستر سمفونیک کاهش قابل ملاحظهای نشان داد، چنانکه پس از او نادر مشایخی، ایرج صهبایی و علی رهبری هر یک به مدت حدود یک سال رهبری ارکستر را در دست داشتند.
تعطیلی سه ساله ارکستر سمفونیک تهران و وعده روحانی برای احیای ارکسترها
ارکستر سمفونیک تهران هرچند بعد از انقلاب دورن درخشان قابل توجهی را تجربه نکرد و از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳ فعالیتهایش با وقفه روبرو شد. تعطیلی فعالیتهای ارکستر سمفونیک در دومین دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد به طور رسمی اعلام شد اما پیش از آن هم این ارکستر تقریبا تبدیل به ارکستری سفارشی شده بود که در برخی مراسمهای خاص اجرا میکرد. دوره ریاست جمهوری احمدینژاد، دوره سیاه ارکستر سمفونیک تهران به حساب میرود.
اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، عزمی جدی برای احیای دوباره این ارکستر به وجود آمد و شخص رئیس جمهور از تعطیلی ارکسترهای سمفونیک و ملی انتقاد کرد. احیای واقعی ارکسترها کار سادهای نبود چرا که ارکستر نیاز به برگزاری جلسات آزمون برای جذب نوازنده، خرید ساز، تخصیص بودجه و مدیر هنری داشت. به گفته پیروز ارجمند (مدیرکل سابق دفتر موسیقی) دولت حدود ۱۰ میلیارد بودحه برای احیای این دو ارکستر اختصاص داد و جلسات آزمون برای جذب نوازنده با حضور منوچهر صهبایی انجام شد.
ورود علی رهبری به تهران برای مدیریت هنری ارکستر سمفونیک تهران از عجیبترین و غیرمنتظرهترین اتفاقات بود. درحالی که مدیرکل دفتر موسیقی از منوچهر صهبایی به عنوان رهبر دایم ارکستر سمفونیک نام میبرد و حتی جلسات آزمون نیز با حضور وی برگزار شده بود؛ معاونت هنری وزارت ارشاد از مدتی پیش، رهبری را به عنوان گزینه هدایت ارکستر سمفونیک داشت که درنهایت طی یک نشست خبری این مسئله را با حضور وی به رسانهها اعلام کرد. در آن زمان روابط میان مدیرکل دفتر موسیقی و رهبری هنوز آشفته نشده بود اما انتظار میرفت که حاشیهها به زودی دامنگیر دفتر موسیقی و ارکستر سمفونیک تهران شود.
نخستین نشست خبری ارکستر سمفونیک آیدین احمدینژاد که در آغاز کار نوازنده اول ویولنسل ارکستر بود حضور رهبری در ارکستر سمفونیک را غنیمت دانست. بردیا کیارس میگفت: «با شناختی که همه از آقای “رهبری” داریم، مطمئنیم که نگاه کارشناسانه ایشان ارکستر را روز به روز پیشرفت میدهد و این مسئله از همین حالا قابل لمس است.» پدرام فریوسفی که کنسرت مایستر ارکستر بود؛ میگفت: «آقای “رهبری” تنها کسی است که بهعنوان یک ایرانی، میتواند با عنوان استاد خطاب شود.» او معتقد بود که باید مانند سرباز در اختیار رهبری بود و با جدیت او کنار آمد.
چرا ارکسترها با ده میلیارد بودجه دچار مشکلات مالی شدند؟
اما روزهای خوش ارکستر سمفونیک فقط تا همان اجرای اول ادامه داشت. بعد از اجرای اول نوازنده اول فلوت ارکستر سمفونیک علیه علی رهبری مصاحبه کرد و رهبری هم پس از اخراج او علتش را بینظمی و برخوردهای ناشایست در تمرینها عنوان کرد. هرچند در ادامه علی رهبری برنامهای شش ماهه برای ارکستر منتشر کرد اما همان آیدین احمدینژاد و پدرام فریوسفی که در آغاز از رهبری به عنوان استاد، غنیمت و ناجی ارکستر سمفونیک نام میبردند؛ از ارکستر سمفونیک تهران خداحافظی کردند و روند اخراج و خروج نوازندگان از ارکستر سمفونیک آغاز شد. آنها مسائلی چون کمبود بودجه و دستمزد، عدم عقد قرارداد عادلانه با نوازندگان و تمامیتخواهی علی رهبری را علت استعفای خود دانستند. با این حال رهبری با سفرهایی به خارج از ایران توانست نوازندگانی ایرانی را پیدا کند که امکان حضورشان در ارکستر سمفونیک تهران فراهم شود.
پس از این حاشیهها ارکستر شرایطی ثابت به خود گرفت و اجراها طبق برنامه شش ماهه پیش رفت. در این بین حضور ارکستر چین در ایران در کنار حضور سولیستها و رهبران جهانی چهرهای بینالمللی از ارکستر سمفونیک تهران ساخته بود که همه معتقد بودند به خاطر حضور علی رهبری در ایران است. پس ازآن هم ارکستر سمفونیک توانست طی قراردادی با شرکت ناکسوس آثار آهنگسازان ایرانی را ضبط و برای انتشار جهانی آماده کند. تمامی این اتفاقات در مدتی کمتر از شش ماه رخ داد و ارکستر شرایطش رو به بهبود بود تا اینکه مسائل مالی و کمبود بودجه به تدریج حاشیههایی را ایجاد کرد.
آن زمان بهرام جمالی درباره وضعیت بودجه ارکستر سمفونیک تهران گفت: بودجه مصوب سال ۹۳ حدود چهار میلیارد تومان بود و نیمی از آن هنوز واریز نشده است. امسال نیز ۵ میلیارد و نیم بودجه مصوب شد که فعلا فقط ۸۰۰ میلیون تومان از آن واریز شده و تا پایان سال هم نهایتا ۵۶ درصد از بودجه دریافت میشود. او معتقد بود که برنامههای حرفهای رهبری نیاز به بودجه دارد و درصورتیکه این بودجه تامین نشود برنامههای ارکستر باید تغییر کند. البته پس از این اتفاقات دولت متعهد شد که بودجه ارکستر را تامین کند اما رهبری راههایی مثل همکاری با شهرداری برای تامین بودجه انتخاب کرد که نیمهکاره و نامشخص ماند.
ارکستر سمفونیک به دلیل نوع موسیقی کم مخاطبی که اجرا میکند در همهجای دنیا نیازمند حمایت نهادها و ارگانها است. دولتها معمولا برای اینکه این سبک کم مخاطب مخاطبان گستردهتری داشته باشد؛ از ارکسترهای سمفونیک حمایت مالی میکنند تا این ارکسترها سرپا بمانند. اما متاسفانه به دلیل مسائلی که بر سر بودجه ارکستر سمفونیک تهران پیش آمد؛ برنامههای ارکستر به شدت کاهش پیدا کرد و بلیتها با مبالغ بسیار بالا ارائه شد که امکان حضور دانشجویان و مخاطبان خاص موسیقی کلاسیک را میگرفت. درحالی که اگر ارکستر سمفونیک برنامه سالانه دقیق داشت و بودجه به درستی محقق میشد؛ امکانات گستردهای برای خرید حق اشتراک کنسرتهای سالانه ارکستر برای دانشجویان و اقشار ضعیفی که امکان خرید بلیتها گران قیمت ارکستر را ندارند؛ فرهم میشد.
چگونه روزهای خوش ارکستر سمفونیک تهران پایان یافت؟
فعالیت ارکستر و علی رهبری موقعیتهای فوقالعادهای را برای ایران ایجاد کرد. در مدتی کوتاه ارکستر سمفونیک تهران امکان حضور در برلین و چین برای اجرای افتتاحیه دو جشنواره را داشت. از سوی دیگر قرار بود که ارکستر برلین هم به ایران بیاید که به دلیل اسرائیلی بودن رهبر آن؛ با حضور این ارکستر مخالفت شد. هرچند برنامه شش ماهه ارکستر سمفونیک با نظم کامل طبق برنامه پیش رفت اما برنامه مهر تا مهر ارکستر سمفونیک تهران حاشیههای فراوانی داشت. حاشیههای اپرای عاشورا و لغو چند اجرای ارکستر سمفونیک ازجمله بینظمیهای این برنامه بود که همه آنها از جایی جز ارکستر سمفونیک ناشی میشد.
نهم دی ماه؛ علی رهبری کنسرت ارکستر سمفونیک تهران را لغو کرد و گفت کمبود امکانات باعث لغو این کنسرت شده است. او گفت تا زمانی که مشکلات ارکستر حل نشود؛ رهبری نخواهد کرد. پس از این اظهارنظرها او در گفتوگو با ایلنا از عدم پرداخت حقوق نوازندگان انتقاد کرد و خواستار رسیدگی به شرایط ارکستر شد. این اتفاق سرآغاز بحران بزرگ ارکستر سمفونیک بود.
پس از آن با وعدههای معاونت هنری و بنیاد رودکی علی رهبری به فعالیت خود ادامه داد و ارکستر خود را برای اجرای قطعه نینوا اثر حسین علیزاده آماده کرد. اجرای این قطعه در جشنواره موسیقی فجر حاشیههای متعددی را به همراه داشت که میتوان آن را اوج گیری اختلافات میان علی رهبری و تهمورس پورناظری دانست.
پس از جشنواره موسیقی فجر مشکلات مالی و عدم حمایت دولت و بنیاد رودکی باعث شد تا علی رهبری پس از حاشیههایی که برای ارکستر پیش آمد؛ به انتقاد از عملکرد بنیاد رودکی بپردازد و از عدم پایبندی بنیاد رودکی به تعهداتش شکایت کند. شکایات این رهبر ارکستر از بنیاد رودکی نهایتا به برگزاری جلساتی برای حل و فصل مشکلات رسید اما رهبری طی این جلسات نتوانست با بنیاد رودکی به نتیجهای مشترک برسد.
سهم معاونت هنری در عقیم شدن ارکستر سمفونیک تهران
دخالت مدیران خانه موسیقی و هنرمندان وابسته به معاونت هنری وزارت ارشاد که در شورای فنی ارکستر حضور داشتند سهم مهمی در استعفای علی رهبری از مدیریت هنری ارکستر سمفونیک داشت و با این استعفا میشد انتظار داشت که گزینه همین افراد در ادامه رهبری دایم ارکستر را بر عهده بگیرد. از اقدامات عجیب معاونت هنری و بنیاد رودکی تشکیل شورای فنی با حضور افرادی کاملا بیربط به ارکستر سمفونیک بود که رهبری نیز به آن اعتراض داشت اما به نظر میرسید که این یکی از اقداماتی است که اجازه ورود بیشتر به خانه موسیقی در مسائل ارکستر سمفونیک تهران میدهد.
در آن زمان نوازندگان ارکستر سه ماه بود که حقوق دریافت نکرده بودند و دریافتیهای پیشین هم برای ۳۰ روز کامل نبود اما در این شرایط بحرانی بنیاد رودکی خبر از همکاری شهرداد روحانی به عنوان رهبر مهمان داد و با تغییر مدیریت بنیاد رودکی، علی اکبر صفی پور حکم رهبری دایم برای شهرداد روحانی داد. این اقدام با نامه اعتراضی ۵۰ نوازنده ارکستر سمفونیک تهران به وزیر برای تغییر رهبر دایم ارکستر همراه شد. البته هیچگاه به این نامه توجه نشد و بسیاری از نوازندگان مجبور به ترک ارکستر شدند.
با حضور شهرداد روحانی، بار دیگر ارکستر سمفونیک تهران به همان دوران رخوت پیش از تعطیلی رسید. اجراهای محدود، بدون برنامه، سفارشی و تبلیغاتی ارکستر و عدم حضور ماهیانه سولیستها و رهبرهای مطرح جهانی باعث شده تا ارکستری تک صدایی تنها با رهبری شهرداد روحانی گاهی روی صحنه برود. جالب اینجا است که شهرداد روحانی پیش از استعفای رهبری نامهای محرمانه به وزیر ارشاد داده بود که خبرگزاری فارس این نامه را منتشر کرد. او در نامه خود به انتقاد از رهبری پرداخته بود و به نوعی با حمایتهای معاونت هنری و خانه موسیقی تبدیل به گزینهای تحمیلی برای ارکستر سمفونیک تهران شد.
درحال حاضر هرچند ارکستر سمفونیک تهران مشغول به فعالیت است اما درواقع تمام وعدههای رئیس جمهور و بودجه میلیاردی که برای ارکسترها مصوب شده بود، زیر سوال رفته است. حضور سولیستها و رهبرهای مطرح جهانی در ارکستر به حداقل رسیده و هیچ برنامه مدونی برای فعالیت آن وجود ندارد. از سوی دیگر ارکستر دیگر از رهبرهای مهمان بهره نمیبرد و مثل روندی که پیش از حضور علی رهبری وجود داشت؛ ارکستری تک صدایی زیر نظر یک نفر مشغول به فعالیت است. این وضعیت حاصل سیاستهای عجیب معاونت هنری و هنرمندان نزدیک به آن است که باعث شده تا گزینهای مثل علی رهبری درپایان فعالیت خود اعلام کند که وزیر و معاونش، آبروی او را بردهاند. حال باید دید با تغییر کابینه دولت در دوره دوم ریاست جمهوری حسن روحانی تغییری در سیستم فرهنگی و معاونان هنری وزارت ارشاد صورت میگیرد یا خیر؟
دیدگاه شما