رسانه نوا – بیورن مهیر نوازنده گیتار بیس و عضو سابق گروه مشهور رونین، موسس گروه سوئدی بازار بلو، عضو گروه هنرمند فقید ایرانی آزیتا حمیدی و همچنین کوارتت انور براهم عود نواز برجسته تونسی، برای موسیقی دوستان ایرانی نامی آشنا است.
او از سال ۱۳۸۴ تاکنون در قالب تمامی گروه های یاد شده در تهران به اجرا پرداخته است. با او به گفتگو درباره فستیوال «Show of hands» نشستیم که در ادامه میخوانید.
شما از جمله هنرمندانی بودید که در تمام اجراهای این فستیوال حضور داشتید. درباره تجربهتان در این شش روز بگویید.
این فستیوال برای من تجربه بی نظیری بود. دیدن تمام این اجراها از یک ساز روی صحنه با تمام فضاهای متفاوتی که داشت واقعا جذاب بود. فاصلهای که میان آهنگسازی و بداهه نوازی در این اجراها مشخص میشد بسیار قابل توجه بود. برای من اینکه یک نوازنده پیانو نیستم خیلی خوشحال کننده بود چون میتوانستم با خیال راحت بشینم و از اجراها لذت ببرم.اگر پیانیست بودم هر لحظه باید فکر میکردم که در نقاط مختلف قطعات اگر من بودم چه میکردم!
فکر میکنید مهمترین عاملی که باعث شده تا این نوازندگان و چنین جریان فکری در کنار هم قرار بگیرند چیست؟
محتوای هر فستیوالی وابسطه به فردیست که آن را برنامه ریزی میکند. در این فستیوال طبیعتا سلیقه رامین صدیقی مهمترین تاثیر را در روند اجراها گذاشته است. ما هزاران نوازنده پیانو داریم و اینکه این نوازندهها برای اجرا انتخاب شدند جالب است.فستیوال show of hands آیینهی سلیقه موسیقایی رامین صدیقی است.
در این اجراها پیش آمد که آرزو کنید در کنار هنرمند روی صحنه دو نوازی کنید؟
من فرد خوش شانسی هستم. با بسیاری از نوازندگان این فستیوال ساز زدم.از طرفی واقعا خوشحال بودم که یک بداهه نوازی واقعی برای پیانو تنها میشنوم اماازطرفی موسیقی این هنرمندان بسیار به سلیقه شنیداری من نزدیک است و واقعا ساز زدن با هرکدام از آنها برایم بسیار جذاب بود. اضافه کردن صدای یک ساز به یک اجرا مسئولیت بزرگیست و شاید در طول این اجراها هیچپاه احساس نکردم کسی نیازمند یک صدای گیتار بیس هم هست.
درباره حضورتان در اجرای اختتامیه و همنوازی با دو پیانیست بگویید.
اجرای اختتامیه یک جشن بود. من و پیمان و نیک سالهاست همدیگر را میشناسیم و من جداگانه با هرکدام از آنها ساز زدم اما این تجربه برای اولین بار اتفاق میافتاد.در میان سلیقه با سه نفر یک اشتراکی وجود دارد که این مسئله کار را برای بداهه نوازی جمعی راحت میکند.
ما در ایران بیشتر شما را به عنوان یک بداهه نواز میشناسیم و هربار در اجراهایتان میتوانید مخاطب را به مسیری ببرید که هزاران کیلومتر با مسیر قبلی تفاوت داشته است. نگاهتان به بداهه نوازی و رفتن به این مسیرهای متفاوت چیست؟
وقتی استفانو باتالیا روی صحنه آمد و هیچ چیز مشخصی را آماده نکرده بود و یک ساعت و نیم نواخت یا وقتی فرانسوا قواعدی را برای خودش آماده کرده بود تا در دل آن بداهه نوازی کند من چیزها زیادی را یاد گرفتم. این خیلی هیجان انگیز است که بداهه نوازی میتواند شما را به عجیب ترین مسیرها ببرد. مهمترین مسئله در بداهه نوازی واکنش نسبت به فضای اطراف است که هربار هم متفاوت خواهد بود. این مخاطبان این سالن و همه این چیزهایی که طی شبهای فستیوال دیدیم بر بداهه نوازی هنرمندان تاثیر گذاشت. بداهه نوازی به رزونانس یک نت میتواند مرتبط شود. شما در لحظه یک چیزی مینوازید و یک رزونانسی از آن به سمت شما برمیگردد که ادامه مسیر را مشخص میکند درحالی که هزاران مسیر مقابل شماست. قطعا در این فضا مسئولیت شنونده بودن هم مسئولیت سخت و بزرگی خواهد بود چون شاید آنطور که گفتید تنها من نبودم که مخاطب را به مسیر متفاوتی بردم و مخاطب هم میتواند همین کار را با بداهه نواز انجام دهد. این که بداهه نوازی مثل زندگی کردن است فکر میکنم دیدگاه جالبیست؛ زندگی با تمام فراز و فرودها و حتی اشتباهاتش اما یک فیلسوف بزرگ میگوید اگر یکبار اشتباهی میکنید چرا دوباره آن را تکرار نکنید چون قطعا هربار از آن درس خواهید گرفت.
نکتهای دارید که به مصاحبه اضافه کنید؟
میدانم که این آخرین فستیوال نخواهد بود و رامین سال آینده با یک فستیوال تازه برمیگردد. از الان بسیار هیجان زدهام تا اجراهای سال آینده را ببینم.
دیدگاه شما