رسانه نوا – بادی گای نوازندۀ زبردست گیتار و خوانندۀ بلوز، هنرمندی اهل ایالات متحده امریکا است که ۱۸ آلبوم استودیویی انفرادی را درکنار آثار بیشمار دیگری از جمله همکاری با هنرمندان متعدد در کارنامۀ کاری خود دارد.
او که هفت جایزه گرمی و تعداد زیادی جوایز معتبر دیگر را برده است در سال ۲۰۰۵ به تالار مشاهیر راکاندرول راه یافت و افتخارات زیادی را در طول فعالیت حرفهایش که از سال ۱۹۵۳ آغاز شد کسب کرده است. این هنرمند ۸۱ ساله ماه گذشته آلبوم جدیدی را به نام «بلوز هنوز زنده و سرحال است» منتشر کرد. مایک متلر از مجلۀ اینترنتی ساونداندویژن به بهانۀ انتشار این آلبوم با این افسانۀ بلوز گفتوگویی انجام داده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
– مایک متلر: براساس این آلبوم فوقالعاده که برای ما تولید کردهاید و خبرهایی که اینجا دارم دنیای بلوز هنوز «زنده و سرحال» است. آیا این روزها برای صداییکه مخاطب در آلبوم از شما میشنود هدف خاصی را دنبال میکنید؟
بادی گای: تمام هدف من در یک آلبوم دقیقا همان چیزی است که روزی صحبتش با دوستانم بود. سالها پیش وقتی مادی واترز، بیبی کینگ، هاولین ولف و آن همه نوازندۀ بلوز فوقالعاده زنده بودند ما دربارۀ این صحبت میکردیم که پیش از این همه سبکهایی که امروز بوجود آمده بلوز زنده بود. آنها همه نامهای دیگری دارند اما همچنان موسیقی هستند [کلمۀ موسیقی را هجی میکند]. ما راک یا سول نداشتیم. این همه اسمهایی که امروز هست نبود و موسیقی یا آراندبی بود یا جَز و گاسپل. ما میخوابیدم، بیدار میشدیم و دربارۀ زنده نگه داشتن بلوز صحبت میکردیم. به هرکسی که اطرافمان بود میگفتیم «فقط ازش دست برندار» و من هم نمیخواهم دست بردارم. ماه آینده من ۸۲ سالم میشود. هنوز تلاش میکنم ادامه دهم و امیدوارم عدهای از جوانان بیایند و در نگهداری آن همراهی کنند.
ما امروز به سختی میتوانیم بلوز گوش کنیم. خیلی از ایستگاههای رادیویی افام دیگر بلوز پخش نمیکنند نه فقط کارهای من را بلکه هیچ بلوزی پخش نمیکنند.
– به همین خاطر خیلی خوشحالم که رادیوی ماهوارهای و کانالهای بلوزی مثل بلوزویلِ بیبی کینگ داریم. و حتی کانال آندرگراند گاراژ را که لیتل استیون در آن آهنگهای شما و دیگر هنرمندان بلوز را پخش میکند.
همین را میخواستم بگویم. من واقعا این کارشان را تحسین میکنم، کاری که در ماهواره میکنند. قبلا در اواخر دهۀ پنجاه و اوایل دهه شصت ما بیشتر ایستگاههای ایام را داشتیم و دیجی میتوانست هرچیزی که دوست دارد پخش کند. شما میتوانستی یک نوار را آنجا ببری و او اگر میخواست میتوانست تمام روز آن را پخش کند و هیچکس هم حرفی نمیزد. او ممکن بود یک آهنگ گاسپل پخش کند و بعد یک آهنگ جز و بلوز. اما امروز… نمیگویم بادی گای پخش کند اما حداقل بگذارد ماهی یکبار هاولین ولف گوش کنیم.
– یا حتی کمی لایتنین هاپکینز، یکی از آن اصیلهای واقعیاش را.
آه، دقیقا! هاپکینز و آرتور کروداپ و همه آن هنرمندانی که جوانان امروز باید بیشتر دربارۀ آنها بدانند. اینها خیلی قبلتر از جف بک، من، اریک کلپتون و خیلی گیتاریستهای دیگر این کار را میکردند حتی خیلی پیش از آنکه بعضی از آنها پدرهایشان به دنیا آمده باشند. این تاریخی است که من میشناسم. مثل اتومبیل فورد. نمیدانم چند وقت است که هنری فورد از دنیا رفته [او در سال ۱۹۴۷ درگذشت] اما ماشینهای او هنوز هم در خیابان راه میروند و خیلی هم زیادند.
– درست است طبق آخرین خبرهایی که دارم فورد هنوز هم هست و ادامه میدهد. شما یک بار گفتید «بلوز من شبیه گامبو [نوعی خوراک] است» چون شما از هرچیزی کمی برمیدارید و همه را با هم مخلوط میکنید.
آه، بله، درسته! و وقتی آن را مزه میکنید میبینید که مزۀ خوبی دارد!
– خیلی خوب است! عالی است. شما وقتی زمانش را داشته باشید چطور به موسیقی گوش میکنید؟ آیا از هوادارن واینیل هستید؟ آیا این مسئله هنوز برایتان مهم است؟
بله، هنوز هم دوست دارم واینیل گوش کنم. هنوز هم واینیل گوش میکنم. هیچوقت از سیدی و این تکنولوژیهای جدید خوشم نیامد. من و تکنولوژی حتی سه ثانیه هم با هم دوام نمیآوریم از گوشی موبایل گرفته تا ماشینم! وقتی سوار ماشین میشوم گاهی مجبورم از بچهها بپرسم کدام دگمه را باید فشار بدهم که چیزی که نمیخواهم اتفاق نیافتد.
– آیا واینیل محبوبی دارید که با آن بزرگ شده باشید و هنوز هم دوست داشته باشید به آن گوش دهید؟
خب، وقتی داشتم کم کم راه میافتادم و نواختن گیتار را یاد میگرفتم خیلی بیشتر از ریتم اند بلوز گاسپل گوش میدادم و هنوز هم سعی میکنم گاسپل گوش کنم. اما به عنوان یک نوازندۀ بلوز به آلبومهای بلوز هم گوش میکنم و داستان فقط همین است، گاسپل و بلوز. گاسپل و بلوز هم خیلی به هم نزدیکاند. هیچوقت اولین باری که بیبی کینگ را دیدم فراموشم نمیشود. او گیتارش را به من داد و گفت همراه او که میخواند گیتار بزنم. من همینطور که میزدم چیزهایی را جا میانداختم اما او گفت: «تو فقط به زدن ادامه میدی. وقتی ادامه میدی بهش میرسی.»
– همین هم شد. من احساس میکنم ارتباط گاسپل و بلوز آهنگی است که شما سالها پیش منتشر کردی، بازخوانی شما از قطعۀ جان هیت به نام «حسی شبیه باران»
بله! آن آهنگ را شنیدم و بانی ریت گفت: «فکر کنم تو میتوانی اجرای خوبی از این قعطه بکنی.» و آن وقت بود که به استودیو رفتم و آن را ضبط کردم.
– آیا هیچوقت دربارۀ این قطعه با خود جان هیت وارد بحث یا کاری شدید؟ بالاخره باید با او صحبت کرده باشید.
ما چند اجرا با هم داشتیم اما الان مدت زیادی میشود که با هم نبودهایم. آخرین باری که با هم اجرا داشتیم وقتی این قطعه را از زبان من شنید گفت که دیگر آن را نمیخواند! به او گفتم: «این کامپیلیمان نیست. تو داری تلاش میکنی که حس خوبی به من بدهی! نمیشود با این کلکهای قدیمی گولم بزنی.» (میخندد)
– از اینکه آهنگی مثل «منفی نُه» را در آلبوم میبینم خیلی حس خوبی دارم. این نشان میدهد که چطور شما به تلاشتان برای قراردادن این دو جهان موسیقی کنار هم ادامه دادهاید چیزهایی از همان پنج شش دهۀ پیش را با چیزی که حس ۲۰۱۸ را دارد کنار هم آوردهاید.
وقتی داشتم روی این آلبوم کار میکردم با خودم دربارۀ آنها که در چِس بودند فکر میکردم. وقتی آدمهای چِس[کمپانی چس اولین ناشری بود که به طور جدی به بلوزمنهای افریقایی-امریکایی توجه کرد] با مادیها، ولفها، سانی بویها و لیتل والتر اوضاعشان خوب بود. اگر این آلبوم را برایشان میبردم احتمال داشت تاملی بکنند. احتمالا در یکی از آن روزهای سرد بود که وقتی رادیو را اول صبح روشن میکردی نمیدانستی چه چیزی قرار است بشنوی.
یک بار پدرم ترانهای به من داد، فکر کنم حدود سالهای شصت یا شصتویک بود که ضبطش کردم. ترانه این بود «دارم به جنوب برمیگردم/جایی که هوا مناسب لباسهای منه.» چون در شیکاگو هوا خیلی سرد است! ما همه شب آن را ضبط کردیم و صبح که بیدار شدم گوشش دادم. با خودم گفتم «ای داد! کسی قبلا ترانۀ من را خوانده است؟!» لئونارد چس[صاحب کمپانی چس] داخل شد، دمو را گرفت و همان اول صبح به ایستگاه برد. او دنبال پولش بود چون دمای هوا زیر صفر بود! [این قطعه به نام Stone Crazy در سال ۱۹۶۲ منتشر شد].
– کیت ریچارد که در قطعۀ «کنیاک» در این آلبوم حضور دارد شما را «پدرخوانده» صدا میکند. وقتی چنین چیزهایی را از آدمهایی که بعد از شما وارد عرصه شدهاند میشنوید چه حسی دارید؟ آیا برتابندۀ چنین ردایی هستید؟
خب می دانی همه این آدمها الان دوستهای من هستند. میگ جگر سه هفتۀ پیش شماره من را میخواست و تلاش میکرد با من تماس بگیرد. به مدیربرنامههایم سفارش کردم که شمارهام را به او بدهد و البته نمیدانستم میخواهد در کاری از او شرکت کنم یا در کاری از گروه رولینگاستونز. او در یکی از قطعات این آلبوم سازدهنی زده است. اولین باری که آن را شنید گفت: «نمیدانستم بادی هنوز هم میتواند انقدر بلند فریاد بزند».
– شما هنوز هم همانقدر توانا هستید! یک نکتهای خیلی برایم جالب است؛ شما گیتارهای خالدار دارید، چکربُرد لانج [کلاب بلوزی که نامش به معنی صفحۀ شطرنجی است] را داشتید و معمولا بلوزهایی میپوشید که طرحهای متقارن روی آنهاست. آیا این به آن معناست که در سبک پوشش خود حساسیت خاصی نسبت به نظم بصری دارید؟
نه، نه، نه. این مسئله مربوط به زمانی میشود که من لوئیزیانا را ترک کردم. من تنها نوجوانی بودم که لوئیزیانا را ترک میکرد و مادرم همیشه نگران فرزندانش بود. من دروغ بزرگی به مادم گفتم. به او گفتم که میخواهم به شیکاگو بروم تا پول بیشتری در بیاورم. به او گفتم: «دارم میروم شیکاگو تا آنجا شغل بهتری بگیرم و بتوانم پول بیشتری نسبت به الان دربیاورم و بعد با یک کادیلاک خالدار برمیگردم.» هیچوقت فرصت پیدا نکردم به مادرم بگویم که آن روز به او دروغ گفتم چون مادرم قبل از اینکه چنین فرصتی به دست بیاورم از دنیا رفت. یک چیزی همیشه در گوشم میگوید: «هی مرد تو به مادرت دروغ گفتی»
من سراغ [کمپانی] فندر رفتم تا برایم گیتار خالدار بسازد و ۱۸ ماه طول کشید تا آن را برایم درست کنند اما به هرحال این کار را انجام دادند چون فکر میکردند من با یک گیتار خالدار روی صحنه خیلی عجیب غریب میشوم. و من این را زمانی فهمیدم که آنها گیتارها را به شوی انایامام آوردند چون قبل از اینکه به آنجا برسند آنها را فروخته بودند. بعد مردم من را با بلوزهای خالدار و چیزهای دیگری مثل آن نشان دادند و من در این شکل و شمایل گیر کردم.
– خیلی خوشحالیم که شما همچنان به کارتان ادامه میدهید و کلوپ (کلاب) افسانهایتان را سرپا نگه داشته اید. دیدن اینکه بلوز هنوز حیات دارد خیلی مهم است. اینطور فکر نمیکنید؟
خب اگر شما شب گذشته در کلاب من را دیده باشید میدانید که همه میزها رزرو شده بود. آنها سراغ من آمدند چون کلابهای بلوز هم مثل خود موسیقی بلوز است. میشود روی آنهایی که باقی مانده حساب کرد. آدم دور و بر خودش را نگاه میکند، میخوابد و بلند میشود و بعد یک مرتبه میبینی ـآه بادی یک لحظه صبر کن چه کسی الان کنار من باقی مانده؟ پیشتر گفتم ماه دیگر من ۸۲ ساله میشوم و فقط میخواهم کمک کنم این جوانها قدر بلوز را بدانند و آن را زنده نگه دارند.
من فقط امیدوارم ما بتوانیم تاثیرگذار باشیم چون همانطور که قبلا هم گفتم شما سالها پیش مجبور نبودید با ایستگاههای ایام این کار را بکنید. جوانهایی مثل من آن را شنیدهاند و امروز دیگر کانالهای افام اینطور موسیقیها را پخش نمیکند. اگر شما ماهواره نداشته باشید نمیتوانید لایتین هاپکینز یا تیبون واکر یا حتی بیبی کینگ گوش کنید. حتی زمانی که انگلیسیهایی [مثل کلپتون، یا بک] بلوز میزدند. آنها هم دیگر چندان در کانالهای افام نیستند.
– صحبت از کنیاک شد، که شما در آن با جف بک و کیت ریچاردز همنوازی کردهاید آیا این همکاری به این ترتیب بود که هرکس کار خودش را میکرد یا چیزهایی را با هم به شراکت میگذاشتید؟ کار کردن با این جنتلمنها چطور بود؟
لذت گیتار زدن در همین است. برای خودت مینوشی و به چند مخاطب زیبا نگاه میکنی و گیتارت را عالی میزنی و کنیاک هم باعث میشود مو به سرتان سیخ شود.
–
دیدگاه شما