رسانه نوا – مهدی موسوی از آن دست ترانهسرایانی است که همواره به فعالیتهای پژوهشی در حوزه ترانه میپردازد. از آثار وی میتوان به کتابهای «از لاله زا تا جمهوری»، «تاریخ تحلیلی ترانه فارسی» و «ترانه روزگار ما» اشاره کرد.
با مهدی موسوی که به تازگی «ترانه روزگار ما» را منتشر کرده، درخصوص این اثر و شرایط این روزهای ترانه، گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
از کتابی که به تازگی از شما منتشر شده شروع کنیم. شما در این مجموعه به جمعآوری آثار دیگر ترانهسرایان پرداختید. باتوجه به اینکه پیش از این نیز برخی این کار را انجام داده بودند، شما چه هدفی را از چاپ این کتاب دنبال میکردید.
من قبل از این هم در کتاب «از لاله زار تا جمهوری» تجربهی پرداختن به یک دوره خاص را داشتهام که مربوط به دهه ۸۰ بود، در آن کتاب ترانهسراهایی که کمی متفاوتتر بودند را معرفی کردهبودم که آنها بعدا به ترانهسراهای پیشروی روزگار ما تبدیل شدند. برای دهه ۹۰ هم حس کردم که نیاز به اینگونه معرفی است. کاری که کتابهای دیگر انجام دادهاند مربوط به یک نوع از ترانه نبود و به طور کلی درخصوص ترانهسراهای فعال و زاده یک دهه بودند. اما در کتاب من، کسانی هستند که قرار است تبدیل به بهترین ترانهسرایان آینده ایران شوند و به همین دلیل آنها را معرفی کردهام.
وقتی به تفاوت دههها یا نسلها اشاره میکنید، همواره بحث اختلاف نظر میان ترانهسرایان سرشناس و به نوعی نسل اولی با ترانهسرایان پس از انقلاب به یاد میآید. فکر میکنید این اختلاف نظرات به همان تفاوت نسل بازمیگردد؟
حتما همینطور است، چراکه زیست انسانها است که اثر آنها را به وجود میآورد. جامعه پیش از انقلاب، جامعهی دیگری با پدیدهها و مسائل دیگری بود. اما پس از انقلاب اتفاقات متفاوتی افتاد به نوعی که گویا دو کشور مختلف هستیم. جوانان این دو دوره با هم متفاوتاند، جوانیای که شهیار قنبری یا ایرج جنتی عطایی تجربه کردند را یغما گلرویی و روزبه بمانی تجربه نکردند به همین دلیل ترانههای این دو متفاوت میشود و این تفاوت نسل است که نمایان میشود. این اختلافات هم طبیعی است، چراکه هردو فکر میکنند حرف درستی را مطرح میکنند، اما از طرفی به تفاوت نسلها هم که باعث این اتفاق است، نگاه نمیکنند.
اما بخشی از این اختلافات بازمیگردد به بحثهایی که برای مثال شهیار قنبری از کپی کردن نسل امروز بیان میکند. با این صحبتها تا چه حد موافقید؟
اینکه کپی است، بله بوده! مثلا آقای گلرویی وقتی ترانهسرایی را آغاز کرد از شهیار قنبری تاثیر میگرفت اما امروز خودش را جدا کرده و یک هویت مستقلی دارد. آقای شهیار قنبری هم زمانی که ترانه مینوشت تخت تاثیر یدالله رویایی بود و ایرج جنتی عطایی هم تحت تاثیر شاملو و اخوان ثالث بود. این طبیعی است و نمیشه کتمان کرد و از طرفی هم ایرادی برای یک ترانهسرا نیست. هرکسی که قرار است آغازگر مسیری باشد به هرحال از یک جایی ریشههایش در خاکی است که باید زمین سفتی باشد، به همین خاطر است که شاید آقای قنبری گذشته خودش را فراموش کرده امروز در مقابل ترانهسرایان اینگونه جبهه میگیرد.
اما اختلاف نظرات در میان ترانهسرایان امروز هم وجود دارد. به عنوان مثال صنف ترانهسرایان که هربار ایده تاسیس آن شکل میگیرد اما خیلی سریع منتفی میشود.
من فکر میکنیم اینکه صنفی تاسیس شود، اینگونه نیست که یک شب تصمیم بگیرند و فردایش عمل کنند؛ قبل از هر چیزی باید تفکر آن به وجود بیاید. تفکر صنفی بین ترانهسرایان نیست و متاسفانه با دشمنی و تضاد با یکدیگر برخورد میکنند؛ چیزی که در قشرهای دیگر نیست؛ مثلا وقتی یک فوتبالیست اشتباهی کند، فوتبالیستهای دیگر سعی میکنند آن را پوشش دهند و وی را حمایت میکنند. اما در ترانهسرایی و شعر بیشتر سعی در شعلهور شدن آتش میکنند. زیرآب زدنها، پشت سر هم حرف زدنها و آسیبهایی که به هم میرسانند همه ناشی از این است که هنوز تفکر صنفی بین ترانهسرایان و شاعران به وجود نیامده است.
باتوجه به مارکت موسیقی ایران و جهان و روندی که ترانه ما به سمت songwriter شدن گرفته، این نوع ترانه امروز که با وزن و عروض مشخصی همراه است را تا چه زمان ادامه دار میدانید؟
من فکر میکنیم این قضیه حقیقت ترانه ما است؛ امروزه نود درصد ترانههای ما اصلا شعر نیستند و ما باید با آن نود درصدر مواجه و در موردش فکر کنیم. نباید آن را کتمان و نباید هم آن را رد کرد چراکه این واقعیت موسیقی ما است. اگر ترانهای از ماکان بند انقدر موفق میشود به این دلیل است که جامعه ما آن کار را دوست دارد یا درباره آثار حامد همایون هم حتما علاقهای در جامعه نسبت به آن وجود دارد. به نظرم ترانهسرایان در مواجه با این آثار جبهه نگیرند و با انعطاف برای این خوانندهها هم ترانه بنویسند. ترانه مطمئنا به این سمت میرود که این دو گروه که یکی ترانههای شاعرانه و یکی ساده مینویسند بتوانند خیلی راحت باهم کار کنند و یکدیگر را انقدر نقد نکنند.
عکس: سحر شمسی
دیدگاه شما