رسانه نوا – گروه پرفکت سیرکل (A Perfect Circle) یک سوپرگروه راک امریکایی است که در سال ۱۹۹۹ توسط بیلی هاوردل (گیتاریست) و مینارد جیمز کینان (خوانندۀ گروه تول) تاسیس شد. آنها اولین آلبومشان را در سال ۲۰۰۰، و پس از آن در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ دو آلبوم دیگر منتشر کردند. چهارمین آلبوم استودیویی آنها به نام Eat the Elephant قرار است ۲۰ آپریل (مصادف با ۳۱ فروردین ۱۳۹۷) منتشر شود. تا کنون ۴ تکآهنگ از این آلبوم منتشر شده است. این آلبوم که حاوی ۱۲ قطعه و نزدیک به یک ساعت است به تهیهکنندگی دیو ساردی و تحت نام کمپانی بیامجی تولید شده است. مجلۀ رولینگ استون در تاریخ ۵ فوریه ۲۰۱۸، به مناسبت انتشار آلبوم جدید این گروه پس از ۱۴ سال وقفه، با دو عضو اصلی گروه گفتگویی انجام داده است. آنچه در ادامه میخوانید ترجمۀ بخشی از گفتگوی کوری گرو، از مجلۀ رولینگ استون، با این دو موزیسین سرشناس است.
چطور شد تصمیم گرفتید در قالب گروه پرفکت سیرکل آلبوم جدیدی تولید کنید؟
مینارد کینان: من کارهای زیادی داشتم که باید انجام میدادم اما در عمل هیچ کاری پیش نمیرفت بنابراین فرصتی برایم پیش آمد که تمرکزم را روی چیز دیگری بگذارم و ببینم چه اتفاقی میافتد. من در هر کاری که انجام میدهم مهلتهایی برای پیشرفت تعیین میکنم بنابراین اگر ببینم جایی حرکت نمیکنم و کار متوقف شده آنوقت است که مسیر را تغییر میدهم.
بیلی، شما چه زمانی کار را برای تولید آلبوم آغاز کردید؟
بیلی هاوردل: آه خدای من، نمیدانم. دهۀ هشتاد شاید [میخندد] یکی از قطعاتی که در این آلبوم هست خیلی قدیمی است اما نمیگویم کدام. اینطور بگویم حدود ۷۵ درصد آلبوم مربوط به ۳ سال گذشته است. آهنگهایی هم هستند که به این پروژه نرسیدند و به اعتقاد من قطعات خیلی خوبی هستند و تصمیمگیری دربارۀ آنها را به آینده موکول کردهام.
همکاری شما روی قطعات به چه ترتیب بود؟
کینان: او ده یا بیست تکه کوچک را برای من فرستاد تا با آنها کار را شروع کنم. او هم مثل خیلی از گیتاریستها و آهنگسازها زمان زیاذی داشت و مدام به قطعات چیزهایی اضافه کرده بود. من تا زمانی که تهیهکننده (دیو ساردی) گفت «اجازه بدید همۀ صداهای اضافی را قطع کنم» واقعا آهنگی نشنیده بودم؛ آنوقت بود که تازه بیتِ درام و ملودی را شنیدم و همین برای اینکه قطعات به جلو پیش برده شوند کافی بود.
هاوردل: در مورد هر قطعه کار متفاوت بود. آدم هیچوقت نمیداند نتیجۀ کار چه میشود. بعضی از قطعات خیلی سریع درست شدند و بعضی واقعا در یک پروسۀ دردناک به ثمر رسیدند.
کدام قطعات در یک پروسۀ دردناک تولید شدند؟
هاوردل: TalkTalk یکی از قطعات محبوب من بود اما او میخواست ضربآهنگ (تایم سیگنیچر) را تغییر دهد. در اصل آهنگ بر اساس ریتم ۴/۴ شکل گرفته بود اما قرار بود به ۴/۳ تغییرکند. این پروسه برای من زمان زیادی طول کشید و خیلی دردناک بود. از آن وقتهایی بود که باید به غریزۀ او اعتماد کامل میکردم و نهایتا باید در خدمت او و الهامبخش او میبودم تا بهترین کاری را که میتوانست انجام دهد.
شما امروز قطعۀ TalkTalk را منتشر کردید. دربارۀ خلق این اثر چه حرفی برای گفتن دارید؟
کینان: این قطعه چندین بار خلق شد و بعد تغییر پیدا کرد. وقتی برای اولین بار به آن گوش کردم احساس اطمینانی در من ایجاد شد اما واقعا نمیتوانستم چیز خاصی در آن بشنوم. بعد دیو و بیلی بعضی جیزها را حذف کردند، تمپو و ضرباهنگ را تغییر دادند و من یکمرتبه گفتم «آه پیداش کردم» و بعد روی آن ادامه دادیم.
در بخش مهمی از ترانه جملهای هست که میگوید: «دردسر نباش/راهحل باش.» چه منظوری از این جمله در ذهن شما بوده؟
کینان: [پیام این جمله] خیلی کلی است. با توجه به همۀ اتفاقاتی که این روزها در حال رخ دادن است میتوان گفت این قطعه دربارۀ مسئولیت است.
بیلی، شما اخیرا برای فیلم D-love موسیقی متن ساختهاید. این کار چه تاثیری روی موسیقی شما و مشخصا روی این آلبوم گذاشت؟
هاوردل: خیلی کمکم کرد. قطعات The Contrarian و The Doomed در دو فرم متفاوت، از همین کار بیرون آمدند. فیلم فلشبکهایی داشت که در دوران کودکی دختری رومانیایی میگذشت و من مجبور بودم به فضای ذهنی اروپای شرقی راه پیدا کنم و برای نوشتن موسیقی خودم را در آن زمان و مکان قرار دهم. نوشتن موسیقی فیلم باید در راستای خدمت به فیلم باشد و برای پرفکت سیرکل من همانطور که گفتم تلاشم این بود که در مسیر مشابهی در خدمت مینارد باشم.
آیا هیچکدام از شما دو نفر از رویکرد دیگری نسبت به قطعات غافلگیر میشدید؟
کینان: خیر،نه واقعا. مسیری که او پیش گرفته بود همانی بود که از قبل در آن بودیم. من فقط سعی میکردم چیزهایی را که بود بشنوم و اگر چیزی را که فکر میکردم باید بشنوم نمیشنیدم او را وامیداشتم تا ضرباهنگ را تغییر دهد تا صدای همه چیز را قطع کند تا به صدای درامز و پیانو برسیم. سه قطعۀ اول در آلبوم، تماما نتیجۀ تلاش من برای پاک کردن یا خاموش کردن صدای سازها یا تغییر دادن تمپوها و ضرباهنگ است.
هاوردل: قطعات The Contrarian و The Doomed هر دو شبیه به هم شروع میشدند. احساس کردم قطعۀ The Contrarian را مینارد خیلی سادهتر شنید و چون میخواستم آن را کمی گسترش بدهم برخلاف احساسم عمل کردم اما وقتی صدای او را روی آهنگ شنیدم حیرتزده شدم. نمیدانم این قطعه آیا شبیه خود مینارد صدا میدهد یا نه اما قطعا شبیه بهترین کارهای مینارد صدا میدهد البته امکانش هست که صدای او را با دیگری اشتباه بگیرید.
در آلبوم قسمتهای آوازی زیادی هست که شبیه مینارد نیست و من با خودم فکر میکردم شاید بیلی هم در این آلبوم خوانده است.
هاوردل: بله. مینارد تمام لاینهای آوازی این آلبوم را خوانده. قبلا دربارۀ اینکه من هم بخشهایی از آلبوم را بخوانم صحبت کرده بودیم اما وقتی او شروع به کار کرد عالی پیش رفت. کارش خیلی تاثیرگذار است. رِنج و تونالیتۀ صوتی وکالها کاملا متفاوت است. ولی هر جا که شانساش را امتحان کرده نتیجه داده.
آیا احساس میکنید اثری که خلق کردهاید علیرغم این ۱۴ سال (وقفه میان آلبوم قبلی و فعلی) دنبالهای برای پرفکت سیرکل است؟
کینان: نمیدانم، چون من خودم وسط این ماجرا هستم. در ده ساله گذشته مشغول پوسیفر (سوپرگروه دیگری که کینان در آن عضویت دارد) بودهام و این تنها دورنمایی است که دارم. بنابراین من میان این آثار ارتباط میبینم. گمان میکنم اگر به عقب برگردم حتی با آثار قدیمیتری که در قالب پرفکت سیرکل خلق کردیم هم ارتباط میبینم. قطعا در Delicious و By and Down the River (قطعاتی از آلبوم جدید) نکات اشتراکی با آنچه ما قبلا انجام دادهایم وجود دارد.
آیا زمانی که آغاز به کار کردید واقعا حس میکردید ۱۴ سال (از همکاری شما در گروه پرفکت سیرکل) گذشته است؟
کینان: من فکر میکنم یک جورهایی شبیه سگ هستم. ممکن است شما فقط یک روز یا یک ساعت از من دور باشید اما من یک دقیقه بعد، دوباره از دیدن شما خوشحالی میکنم. سطح توجهام آنقدر پیشرفته نیست. امیدوارم حداقل آلبوم یکپارچه به نظر برسد.
دیدگاه شما به لیریک در این آلبوم چه بود؟
کینان: مثل همیشه تکه به تکه، کلمه به کلمه. مثل پازل. خطوط اصلی معمولا بسته به تمپو و حال و هوای قطعه، وقتی موزیک را پخش میکنم به ذهنم میرسند.
منظورتان از پازل چیست؟
کینان: همه چیز شبیه یک پازل است. شما باید قطعهها را کنار هم بگذارید و آنها در کنار هم یک نقشه یا داستان را شکل میدهند. باید کارتان منسجم باشد و باید یک نقشۀ ادبی داشته باشید و بعد شروع کنید به اینکه تکههای لاتین را کنار هم قرار بدهید تا نقشهتان را کامل کنید و اینطور کارتان معنا میگیرد.
عنوان این آلبوم، Eat the Elephant، برای شما چه معنایی دارد؟
هاوردل: باید از مینارد بپرسید.
کینان: … نه قطعا وارد این بحث نمیشوم.
نه؟
کینان: هیچوقت اینطور چیزها را توضیح نمیدهم.
به نظر من انگار تفسیری سیاسی دارد.
کینان: خیلی تفسیرها میشود از آن کرد. یک چیز نیست. هیچکدام از آنها (آثار) تنها یک معنی نمیدهند.
دیدگاه شما