رسانه نوا – «لطفا به مامان نگو» این جملهای است که اما در قسمت پایانی سریال «چیزهای تیز» با ملایمترین لحنی که میتواند به کمیل میگوید. قطعۀ «بعدازظهر» از گروه لدزپلین پیش از آنکه کات کوچکی به صحنۀ قتل بخورد آغاز میشود. این پایانی غافلگیرکننده است که البته باید انتظارش را میداشتیم.
در سه قسمت اول سریال «چیزهای تیز» گروه لدزپلین به عنوان موسیقیمتن اصلی نمایش ما را همراهی میکند. قطعات این گروه در آیپاد قهرمان داستان، کمیل در فهرست دیده میشوند. چند علت برای این وجود دارد که چرا لد زپلین یکی از نیروهای اصلی این سریال است. بر اساس داستان، کمیل از طریق هماتاقیاش در یک آسایشگاه روانی با این گروه موسیقی آشنا میشود. بعد از اینکه هماتاقی او دست به خودکشی میزند گوش دادن به ترانههای این گروه برای کمیل تبدیل به راه گریزی میشود که جابهجا از آن استفاده میکند.
این موسیقی همچنین سرنخهای مهمی دربارۀ پیچ گریزناپذیر انتهای داستان ایجاد میکند. سوپروایزر موسیقی متن این فیلم، سوزان جیکوبز و جین مارک ولی، کارگردان فیلم شرح میدهند که در سراسر این سریال در جستجوی قطعاتی با لیریکهای مشخصی بودند و به همین دلیل لد زپلین را انتخاب کردهاند.
همانطور که در دو قسمت پایانی برایمان روشن میشود، موسیقی لد زپلین در کنار ساختن جوی شورشی و عصیانگرانه پیرامون پروتاگونیست داستان، به روشنی به ما میگوید قاتل چه کسی است و چرا دختران ویند گپ را میکشد. در قسمت هفتم ما متوجه میشویم که سالها پیش ادورا دخترش ماریان را با مسمومیتی تدریجی کشته است. اما او اما را هم مسموم کرده و آزار روحی و جسمیای که این دختر متحمل شده است او را به خلق چنین پایان غمانگیزی برای مادر میکشاند.
هردوی این مفاهیم با آهنگهایی که ما در همان ابتدای فصل شنیدهایم برجسته شدهاند و ما این قطعات را که از زمان کنار گذاشتن آیفون کمیل نشنیدهایم در قسمت پایانی میشنویم. زمانیکه گمشدن دوست اما را به کمیل خبر میدهند قطعۀ «متشکرم» در پسزمینه شنیده میشود.
رابرت پلنت در این قطعه از عشقی بیمارگونه میخواند، از آن عشقهایی که فارغ از رنج و درد دو طرف پایانی برایش نیست. به نظر میرسد این عشقی است که اما نسبت به مادرش احساس میکند و همچنین عشقیکه ادورا به فرزندانش دارد فرزندانی که آنها را آزار میدهد.
کمیل بالای پلهها به اتاق عروسکی اما میرود و آنجاست که دندانهای دخترانی را که به قتل رسیدهاند پیدا میکند. اما وارد اتاق میشود و از کمیل خواهش میکند که به ادورا چیزی نگوید. مهم است که توجه کنیم آخرین کلمهای که در این سریال گفته میشود «ماما» است کلمهای که ولی و جیکوبز با انتخاب موسیقی متن سعی در برجسته کردن آن داشتهاند.
صحنه فوری به تیتراژ پایانی کات میخورد و قطعۀ «بعدازظهر» لد زپلین پخش میشود و پلنت میخواند «من به عشقت نیاز دارم». این سرنخها از ابتدای سریال تا کنون وجود داشتهاند اما هوشمندانه در لابهلای رمز و رازهای داستان پنهان بودند.
دیدگاه شما