رسانه نوا – فرشاد توکلی گفت: «آواز» از آموزش تا اجرای آن عامهپسند است و هیچ شناخت علمی در آن نیست. منظور از علم هم دانش موسیقی اروپایی نیست. همان دانش موسیقی ایرانی معمول هم در خوانندگان و آموزش آواز تقریباً ناپدید است.
به گزارش سرویس موسییقی خبرگزاری فارس-، بخش ویژه «موسیقی دستگاهی» برای اولین بار به جشنواره موسیقی جوان اضافه شده است. موضوع اصلی این بخش تسلط بر تمامی دستگاهها و آوازهای موسیقی کلاسیک ایرانی، بر مبنای حداقل یکی از روایتهای معتبر و شناختهشده ردیف موسیقی ایرانی و توانایی اجرای بداهه بر اساس نظر هیئت داوران است. هیات داوران این بخش متشکل از حسین علیزاده، مهدی آذرسینا، علیاکبر شکارچی، مجید کیانی، مینا افتاده، عبدالنقی افشارنیا، محمدعلی کیانینژاد، داریوش پیرنیاکان، علیاصغر شاهزیدی و نصرالله ناصحپور است. نوع و شیوه داوری این بخش که برای اولین بار اجرا شده است با سوالات و انتقاداتی همراه بوده است.
*درک نوازنده از موسیقی در اولویت سنجش داوران نیست
فرشاد توکلی کارشناس موسیقی و نوازنده و مدرس سنتور درباره داواری های بخش موسیقی دستگاهی جشنواره موسیقی جوان میگوید: «هر قضاوتی بر گروهی از معیارها مبتنی است. معیارها بر اساس اهداف تعیین میشوند، و اهداف از اولویتها و آنچه در پسِ ذهنِ طراحان است خبر میدهد. هیچ مسابقهای، از جمله همین جشنوارهی موسیقی جوان، از این قواعد مستئنا نیست. پس توجه به معیارهای انتخابشدهی جشنوارهی جوان میتواند نشان دهد که هدف از این قضاوت چیست. خودِ این معیارهای داوری را نیز بر اساس سوالاتی که داوران از شرکتکنندگان میپرسند میتوان شناخت. زیرا پاسخ دادن به تمامی این سوالات است که فرد را نزد داوران منتخب یا برگزیده خواهد کرد و در نیتجه هدف جشنواره در تواناییهای فردِبرگزیده متجلی خواهد شد. بر این اساس سوالات داوران نیز به دو بخش تقسیم میشود. در بخشی از این سوالات فقط محفوظات مورد پرسش قرار میگیرد که مثلا در فلان روایت از ردیف، فلان گوشه چگونه نواخته میشود که در واقع شرکتکننده فقط باید حفظ باشد و درک شرکتکننده از موسیقی چندان اهمیتی ندارد یا حداقل در اولویتِ سنجش داوران نیست. در بخش دوم سوالات هم که تحت عنوان «خلاقیت» نامگذاری شده، داوران از شرکتکنندهها میخواهند که مثلا از ماهور به سهگاه مُدگردی کند. با توجه به آنچه که من در بخش موسیقی دستگاهی شنیدم و با توجه به سوالاتی که داروان پرسیدند، به اعتقاد من خود معیارها و اهدافِ قضاوتی که شاهدش بودم نیازمند احیای علمی طراحان و فاصله گرفتن آنها از کلیشههاست.»
فرشاد توکلی گفت: «آواز» از آموزش تا اجرای آن عامهپسند است و هیچ شناخت علمی در آن نیست. منظور از علم هم دانش موسیقی اروپایی نیست. همان دانش موسیقی ایرانی معمول هم در خوانندگان و آموزش آواز تقریباً ناپدید است.
خبرگزاری فارس-گروه موسیقی: بخش ویژه «موسیقی دستگاهی» برای اولین بار به جشنواره موسیقی جوان اضافه شده است. موضوع اصلی این بخش تسلط بر تمامی دستگاهها و آوازهای موسیقی کلاسیک ایرانی، بر مبنای حداقل یکی از روایتهای معتبر و شناختهشده ردیف موسیقی ایرانی و توانایی اجرای بداهه بر اساس نظر هیئت داوران است. هیات داوران این بخش متشکل از حسین علیزاده، مهدی آذرسینا، علیاکبر شکارچی، مجید کیانی، مینا افتاده، عبدالنقی افشارنیا، محمدعلی کیانینژاد، داریوش پیرنیاکان، علیاصغر شاهزیدی و نصرالله ناصحپور است. نوع و شیوه داوری این بخش که برای اولین بار اجرا شده است با سوالات و انتقاداتی همراه بوده است.
*درک نوازنده از موسیقی در اولویت سنجش داوران نیست
فرشاد توکلی کارشناس موسیقی و نوازنده و مدرس سنتور درباره داواری های بخش موسیقی دستگاهی جشنواره موسیقی جوان میگوید: «هر قضاوتی بر گروهی از معیارها مبتنی است. معیارها بر اساس اهداف تعیین میشوند، و اهداف از اولویتها و آنچه در پسِ ذهنِ طراحان است خبر میدهد. هیچ مسابقهای، از جمله همین جشنوارهی موسیقی جوان، از این قواعد مستئنا نیست. پس توجه به معیارهای انتخابشدهی جشنوارهی جوان میتواند نشان دهد که هدف از این قضاوت چیست. خودِ این معیارهای داوری را نیز بر اساس سوالاتی که داوران از شرکتکنندگان میپرسند میتوان شناخت. زیرا پاسخ دادن به تمامی این سوالات است که فرد را نزد داوران منتخب یا برگزیده خواهد کرد و در نیتجه هدف جشنواره در تواناییهای فردِبرگزیده متجلی خواهد شد. بر این اساس سوالات داوران نیز به دو بخش تقسیم میشود. در بخشی از این سوالات فقط محفوظات مورد پرسش قرار میگیرد که مثلا در فلان روایت از ردیف، فلان گوشه چگونه نواخته میشود که در واقع شرکتکننده فقط باید حفظ باشد و درک شرکتکننده از موسیقی چندان اهمیتی ندارد یا حداقل در اولویتِ سنجش داوران نیست. در بخش دوم سوالات هم که تحت عنوان «خلاقیت» نامگذاری شده، داوران از شرکتکنندهها میخواهند که مثلا از ماهور به سهگاه مُدگردی کند. با توجه به آنچه که من در بخش موسیقی دستگاهی شنیدم و با توجه به سوالاتی که داروان پرسیدند، به اعتقاد من خود معیارها و اهدافِ قضاوتی که شاهدش بودم نیازمند احیای علمی طراحان و فاصله گرفتن آنها از کلیشههاست.»
*روشهای ردیف معیار خلاقیت معرفی میشود
توکلی ادامه میدهد: «در واقع داوران میخواهند بدانند که شرکتکنندگان از کلیشههای موجود در ردیف چطور استفاده میکنند. در صورتی که در قسمت خلاقیت گاه دیده شد که شرکتکنندگان ایدههای جالبی دارند و نوع نوزاندگی آنها نشان میداد که این وجه در آنها پررنگتر است اما بهنظر میآید اساتید، که قاعدتاً همان طراحان معیارهای داوری نیز هستند، صلاح میدانند شرکتکنندگان صرفاً الگوها و مدلهای موجود در ردیف را ارائه دهند»
این موسیقیشناس با اشاره به شیوههای گوناگون نوازندگی امروز موسیقی ایران میگوید: «به عنوان نمونه در مرکبنوازی وقتی تاکید میشود که از مدی به مد دیگر بروید، همه استادها بدون استثنا تاکید میکنند که نباید متوجه شویم که نوزانده مثلاً از ماهور به سهگاه رفته است و او باید خیل نرم این کار را انجام دهد. در صورتی که هیچ جای دنیای موسیقیِ ایرانیـ ترکیـ عربی الزاماً مدگردی نرم انجام نمیشود و تا آنجا که به منطق بداههپردازی این خانوادهی موسیقایی مربوط است نباید هم چنین الزامی در کار باشد. مُدگردی (مدلاسیون) ایجادِ یک تنش در موسیقی است که گاهی باید نرم و گاهی هم باید شدید باشد. یعنی در واقع نوازنده با این کار نوعی تضاد (کنتراست) ایجاد میکند این تضاد گاه باید در نهایت صراحت باشد و گاه در قعر پوشیدگی. در جشنواره، اما، همان روشهای ردیف، که بازتاب یک سلیقه و سبک خاصِ تاریخِ موسیقی ماست، به عنوان روشهای بهتر خلاقیت مورد نظر قرار میگیرد.»
*جشنواره جوان بدنبال ردیفهای دوره قاجار است
توکلی ادامه میدهد: «در همین بخش موسیقی دستگاهی زیاد شنیدم که اساتید از نوازندگان میخواستند از ماهور به سهگاه بروند. انتظار دارند که نوازنده یا برود در «سهگاه میکرُن» از گوشه شکسته یا برود در «سهگاه لاکرُن» از گوشه دلکش. وقتی اساتید این پرسش را مطرح کردند، من به این فکر میکردم که اگر همان دو را بگیرد و تبدیل به سهگاه دو ـ که البته در نظام موسیقی ردیف متداول نیست ـ کند چه اتفاقی میافتد؟ فکر میکنم که اگر داورها با چنین موردی مواجه شوند آن را رد میکنند. درصورتی که این کار هیچ مخالفتی با منطق هنری این موسیقی ندارد و نظیر آن در موسیقیهای همخانوادهی آن کم نیست.»
این نوزانده سهتار با بیان اینکه این سیستم دنبال کسی میگردد که ردیفهای دوره قاجار و روشهای موسیقایی داخل آن مسلط باشد، میگوید: «در بین پرسشهایی که از نوازندگان میشد شاهد بودم که روشهای به کار گرفته شده در ردیفها برای ایجاد دگرگونی مثل جابهجا کردن یک ضربی از شور و بردن آن به چهارگاه و … پرسیده شد، که نشان میدهد داوران میخواهند نوازندهها هم به محتوا مسلط باشند و هم به روشها که این خوب است. اما البته همانطور که گفتم، بهنظر میرسد روشهای پذیرفته به آن چیزی که در ردیفها موجود است محدود میشود. این گروه قضاوت، تمرکزش بر ردیفهاست که ایرادی هم ندارد ولی این موسیقیِ پایان قرن نوزده و ابتدای قرن بیستم ماست. بیش از این را نمیپرسد و طبعاً در چارچوب این پرسشها میتوان گفت که بیش از این را نیز نمیخواهد. محدود شدن یک جشنواره به چنین چارچوبی بههیچ عنوان ایراد ندارد، اما محدود کردن حیات موسیقایی ایران به یک سبک و یک دوره، در دراز مدت، نوعی محافظهکاری و رکود را بر این موسیقی مسلط میکند. به نظر من اکنون چنین اتفاقی افتاده است.»
*وقتی تعداد داوران با صلاحیت از هشت به یک تقلیل پیدا میکند
توکلی درباره حضور داورانی از جنبش «حفظ و اشاعه» در داوریهای جشنواره جوان نیز میگوید: «تمام داورانی که در بخش دستگاهی حضور داشتند منهای آقای شاهزیدی و سرکار خانم افتاده همگی پروردگانِ جنبش «حفظ و اشاعه» هستند که کسانی بودند که در دروهشان ردیف چیز جالبی برایشان بوده. بر این اساس میتوانیم بگوییم که، این استادان همان چیزی که برای خودشان مهم و جالب است را معیار قضاوت قرار دادهاند، نه آنچیزی که امروز موسیقیشناسیِ موسیقی ایران در تحقیق و کار و پژوهش به آن دست پیدا کرده است. برایناساس معیارهای داوری این جشنواره بهروز نیست».
این کارشناس موسیقی در پاسخ به این سوال که چینش داورانی از رشتههای مختلف و نظر دادن آنها در رشتههایی که تخصص ندارند چقدر میتواند دقت داوریها را پایین بیاورد، نیز عنوان میکند: «به نظر من، شما به عنوان نوازنده نی میتوانید درباره آوازخواندن هم نظر دهید. اما دقت کنید که میگویم «آوازخواندن» و نه فلان ردیف آوازی. البته در این چارچوب هم، برای این قضاوت لازم است که که فرهنگ موسیقاییتان به یک معیار مشخصی برای آوازخوانی درست رسیده باشد، اما بههرحال داوریِ خوبخواندن یا بدخواندن شدنی است. حال اگر شما یک کارگانِ (رپرتوار) خاصِ آوازخواندن را مورد امتحان قرار دهید صلاحیت داوریها متفاوت میشود».
وی ادامه میدهد: «از شعر مثال بزنم، تا موضوع روشنتر شود. سوال شما میتواند این باشد که آیا یک کاتب یا خوشنویس میتواند خوبی یا بدی شعری را قضاوت کند یا خیر؟ پاسخ من این است: بله میتواند شعر را بشناسد و بگوید چه شعر خوب یا بدی بود. این در شرایطی است که شما خودِ «شعر» را درنظر داشته باشید. اما اگر شما بخواهید دیوان شاعر خاصی را داوری کنید، مثلاً یک شاعر خیالی مثل نجمالدین بلخی، موضوع متفاوت میشود. کاتب یا خوشنویس ما میتواند شعر خوب را بشناسد، اما تنها در صورتی میتواند تعلقِ یک شعر را به آن شاعر فرضی تأیید یا تکذیب کند که دیوان وی را از بر باشد. در غیر این صورت داوری او در این باب بیارزش است. در این جشنواره در بخش آواز با چنین مسئلهای روبرو بودیم. مثلاً دیدم که شرکتکنندهای گفت من ردیف استاد کسایی را اجرا میکنم. تمام داورانی که روبهروی شرکتکننده نشسته بودند، جز آقای شاهزیدی، از اعضای حفظ و اشاعه بودهاند و همه نسبت به جزییات این ردیف، و شاید نه کلیات، بیاطلاع بودند. پس در این مورد، یکباره، تعداد داوران با صلاحیت از هشت به یک تقلیل پیدا میکند. این عدمتوازنِ داوری، به طور غیرمستقیم، از انتخابِ معیارهای داوری ناشی میشود. در چنین وضعیتی اگر مبنا تسلط بر آن رپرتوارِ خاص است، پس جز آن که مسلط بر آن رپرتوار است، کس دیگری حق سوال کردن نخواهد داشت. برای پرهیز از چنین نایکدستی، یا باید یک ردیف معیار داشت و یا باید معیارهای داوری را بهینه کرد. من دومی را توصیه میکنم.»
*اساتید نظر مشترکی ندارند
وی میافزاید: «مشکلِ دیگر این است که در برگزاری جشنواره کوشش شده است تا سنتهای مختلف، یا به بیان بهتر دیدگاههای گوناگونِ این موسیقی حضور داشته باشند، و به نوعی دموکراسی را برقرار کنند. اما بسیار پیش آمد که ببینیم چنین رویکردی در مورد دیدگاهها مورد اجماع نیست و شاهد بودیم که استادان نظر مشترکی نداشته باشند».
*آواز به طور کلی تعطیل است!
توکلی در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر این که آیا میتوان جشنواره موسیقی جوان را ماحصل و خروجی سیستم آموزش موسیقی کشور دانست میگوید: «متاسفانه یا خوشبختانه باید نوزاندگان و خوانندگانی که در این جشنواره شرکت میکنند را ماحصل سیستم آموزشی موسیقی کشور تلقی کرد. کسانی که در بخش موسیقی دستگاهی حضور داشتند و من شاهد آنها بودم، به نوعی آیینه سیستم آموزشی ما هستند، و میتوان از ورای این رویداد وضعیت آموزشی موسیقی کشور را سنجید. بر این اساس باید بگویم که در حال حاضر آواز ما به طور کلی تعطیل و فاقد هر نوع روش علمی و بصیرت آموزشی است. آن ابراز تأسفِ اولِ من بیشتر از این باب بود. یعنی استادان بلد نیستند آواز درس بدهند. با احترام عمیق، به نظرم رسید که استادان حتی در پرسش از آواز هم معیار و رویکردی سنجیدهای ندارند. سختگیرانهترین پرسشی که از یک خواننده میکردند، بخشی بود که کاربردِ روخوانیِ او از یک شعر را در آواز داوری میکردند. یعنی پرسش از مهارت ادبیاتِ فارسی چهارم دبستان. و باز متأسفانه شاهد بودیم که گویا آموزش دورهی دبستان هم در این زمینه کارامد نیست. اما در مورد تار و سنتور وضعیت آموزشی نسبتاً مناسب است و میتوان به آن امیدوار بود. همینطور کمانچه، علیرغم رکوردی که در اوایل قرن حاضر در رقابت با ویلن داشته است، برآیند وضعیت آموزشیاش مناسب است. اما در ساز سهتار هم مانند آواز بحران داریم، بهخصوص از نظر اکول و مبانی. علت این مسئله، به گمان من، این است که موسیقیدانان سهتارنوازی را «نودی» میدانند که از قِبَلِ «صد»ِ ساز تخصصیشان بههرحال بهدست میآید و نیازی به کوشش مضاعف جدی برایش نیست. ساز نی هم نسبتاً و البته با فاصله از تار و سنتور و سهتار وضعیت قابول قبولی دارد. بهطور خلاصه، در سازها وضعیت بهتری نسبت به آواز داریم. عمیقاً معتقدم آواز از آموزش تا اجرای آن عامهپسند است و هیچ شناخت علمی در آن نیست. منظور از علم هم دانش موسیقی اروپایی نیست. همان دانش موسیقی ایرانی معمول هم در خوانندگان و آموزش آواز تقریباً ناپدید است».
دیدگاه شما