درادامه به بیوگرافی مداح جوان زنجانی مهدی رسولی توجه بفرمایید:
در روز دوازدهم ﻣﺮدادماه ﺳﺎل ۶۷ در ﺷﻬﺮ زﻧﺠﺎن ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ. حاج مهدی رسولی از جوانان حزب الله زنجان و از مداحان پرآوازه و صاحب سبک زنجانی است.
مهدی رسولی در یک خانواده کاملاً مذهبی و انقلابی بزرگ شده و فرزند شهید است. پدر مهدی در زمان جنگ مسئول ستاد تیپ ۳۶ انصار بود و در سال ۶۹ در کردستان به شهادت رسید. او درباره شهادت پدرش میگوید: “عصر روز شهادت پدر، برادر کوچکتر من آقا محمد به دنیا آمد و همان روز دوباره یک خانواده سه نفره شدیم”.
مهدی پس از آنکه دوران دبیرستانش را تمام کرد، ﻋﻠﯽرﻏﻢ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﺴﯿﺎری ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﻀﺎی ﺣﻮزه و داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻣﺎم ﺻﺎدق(ع) داﺷت و نیز ﻋﻠﯽرﻏﻢ ﻗﺒﻮﻟﯽ در داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ و داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان، ﺑﻪدﻟﯿﻞ ﺷﺮایط ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﻣﺠﺒﻮر ﺷﺪ در داﻧﺸﮕﺎه دولتی زﻧﺠﺎن و در رﺷﺘﻪ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﻋﻤﺮان ادامه تحصیل دهد. وی پس از اخذ مدرک کارشناسی در رشته عمران، در رشته ﻣﺪﯾریت اﻣﻮر ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ نیز ادامه تحصیل داد و مدرک کارشناسی خود را در این رشته نیز اخذ کرد. او همچنین مدرک ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ ارﺷﺪ خود را در رﺷﺘﻪ ﻋﻠﻮم ﻗﺮآن و ﺣﺪیث از دانشگاه دارالحدیث دریافت کرده است.
خودش در مورد شروع فعالیتش میگوید : «نوکرى به اهل بیت (ع)
براى هر بچه شیعه باعث افتخار است و من هم دوست داشتم
از این افتخاربى نصیب نباشم. تقریبا از ۱۰ سالگى در هیاتى به طور ثابت مداحى مى کردم
و اولین مداحى رسمى من شعرى در مورد دفاع مقدس در مسجد جامع بود
که این موضوع متقارن با شب عاشورا شد.
این را هم بگویم که همراهى بزرگانى چون حاج سیدیوسف شبیرى
زمینه را براى من بیشتر مهیا کرد.
شاید از کودکى و بهتر بگویم از طفولیت، پدرم را در کنار خود نداشتم.
چون ایشان در سال ۶۹ شهید شده بودند.
پدرم در زمان جنگ تحمیلی مسئول ستاد تیپ ۳۶ انصار بودن
و من تقریباً دو سال و نیم داشتم که در آبان ۶۹ ابوی در کردستان به شهادت رسید.
عصر روز شهادت پدر هم برادر کوچکتر من، آقا محمد به دنیا اومد
و همون روز دوباره یک خانواده سه نفره شدیم.
مادرم، هم براى ما پدر بود و هم مادر.
ایشان براى من و برادرم زحمات زیادى کشیدند و مشوق اصلى من بود،
حتى الان هم در همه زمینه ها یار و یاور من است.
ان شاء الله خداوند مادرم را با حضرت زهرا (س) محشور کند،
اما دعاى خیر پدرم را همیشه و همه جا احساس مى کنم
و مى دانم که وقتى نفسم در راه سید الشهدا (ع) صرف مى شود
او بسیار خوشحال است و همیشه و همه جا تشویقم مى کند
و در آن جلسه اى که مى خوانم حضور دارد
به واسطه نگاه محبتی که حاجیه خانم مادر بنده به جلسات امام حسین (ع) داشتند،
از همان دوران کودکی من رو به مجالس روضه می بردند
و یکی از افتخارات من این است که اولین روضه ها را از حاج علی اصغر آقای زنجانی شنیدم.
در سال ۱۳۷۸ و دوران راهنمایی چون در مدرسه شاهد درس میخوندیم
با جمعی از فرزندان شهدا و ایثارگران هیئتی به اسم علی اصغ
وارثان شهدا رو تشکیل دادیم که همان باعث ورود ما به عرصه مداحی شد.»
درسال ۱۳۸۸ با دختری از یک خانواده مذهبی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج یک پسر به نام محمد جواد بوده است.
جلسات حسینیه اعظم زنجان در فضای عمومی و بسیار ساده و بی آلایش برگزار میشود. شما آنچنان آلات عزاداری و کارهای بصری در آنجا نمیبینید، اما جمعیت بسیار کثیری در یک کانون و به قول مقام معظم رهبری در یک مغناطیس محبتی اهل بیت(ع) جمع میشوند و نه فقط در زنجان بلکه کل کشور جریانسازی میکنند. خواندن درحسینیه اعظم زنجان شاید برای هر مداح آذریزبان و مخصوصاً زنجانیها یکی از قلهها و اهداف مهم باشد و اینکه من چگونه به آنجا وارد شدم اول نظر اهل بیت(ع) بود. چرا که من قائل به روزیم و بهنظرم در بسیاری از جاها اگر از جانب معشوق نباشد کششی، کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد. دوم اینکه لطف بزرگان مانند استاد کلامی باعث شد به نگاه تازهای که در جریان مداحی شکل میگرفت، محبت داشته باشند و بعد از سالها یک نوجوان در فضای حسینیه اعظم زنجان حضور پیدا کرد.
من آقا میثم را از زمانی که در اردوهای راهیان نور شرکت میکردیم، به صورت دورادور میشناختم و با ایشان ارتباط داشتم که البته خیلی کم بود، اما بعد از مطرح شدن ایشان در کشور، چون نگاههای ما به هم نزدیک بود و اینکه من اخلاق، سلیقه و افق فکری آقای مطیعی را میپسندم و قلباً دوستشان دارم، آشنایی و همکاری ما بیشتر شد. به قول عرفا جذبه عرفانی ما را به ایشان نزدیک کرد.
دیدگاه شما