رسانه نوا – یکی از آثار مستقل، که سال گذشته در مارکت موسیقی منتشر شد، آلبوم متفاوت «گلکو» اثر «علیرضا اشرف پور» بود که رنگ آمیزی خاصی را در بطن قطعات خود جای داده بود. با این هنرمند به گفتگو نشستیم و نیم نگاهی به آلبوم او داشتیم…
آلبوم «گل کو» یک اثر نسبتا خاص در ژانر موسیقی راک محسوب میشود، چرا هیچ تبلیغی برای انتشار آن انجام نشده؟
تبلیغ باید از سوی ناشر انجام شود و آوای باربد تبلیغی برای این کار نکرد و من تنها از طریق آوای باربد، یک مصاحبه در سه بخش با رادیو فرهنگ انجام دادم که تنها یک بخش از آن پخش شد و ۵ دقیقه قبل از پخش، با من تماس گرفتند و خبر دادند؛ دو بخش دیگر اما نمیدانم به چه دلایلی پخش نشد. درکل من تبلیغ دیگری برای آلبوم ندیدم و کسانی که آلبوم را خریدند از طریق خود من و نزدیکانم اطلاع داشتند یا به طور شانسی در فروشگاهها با اثر آشنا شده بودند.
فیدبک افرادی که آلبوم را شنیدهاند، چگونه بوده؟
بازخوردی که پس از انتشار آلبوم گرفتم تقریبا مثبت بود و بیشتر از آن چیزی بود که من انتظار داشتم، من این آلبوم را حدودا سال ۸۴ ساختم و اگر مثلا سال ۸۶ منتشر میشد، من فکر میکردم آلبوم خیلی خوبی منتشر کردم و برایم جذاب بود و انتظار فیدبک خیلی خوبی از آن داشتم؛ اما انقدر از زمان ساخت گذشته که هرچه فیدبک مثبت دریافت میکنم، فکر میکنم بیش از انتظارم بوده، چراکه آلبوم برای خود من پس از ۱۰ سال آنقدرها هم جذاب نیست.
یعنی نقد منفی نداشتید؟
خوشبختانه نقد منفی تا الان درخصوص کار نشنیدم، شاید دلیل اصلی آن کمتر شنیده شدن آلبوم بود اما صحبتها و نظرات بیشتر از طریق نزدیکان است و در نتیجه آنچه که من میشنوم معمولا مثبتتر از چیزی است که گفته میشود.
در مورد شکل گیری این آلبوم بگویید…
من از حدود سال ۷۹ که با پویا محمودی آشنا شدم، با این سبک موسیقی نیز ارتباط برقرار کردم، حدود ۱۱-۱۲ قطعه ساختم که تعدادی از آن با ممیزی خودم حذف شد که فکر میکردم مناسب نیست، در نهایت ۸ قطعه ماند و سالهای سال طول کشید تا اینکه از طریق آشنایی با نشر ماهریز شروع به تنظیم قطعات کردیم.
این البوم به شکل عجیبی رنگ و بوی اثار پویا محمودی را در خود دارد. چرا؟
اینکه به آثار پویا نزدیک است را طبیعی میدانم، اولا اینکه من این نوع دید را از پویا یاد گرفتم. هرچند که ما Background متفاوتی داریم اما نوع نگاهمان کاملا یکسان است، یعنی وقتی شما یک گیتاریست باشی و دوست داشته باشی موسیقی فولک کشور خودت را وارد ساز زدنت کنی، هم گیتار یک ساز است که چیزهایی همراه خود میآورد هم موسیقی فولکلور حجمی جدی از فرهنگ را همراه خودش دارد. در این نوع نگاه در زمان ساخت آلبوم، من با پویا کاملا همسو بودیم اما بکگراندهای کاملا متفاوتی داریم و به خاطر همین هم در ساختار آلبوم مقداری متفاوتیم.
این همه شباهت برای مخاطب جذاب است؟
نمیدانم و باید از خود مخاطبان اثر پرسید؛ این استایل مورد علاقهی من، برای زمان شروع کارم بود؛ اما الان مورد علاقهی من نیست و فکر میکنم این نوع موسیقی تلفیقی که وارد بازار میشود، بیشتر شبیه مخلوط کردن یک سری مواد اولیه است که درست با هم ترکیب نمیشوند و گویا فقط یک اسانس موسیقی ایرانی روی آن ریخته شده است. من در یکی دو سال گذشته سعی کردهام که کمی عمیقتر در این موضوع دقیق شوم و الان احساس میکنم این نوع موسیقی تنها ادای تلفیقی درآوردن است و من هنوز دنبال چیزی هستم که دیگر ادای آن را در نیاوریم و وقتی مواد اولیه را مخلوط میکنیم دیگر نتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد.
یعنی نمونه های تلفیقی موجود این چنین است؟
در مورد آلبومهایی که در بازار میشنویم، به راحتی میتوان مواد را از هم جدا کرد. نمونههای خوب این موسیقی در هندوستان و موسیقی غرب وجود دارد.
[blockquote font=”2″ align=”left” pull=”yes”]متاسفانه مخاطبان با اشعار کلاسیک ارتباط برقرار نمی کنند! اگر به جای اشعار کلاسیک از ترانههای امروزی استفاده می کردم، موسیقی من دیگر جدیت نداشت![/blockquote]
بسیاری از منتقدین موسیقی استفاده از اشعار کلاسیک را برروی موسیقی راک، اشتباه می شمارند و در سال های اخیر بسیاری به سمت ترانه سرایی به خصوص برای این سبک روی آورده اند. دلیل استفاده از این اشعار چه بود؟
اینکه چرا اشعار کلاسیک بر روی موسیقی راک گذاشتیم نظرات منتقدین است؛ خیلیها به سمت ترانهسرایی رفتند اما چیزی که به اسم ترانه نظر من را جلب کند و احساس کنم که اگر بخوانم حرف خودم را در آن بیان کردم، پیدا نکردم و امیدوارم روزی بتوانم خودم بنویسم. البته که مدتی است به این نتیجه رسیدم کمتر به سمت موسیقی باکلام بروم.
ملاک شما برای انتخاب این اشعار چه بود؟
ملاکم برای انتخاب اشعار، با شعرهایی که از حفظ بودیم شروع شد و پس از انتخاب تعدادی شعر کلاسیک به سمت شعر نو حرکت کردم و مطالعه بر روی آن ها کمی زمان برد، البته شعرهایی که به ویژه به عنوان شعر نو انتخاب کردم اشعار مطرحی هستند و پیدا کردنشان کار سختی نبود مثل زمستان از اخوان.
مخاطب امروز چه قدر با این اشعار ارتباط برقرار می کند؟
مخاطب متاسفانه با این اشعار ارتباط برقرار نمیکند همانطور که با خیلی از المانهای فرهنگی آن ارتباط نمیگیرد. به نظرم مردم به چیزهایی افتخار میکنند که برای هزار سال پیش است و خیلیها معلوم نیست که بوده باشد، درحال حاضر از نظر من شعر کلاسیک ما از موضوعاتی است که هنوز باید به آن افتخار کرد و اگر مخاطب امروز نمیتواند با آن ارتباط بگیرد، متاسفانه این مخاطب است که یک چیز مهم را از دست میدهد.
فکر می کنید اگر به جای این اشعار از ترانه های امروزی استفاده می کردید، چه تفاوتی در مجموع کار ایجاد می شد؟
اگر به جای این اشعار از ترانه استفاده میکردم شاید موسیقیام دیگر جدیت نداشت چون من به شعر بسیار احترام میگذارم و این احترام در حسن آهنگسازی مرا وادار کرد که به شعر به عنوان المان اصلی نگاه کنم و بنابراین شاید اگر شعر نبود و ترانه بود کار متفاوتی میشد.
منتظر اجرای زنده باشیم؟
به فکر اجرای زنده هستیم و تمریناتمان را با یک گروه راک استاندارد متشکل از آشور مرادیان، رامین قالی چی و مهدی آقازاده شروع کردیم.
آلبوم جدید چطور؟
ضمن اینکه تعدای قطعه داشتم که برای تنظیم به امیرحسین اللهدادی سپردم که احتمالا آلبوم بعدی ما خواهد بود؛ این روزها برروی آلبومهای زیادی کار میکنم؛ از یک آلبوم بیکلام تا چند مجموعه سولو گیتار و همچنین یک گروه بداهه نوازی که به زودی کارها و اخبار آن منتشر میشود.
اشعار آلبوم جدید هم کلاسیک است؟
از شاعران معاصر استفاده کردم . از هنرمدانی همچون فاضل نظری، علی اکبر یاغی تبار و… کار گرفته ام.
به امید موفقیتهای روز افزون برای شما، در انتها اگر صحبت ناگفتهای باقی مانده، بفرمایید…
من امیدوارم از موسیقی مستقل حمایت شود و بتوانیم اسپانسر مالی پیدا کنیم و مردم هم کمی به المان های فرهنگی توجه کنند، ما از گذشته به غیر از کوروش چیزهای دیگری داریم و امیدوارم مردم بیشتر کتاب بخوانند و موسیقی گوش کنند تا در نهایت از لحاظ فرهنگی رشد کنیم.
دیدگاه شما