رسانه نوا – شنیدن «is this the life we really want?»، آخرین آلبوم راجر واترز برایم لذت بخش بود. در واقع با «final cut» جدیدی روبهرو بودم که اتفاقاً در میان آلبومهای پینک فلوید دوستش دارم و همین دلیلی برای خوشایند بودن آلبوم جدید واترز بود. در روند کاریِ واترز وفاداری به استایلِ خاص خود، یکی از مشخصههای مهم و دوست داشتنی است. با شنیدن آثارش به راحتی امضایش را تشخیص میدهیم. او این بار دقیقاً به فاینال کات بازگشته بود و خیلی کم به «amused to death» هم نزدیک میشد. حتی کورد پروگریشنها هم برای من قابل حدس بود چرا که فاینال کات را جز به جز در حافظه داشتم و دقیقاً همان مسیر در قطعات طی میشد. اما از نظر موسیقی هیچ حرف جدیدی در این آلبوم وجود ندارد؛ پس همان کسانی که واترز را میشناختند و به آثارش علاقهمند بودند این بار هم مخاطبش هستند. مهمترین المان این بار هم متنِ قطعات است که مانند آثار پیشینش، لخت حرفش را میزند.
متن تروتمیز و دغدغهمند است و اگر آلبوم به فروش بالایی برسد قطعاً دلیل اصلیاش همین است. با تمام لذتی که بردم باید بگویم که انتظار بیشتری از بخش موسیقی داشتم و در عمل لذتم به خاطر نوستالژی بوده است. از راجر واترز با این سن و سال و تجربه توقع بیشتری میرود. او پیش از این اثری در قالب ویدئو منتشر کرد که حاوی بخشهایی مستند گونه و قسمتی از آخرین کنسرتِ «the wall» هم بود و نگاه جدیدی داشت؛ حدس میزدم در این سولو آلبوم هم دست به نوآوریهایی میزند اما این اتفاق نیفتاد و با همان واترزِ سال ۱۳۸۳ طرف هستیم.
حتی نگاه مدرنتری که در دیگر سولو آلبومها داشت این بار تکرار نشد. فکر میکنم این آلبوم مخاطب جدیدی به آثارش اضافه نمیکند و تنها فنهایش از شنیدنش لذت خواهند برد. اگر به آلبوم آخر «پینک فلوید» نگاه کنیم با اینکه انتظار مخاطبان را برآورده نکرد و قدرت همیشگی آنها را نداشت اما رویکرد و نگاهی خاص داشت. آنها «ریچارد رایت» را ملاک قرار دادند و اتفاقاً آلبوم شبیه به «wet dream»، آلبوم آخر ریک رایت صدا میداد. «دیوید گیلمور» در ساخت سولو آلبومِ آخرش یعنی «rattle that lock»، ضمنِ وفاداری به دیدگاهش در پینک فلوید، تمام تجربیاتش را برای خلق آثاری جدید به کار میگیرد. این موضوع در مورد واترز صدق نمیکند چون خیلی پایبند به گذشته است. از طرفی حضور «نایجل گودریچ» هم به عنوان تهیه کننده تنها در کیفیت صدا نمود پیدا کرد و آلبوم صدایی امروزی دارد. همچنین باید گفت از نظر «موزیک پروداکشن» قدرتمند عمل کرده است اما نمیتواند تغییر خاصی در کار واترز ایجاد کند و تماماً با سنتهای واترز هماهنگ شده است.
راجر واترز همیشه از نظر پروداکشن حساسیت زیادی دارد و به خاطر دارم در «امیوس تو دس» هم پروژهی عظیمی داشت و تنها درامز آلبوم روی ۴۸ ترک ضبط شده بود که در زمان خودش بسیار با کیفیت بود. شاید در زمان پینک فلوید او به «آلن پارسون» این اجازه را میداد و نظرش اهمیت زیادی داشت اما حالا اینگونه به نظر نمیرسد. به خاطر دارم که «پل مک کارتنی» در تهیه آلبومی با یک تهیه کننده جوان همکاری میکرد که اتفاقاً تاثیر زیادی روی او داشت. حتی خودش هم گفته بود که من میخواهم دیدگاه امروزی در کارم وجود داشتهباشد و به همین خاطر اجازه دادم که این تاثیرات وارد کارم شود اما در مورد واترز این موضوع صادق نیست.
دیدگاه شما