رسانه نوا – افشین معصومی از آن دست فعالان حوزه موسیقی است که خودش را محدود به انتشاراتش نکرده است. البته که در همان حوزه هم فعالیتش بازهی گستردهای دارد و از آلبوم سالار عقیلی و گروه ضربانگ گرفته تا اثر آلترنیتیو راکی مانند سه نقطه را در کارنامه دارد. او علاوه بر مدیریت نشر «نغمه حصار»، همیشه دستی بر آتش اجرای زنده هم داشته است. از برگزاری کنسرت برای هنرمندان و آلبومهای نغمه حصار گرفته تا موزیسینهای با سابقه و حتی تازه کاری که با انتشاراتش همکاری نکردند. اما اخیراً پروژهای به نام چند شب را شروع کرده که قرار است با تمرکز بر سازهای ایرانی و نوازندگان نسل چهارمش برگزار شود. تاکنون سه دوره از این شبها روی صحنه رفته و قرار است اواخر پاییز هم ادامه پیدا کند. پیرامون هدفگذاری، آینده و وضعیت مالیِ این رویداد با او گفت و گویی کردیم:
طرح اولیهی پروژهی چند شب از چه زمانی شکل گرفت و چقدر طول کشید تا به مرحلهی اجرا برسد؟
سال ۱۳۹۳ من و بابک چمن آرا ایدهای داشتیم که روی ساز پیانو تمرکز کنیم. قصد داشتیم از پیانیستهایی که در سبکهای مختلف کار می کنند اما ایرانی نواز هستند مانند کیاوش صاحب نسق، هوشیار خیام، سامان احتشامی، بهرام دهقانیار، کارن همایونفر و دیگران دعوت کنیم. اما به علت درگیریهای مختلف این دوستان، شکل نگرفت و عملی نشد. همیشه دوست داشتم برای موسیقی ایرانی قدمی بردارم. بنابراین طرح را به موسیقی ایرانی تعمیم دادم. همچنین نسل چهارم نوازندگان را مورد نظر قرار دادم و امسال توانستم که این پروژه را آغاز کنم و سه دوره را برگزار کنم.
این رویداد چند دورهی دیگر برگزار میشود و چه عناوینی را در برمیگیرد؟
فعلاً برای سوژهای با عنوان «چند شب»، دوازده دوره را در نظر گرفتیم. تعدادی فقط به یک ساز ایرانی اختصاص داده شده است؛ برای مثال تار، کمانچه، سه تار، سنتور، عود. همچنین دو نوازی سازهای همنام را داریم (دو تار، دو کمانچه و…) و در نهایت سه نوازی، که میتواند از سازهای مختلف تشکیل شده باشد. در حوزهی کلاسیک و نواحی هم برنامههایی داریم که بازهم تمام این رویدادها فقط برای نسل چهارمیها در نظر گرفته شده است. البته ممکن است در برخی از دورهها هنرمند میهمانی از نسلهای دیگر حضور داشته باشد برای نمونه هادی منتظری که از نسل سوم در چند شب کمانچه حضور داشت.
آیا برای برگزاری این پروژه از نهادهای دولتی کمک گرفتید یا کاملاً خصوصی بوده است؟
دوست داشتم این کار تماماً توسط بخش خصوصی انجام شود بنابراین نه اینکه آنها کمکی نکرده باشند بلکه من هم کمکی نخواستم. اگر بخش دولتی میخواست چنین اقداماتی انجام دهد باید زودتر از اینها اقدام میکرد. تمام تلاشم را میکنم که خصوصی انجام شود. البته در یکی از دورهها، برای هزینههای سالن، بنیاد رودکی به ما تخفیف داد. به غیر از این مورد تمام هزینهها به کمک مخاطبین خاص و موسسه نغمه حصار تامین شده است.
با توجه به این موضوع آیا این پروژه برای شما سوددهی مالی خواهد داشت؟
بستگی دارد چگونه نگاه کنیم. سوددهی مانند بقیه کنسرتها که درآمدی ۳۰-۴۰ درصدی داشته باشد، خیر. این پروژه با قیمت بلیت مناسب و حتی کم، در حال انجام است که همه بتوانند از آن استفاده کنند. بحث تبلیغات و دستمزد را هم اگر در نظر بگیریم، با توجه به کوچک بودن سالنها و حضور تعداد زیادی هنرمند، باید بگویم سود ما هم کوچک است. اگر به صورت بلند مدت به این کار نگاه کنیم بعید است موسسهای بتواند رزق و روزی را از این طریق کسب کند.
قرار داد شما با آرتیستها به چه شکلی بوده است؟
ما دستمزدی درخور هنرمندان در نظر گرفتیم. هرچند که این دستمزد ناچیز است اما تا اینجا همه راضی بودند. واضح است که بیشتر این هنرمندان میتوانند با انجام فعالیت دیگری (با توجه به اینکه اکثراً شناخته شده هستند) درآمدهای بیشتری داشته باشند اما آنها هم نگاه فرهنگی دارند. دستمزد ما بر اساس ۲۰ دقیقه تکنوازی تعریف شده است.
پس در مجموع اعتقاد به دستمزد دارید و نه پرداخت درصدی؟
قطعاً. نه اینکه اعتقاد من باشد بلکه در کار ما فعلاً اینگونه است. به نظرم در این نوع قرار داد احترام بیشتری به هنرمند گذاشته میشود. هنوز، قرار داد درصدی در ایران جا نیفتاده و نیاز به فرهنگ سازی دارد.
آیا برای انتخاب هنرمندان، شورایی وجود دارد؟
شورایی وجود ندارد اما ما همیشه از کارشناسان کمک میگیریم. برای برگزاری پروژهی هر ساز از یک نفر که خودش نوازنده همان ساز است و با بقیه نوازندگان رابطه خوبی دارد کمک میگیریم. نهایتاً چینش و جدول بندی توسط خود من انجام میشود.
یکی از ویژگیهای مثبت این رویداد حضور پررنگ بانوان است. آیا نگاه ویژهای به حضور آنها دارید؟
خوشبختانه این اتفاق رخ داده است اما شرط ما تنها شایسته سالاری است و اگر کسی در این رویداد حضور دارد فارغ از جنسیت و تنها براساس قابلیتی بوده که عزیزان داشتند. حتی در پروژه تار و کمانچه چند نفر از بانوان را به دلیل درگیریها و دور بودن از ایران، نداشتیم.
فکر میکنید تمام متخصصان نوازندگی را به درستی انتخاب کردید و کسی از قلم نیوفتاده است؟
صد در صد افراد توانای دیگری هم بودند. حتی دلخوریهایی هم پیش آمده است. ما در این پروژه، تنها نوازندگی حرفهای را مد نظر قرار ندادیم بلکه تک نواز بودن برایمان بسیار مهم بود. ما تارنواز یا کمانچه نواز را مد نظر داریم که با نوازنده تار یا کمانچه متفاوت است. شاید تکنیک استاد جلیل شهناز از برخی کمتر بود اما در اینکه در قلهی تارنوازی هستند شکی نیست.
هدف گذاری که برای این رویداد انجام دادید چه بوده است؟
من دو هدف را در این فعالیت دنبال میکنم. تا همین الان هم اثراتش را میبینم. اول از همه یادآوری ریشههای اصیل موسیقی ایرانی که تک نوازی یکی از این ریشهها است. یک نوازنده باید بتواند از محفوظاتش در تکنوازی استفاده کند، اینکه «دِشیفر» ساز بزند و یا نوازنده استدویویی خوبی باشد در مقولهی نوازندگی میگنجد که پیش از این عرض کردم. دوم اینکه علی رغم این که میگویند موسیقی ایرانی مخاطبش را از دست داده است باید بگویم مخاطب خوراک خوب دریافت نمیکند. امروز حتی در موسیقی ایرانی پروژهها، فست فودی انجام میشود. نام نمیبرم اما برخی رویدادها بیشتر شبیه به مسابقه شده و برگزار کنندهها تنها به یک طعم خوش بسنده میکنند. حالا با «چند شب» شاید تلنگری به نوازندهها زده شود که جایی وجود دارد که مخاطب خاص (اکثراً هنرجو، دانشجو و موزیسین) حضور دارد و باید مدتی فقط تکنوازی کرد. ساز زدن در چنین رویدادی دشوار است و به نوعی آزمونی هم برای شرکت کنندگان محسوب میشود.
برنامهی چند شب تا چه زمانی مشخص شده؟ آیا برنامه ریزی برای دورههای بعدی انجام شده است؟
بر اساس برنامهی ما این دوازده دوره باید تا پایان پاییز ۱۳۹۷ تمام شود. اما همیشه مسائل و مشکلاتی هم وجود دارد که دست ما نیست. یکی حضور همزمان نوازندگان است که باید همه فارغ از فعالیتهای دیگر باشند و از طرفی هم نمیتوان از حضور برخی هنرمندان صرف نظر کرد. مشکل دیگر خالی بودن سالنها است که با توجه به زیاد شدن کنسرتها کمی کار را دشوار میکند. احتمالاً برنامههای پیش رو چند شب «نی و قانون» یا چند شب «عود» است.
برنامهای برای انتشار نسخه صوتی این رویداد دارید؟
بله. تمام اجراها به صورت زنده صدابرداری میشود و قرار است نسخه فیزیکی به صورت محدود منتشر شود. بسته بندیها با نامی که اجرا شده منتشر خواهد شد و دفترچهای کامل در مورد ساز مورد نظر هم همراه دارد که به زبان فارسی و انگلیسی است.
یکی از موضوعاتی که هیچ گاه در فستیوالهای ایرانی در نظر گرفته نمیشود، بحثِ انتشار فراخوان است. در بیشتر فستیوالهای بینالمللی حدود ۴۰ درصد از شرکت کنندگان براساس فراخوان انتخاب میشوند و باقی دعوت میشوند. رعایت نشدن این موضوع در ایران باعث میشود همیشه تعدادی از هنرمندان به انتخابها اعتراض داشته باشند. شرکتکنندگان یک فستیوال هرچقدر هم با اشراف کامل انتخاب شده باشند و براساس شایسته سالاری حضور پیدا کنند باز هم براساس یک سلیقه انتخاب شدند. آیا برنامهای برای انتشار فراخوان دارید؟
با تمام حرفهایتان موافقم. اما شاید هدفی که در این رویداد دنبال میکردیم با فراخوان دادن، شدنی نبود. ما هدفی را دنبال میکنیم که فرخوان دستمان را میبندد. شاید اشتباه میکنم و راهکاری باشد. دوست ندارم مقولهی «معرفی پدیده» وارد این پروژه شود. در «چند شب» که دیگر برای این کار جایی وجود ندارد و نمیخواهم به ترکیبها دست بزنم اما شاید برای پروژههای آینده این کار را انجام بدهم.
دیدگاه شما