گفتگو با جک وایت به بهانه انتشار آلبوم Boarding House Reach

جک وایت

رسانه نوا – جک وایت حسابی سرحال است. او به تازگی برای رونمایی آلبومش (Boarding House Reach) اجرایی صمیمی در تردمن رکوردز نشویل (کمپانی ضبط جک وایت) داشته و اجرا بسیار عالی انجام شده است. او دربارۀ این اجرا می‌گوید: «پیش از آنکه تور اصلی آلبوم را آغاز کنیم واقعا مشتاق چنین اجراهایی هستم که قرار است در لس‌آنجلس، بروکلین و لندن هم ادامه پیدا کند. اجرای این آلبوم برای مردم واقعا برایم لذت‌بخش است.»
اجازه بدهید پیش از هر سخن دیگری به گفتگو با جک وایت بپردازیم

الن کراس: اجازه بده کمی دربارۀ فرایند تولید آلبوم جدیدت صحبت کنیم. آیا از ابزارهای دیجیتال مثل پروتولز استفاده کردی؟
– برای ادیت بله، استفاده کردم. ابزار فوق‌العاده‌ای برای ادیت است. خیلی مطمئن نیستم که دلم بخواهد در دنیای آن وارد شوم و آلبوم تولید کنم. من واقعا عاشق ضبط کردن روی نوار هستم به این علت که در پاک‌کردن کاری که آدم انجام داده چیزی هست… این تکنولوژی را دوست دارم. بعضی‌وقت‌ها می‌بینم مردم فکر می‌کنند من این چیزها را دوست دارم چون کهنه و قدیمی هستند. بلکه من تکنولوژی آن را دوست دارم. وقتی روی نوار ضبط می‌کنی گاهی قطعه‌ای که ضبط کرده‌ی را دوست نداری و کامل پاکش می‌کنی و دوباره روی آن ضبط می‌کنی. در کامپیوتر شما این کار را نمی‌کنید. بلکه همه چیز را نگه می‌دارید. من خیلی خوشم نمی‌آید. من دوست دارم چیزهایی را که قبلا استفاده می‌کردم و حالا نمی‌کنم دور بیاندازم. مثلا ظاهر کردن عکس می‌ماند، می‌دانی؟ من چهارتا عکس خوب را نگه می‌دارم و بقیه را دور می‌ریزم.

آیا از چیزهایی که روی آنها کار می‌کنی آرشیو داری؟ چند وقت پیش با ادی کرمر صحبت می‌کردم و او به تازگی سومین قسمت از سه‌گانۀ جیمی هندریکس را منتشر کرده است. [در چنین موقعیتی] ساعت‌ها و روزها و هفته‌ها نوار ضبط شده وجود دارد که باید از میان آنها انتخاب کنی. آیا تو هم این کار را می‌کنی؟
– اولا که خیلی دوست دارم یک روز با ادی کرمر بشینم و قهوه بخورم. خیلی عالی می‌شود. خوش‌بحالت که موفق شدی با او صحبت کنی. او یکی از افرادی است که خیلی دوست دارم در زندگی‌ام ملاقات کنم. من تمام مدت در استودیو ساز می‌زنم و کار می‌کنم اما هراز گاهی می‌گویم «هی من از این خوشم میاید میشود این را قبل از اینکه یادم برود ضبط کنیم؟» این کاری است که من می‌کنم و در مورد این آلبوم هم بسیاری از این لحظات وجود داشت، این لحظات پنج یا ده ثانیه‌ای مخصوصا از زمان‌هایی که من پشت سِتِ درام می‌نشستم. مثل ابتدای قطعات Corporation یا Respect Commander (دو قطعه از آلبوم جدید وایت) که صدای درام من را می‌شنویم. بعد، از آن چند ثانیه، قطعه‌ای ساخته شده چون واقعا آن تون و صدای بیت درام را دوست داشته‌ام.

آیا درست است که بگوییم این آلبوم از چند آلبوم قبل ریتمیک‌تر است؟
– بله فکر می‌کنم. بعضی از این قطعات سه چهار درامر دارند برای همین کار کردن هنگام ادیت خیلی لذت‌بخش بود چون همۀ این لحن‌ها و سبک‌های مختلف می‌بایست در یک آهنگ جای می‌گرفت. خیلی جالب و عالی است چون بعضی آلبوم‌هایشان را خودشان به تنهایی می‌سازند و همۀ سازها را خودشان می‌نوازند. من هیچ‌وقت چنین کاری نکردم اما شاید روزی بکنم. در حال حاضر ترجیح می‌دهم با دیگران کار کنم و ببینم آنها چه چیزی با خودشان می‌آورند چون این برایم خیلی الهام‌بخش است.

به نظر می‌رسد بعضی از آهنگ‌ها از جم‌سشن‌ها بیرون آمده، آیا واقعا همین‌طور است؟
– بله خیلی از آنها حاصل ۲۰ تا ۳۰ دقیقه جم‌سشن‌هایی است که در نیویورک و لس‌آنجلس داشتیم. مثلا من لوپ درامی را می‌زدم یا ایده‌ای را مطرح می‌کردم و از دیگران می‌خواستم من را همراهی کنند و بعد می‌دیدیم یک چیز خیلی خوبی دارد شکل می‌گیرد. من نوار را از نیویورک به لس‌آنجلس می‌بردم و با ۵ ۶ نفر دیگر گوش می‌دادیم و سعی می‌کردیم آن را همراهی کنیم. از آنها می‌خواستم هرطور که می‌توانند موزیک را همراهی کنند. به این ترتیب بود که با ۲۰ قطعه به نشویل برگشتم و یک دنیا کار ادیت بود که باید انجام می‌دادم.

مثلا قطۀ Corporation گوروو خوبی دارد که وقتی می‌شنیدم واقعا دلم نمی‌خواست تمام شود.
– خب باید بگویم که یک نسخۀ ۳۰ دقیقه‌ای از آن برایت وجود دارد.

خب اجازه بده به سراغ بعضی از آهنگ‌ها برویم. من عاشق عناوین‌شان شدم. Connected by love تک‌آهنگ آلبوم، قطعه‌ای سرراست و آهنگی آلترنتیو پاپ/راک با لحن بلوز است اما بعد به قطعه‌هایی مثل Why Walk a Dog (چرا باید سگ‌ها را به پیاده‌روی برد) می‌رسیم. من این عنوان را دیدم و مجبور شدم چند بار بخوانمش تا مطمئن شوم. به عنوان آدمی که خودش سگ دارد با خودم فکر کردم خب این که خیلی واضح است و باید سگ را به پیاده‌روی برد و برایم جالب بود که این آهنگ می‌خواهد شنونده را به کجا ببرد؟
– خب این آهنگ به نوعی ایدۀ احترام به حقوق حیوانات و مسئله نگهداری از آنها را پیش می‌کشد. من خودم در گذشته چندین بار سگ داشتم. به چیزهایی فکر می‌کنم که هنوز جالب‌اند مثل اینکه ما در فیلم‌های علمی تخیلی مثل «سرزمین میمون‌ها» می‌بینیم که آنها به عنوان حیوان خانگی انسان نگه می‌دارند مثل اینکه ما گونه‌های دیگری را روی کره زمین پرورش می‌دهیم و آنها را اهلی می‌کنیم و حیوان خانگی ما می‌شوند به همین خاطر خنده‌دار است که شما باید سگ را به پیاده‌روی ببرید چون شما اجازه نمیدهید که در حالت طبیعی خودش باشد جایی که به آن تعلق دارد، روی کره زمین میان علفزارها یا هرجایی که می‌خواهد. همین ایده‌ها است که به صورت سوال‌هایی دربارۀ این مفاهیم از زبان شخصیتی بیان می‌شود. چرا باید سگ را به پیاده‌روی ببری؟ مثل کودکی که گاهی سوال‌هایی معصومانه می‌کند و شما نمی‌دانید چه جوابی به او بدهید.
دربارۀ قطعۀ Abulia and Akrasia چطور؟
– این یکی خیلی عجیب بود. خواننده‌ی این قطعه سی.و. استون‌کینگ است. کسی که من عاشق صدایش شدم. او در نیویورک بود و من از او خواستم که اگر می‌تواند پیش ما بیاید و او قبول کرد. من شعری را برای او نوشتم تا او هم ببیند و نظر بدهد. در واقع من داشتم تلاش می‌کردم تا جایی که می‌توانم واژه‌های بیشتری برای او پیدا کنم که آنها را بخواند چون من عاشق صدای صحبت‌کردنِ او بودم. چطور می‌شد دربارۀ یک فنجان چای پیچیده‌ترین شعر را نوشت؟ هدف من در آن ترانه این بود.

شما یک فروشگاه فروش موبایل دارید آیا هرگز به اینکه شعبۀ دیگری تاسیس کنی فکر کردید؟
– خیلی دوست دارم اما مشکل است چون ما فقط چیزهایی را می‌فروشیم که خودمان تولید می‌کنیم و لوگوی تردمن روی آنها است. قرار نیست فقط یک فروشگاه معمولی مثل بقیه باشیم. فکر می‌کنم این کار اشتیاق و انگیزۀ ما را نسبت به کاری که داریم انجام می‌دهیم کم می‌کند. فکر می‌کنم قطعا آدم‌های زیادی هستند که این کار را بهتر از ما انجام می‌دهند مثل آمیبا (فروشگاهی در بلوار سان‌ست در لسن‌آنجلس). دلیلی برای ما وجود ندارد که وارد دنیای آنها شویم. اما بله من دوست دارم جاهای دیگری هم برای فروش داشته باشم مخصوصا در سراسر دنیا مثل لندن یا لس‌آنجلس و شهرهایی مثل اینها. خیلی عالی است شاید روزی بشود.

یک بار گفتی دوست داری با بیانسه کار کنی. آیا صحت دارد؟
– خب در واقع در آلبوم آخرش با او کار کردم. ما یکی دو آهنگ را با هم نوشتیم و خیلی همکاری عالی و خوبی بود. من صدایش را دوست دارم. دوست دارم آلبوم‌های او را تولید کنم و با هم در فضای اجرای زنده کار کنیم. او صدای سولوی بی‌نظیری دارد. خیلی هیجان‌انگیز است که بدانی اگر با آدمی مثل او کارهایی به سبک داستی اسپرینگ‌فیلد، بتی دیویس یا آرتا فرانکلین انجام دهی جطور می‌شود.

امروزه دربارۀ اینکه موسیقی هیپ‌هاپ جای راک را گرفته زیاد بحث می‌شود. فکر نمی‌کنم هیچ بحثی سر این وجود داشته باشد که هیپ‌هاپ نیروی پیش‌برنده و اصلی موسیقی امروز است اما واقعا به نظرت موسیقی راک نیاز دارد نجات داده شود؟
– نمی‌دانم واقعا. من سبک‌ها و ژانرهای زیادی را دوست دارم حتی گاهی بسیار دشوار است که بخواهی برای آن نام یا عنوانی قرار بدهی. خیلی سخت است که بگویی نوجوانان امروز چه نوع موسیقی‌ای را می‌پسندند. من همیشه از این و آن می‌پرسم. مثلا وقتی نوجوانی را در کافی‌شاپ می‌بینم یا وقتی با افرادی معاشرت می‌کنم که نوجوان دارند همیشه می‌پرسم که چه چیزهایی گوش می‌کنند و به چه چیزهایی علاقه دارند. امروزه با وجود نت‌فیلیکس، اینترنت، بازی‌های کامپیوتری و همه این‌جور چیزها رقابت خیلی سخت است. برای هر ژانر و سبکی از موسیقی محال است که با حرکت ساده‌ای نظرها را به خود جلب کند چون رقابت خیلی نزدیک به هم و جدی است.
مثلا در مورد موسیقی کانتری. هم موسیقی پاپ کانتری قلابی هست و هم موسیقی کانتری اصیل و کارهای واقعا خوب. اما واقعا باید موسیقی را دوست داشت و برای آن وقت صرف کرد. من امیدوارم موسیقی راک هیچ‌وقت از بین نرود، امیدورام اجراهای زنده هرگز از بین نروند. مردمی که موسیقی راک اند رول را زنده تجربه کرده‌اند واقعا آن را دوست داشته‌اند و امروزه هم گروه‌های زیرزمینی زیادی در این سبک وجود دارند. اما من دوست دارم گروه‌های بیشتری ظهور کنند و کارشان بگیرد.
من فکر می‌کنم ماها طی چند دهۀ اخیر زیادی با گروه‌های خیلی بزرگ لوس شده‌ایم حتی خودمان متوجه این مسئله نیستیم. برای یک گروه کار خیلی دشواری است که وارد جریان اصلی شود.

اگر می‌توانستی با هرکدام از خواننده‌های عصر واینیل‌های ۷۸ دور کار کنی چه کسی را انتخاب می‌کرد؟
– آه هرکدام از آن هنرمندان بزرگ بلوز ممکن بود باشد. چارلی پیتون، سان هاوس، رابرت جانسون. منظورم این است کار کردن با هرکدام از آنها عالی است. حیف که امکانش نیست. وقتی از آنها نام می‌بریم حتی انگار دیگر انسان نیستند. آنها فوق‌العاده بودند.

تو توانسته‌ای یک رازآلودی خاصی دربارۀ خودت به وجود بیاوری و آن را حفظ کنی. از آن رازهای باب دیلنی. یک نوع ناشناختگی دربارۀ جک وایت وجود دارد که من خیلی دوستش دارم. به اعتقاد من در عصری که ما زندگی می‌کنیم یعنی عصر اینترنت که همه همه‌چیز را به‌سرعت می‌شود دربارۀ هرکسی فهمید این مسئله خیلی مهم است. چطور این ناشناختگی را حفظ می‌کنی؟
– واقعا نمی‌دانم. این چیزی را که می‌گویی قبول دارم که باید یک رازآلودگی‌ای وجود داشته باشد چون اشتیاق بیشتری همراه آن است. ما در دهه‌های گذشته در دنیایی زندگی کرده‌ایم که مردم دوربین‌هایشان را به درون خانه‌های هم می‌آورند و همه چیز را به دیگران می‌گویند. همه دارند خودشان را می‌کشند که بگویند من هم مثل تو هستم. این برای عده‌ای البته خوب است اما من واقعا مطمئن نیستم که دلم بخواهد همه چیز را دربارۀ زندگی شخصی سالوادور دالی بدانم. من با همان چیزی که او دوست دارد از خودش به من نشان دهد راحت‌ترم.

دیدگاه شما

جدیدترین رویداد موسیقی

0
روز
12
ساعت
31
دقیقه
10
ثانیه

محسن ابراهیم زاده

محل برگزاری: سالن میلاد نمایشگاه بین المللی

0
روز
12
ساعت
31
دقیقه
10
ثانیه

ناصر چشم آذر

محل برگزاری: مرکز همایش های برج میلاد

0
روز
12
ساعت
31
دقیقه
10
ثانیه

رضا صادقی

محل برگزاری:

0
روز
12
ساعت
31
دقیقه
10
ثانیه

سیروان خسروی

محل برگزاری: مرکز همایش های برج میلاد