رسانه نوا – پژوهشگران تاریخ موسیقی میگویند در چند سدۀ گذشته تصور عمومی درباره موسیقی تغییری شگرف کرده است. تا پیش از آن موسیقی همیشه چیزی مبهم و بالقوه خطرناک تلقی میشد که نیروهایی شیطانی در آن نهفته است، اما امروزه ما موسیقی را هنری معصوم و جهانشمول میدانیم.
به گزارش رسانه نوا به نقل از سایت ترجمان، نگاهی مداوم به همراهی موسیقی با جنگها، کشتارها و شکنجهها شاید این تصویر ذهنی را تغییر دهد. در دسامبر ۱۹۸۹، دیکتاتور پاناما مانوئل نوریگا را نیروهای آمریکایی از قدرت برکنار کردند. نوریگا برای آنکه دستگیر نشود، به سفارتخانه واتیکان در پاناماسیتی پناه برد. هنگامی که یک ژنرال آمریکایی سر رسید تا با سفیر پاپ رایزنی کند، ارتش ایالات متحده از بلندگوهایش موسیقی پخش کرد تا جلوی استراق سمع روزنامهنگاران را بگیرد.
سپس اعضای یک واحد عملیات روانی به این نتیجه رسیدند که پخش بیوقفه موسیقی شاید آنقدر روی اعصاب نوریگا برود که تسلیم شود. آنها ترانههای ایستگاه رادیوی نیروهای مسلح محلی را تقاضا کردند و پنجره نوریگا را نشانه گرفتند. گمان میشد آن دیکتاتور از اپرا خوشش میآید، لذا عمدۀ قطعات را هاردراک انتخاب کردند.
در گوانتانامو لباسهای زندانیان را درمیآوردند، دست و پایشان را به میز میبستند، چراغهای فلاشر روی چشمانشان میانداختند که چیزی نبینند، و در همین حال با هویمتال و رپ و آهنگهای مخصوص کودکان به گوشهایشان هجوم میآوردند.
از آن زمان که شیپورها پشت دیوارهای اریحا به صدا درآمدند، موسیقی همراه جنگ بوده است؛ اما در چند دهۀ اخیر، سلاحی بیسابقه از آن ساخته شده که در خور میدان ناواقعی نبردهای مدرن است.
وقتی موسیقی برای اهداف جنگی به کار گرفته میشود، معمولاً فکر میکنیم که علیه طبیعت معصومش استفاده شده است. به قول پندهای بینمک، طلسم موسیقی میتواند وحشیها را هم افسون کند، غذای عشق است، فاصلهمان را از بین میبرد و آزادمان میکند. در برابر شواهدی که میگویند موسیقی میتواند بر عقل سایه بیافکند، خشم را برانگیزد، درد بیافریند و حتی جان کسی را بگیرد، مقاومت میکنیم.
رسالههایی با انبوهی پینوشت درباره جنبه تاریک موسیقی بعید است به قدر آثار علمی عامهپسند شوخ و شنگی فروش داشته باشند که جار میزنند. موسیقی میتواند ما را باهوشتر، شادتر و مولدتر کند. ولی همان آثار کمفروش احتمالاً ما را به کارکرد حقیقی موسیقی در تکامل تمدن بشر نزدیکتر میکنند.
دیدگاه شما