مصاحبه جالبی بود، هرچند با اینکه تنها “این” نوع موسیقی جهان شمول است مخالفم. اظهار نظر در این زمینه را صحیح نمی دانم چرا که از دیدگاه من تا حدّی به قول فرنگی ها در این قضیه هم apples and oranges مطرح می شود.
رسانه نوا – شاهین انتظامی هنرمند فعال در عرصه موسیقی تجربی/ الکترونیک و ساکن تهران است. طی گفتگویی با این هنرمند، نگاهی به جریان موسیقی الکترونیک داشتهایم.او فعالیت هنری خود را در سال ۱۳۹۰ با نام هنری Tegh شروع کرد و در این مدت علاوه بر فعالیت انفرادی، در گروه های مختلف از جمله Temp-Illusion حضور داشته و آثار متعددی از او متشر شده است؛ همچنین انتظامی ساخت موسیقی و طراحی صدا برای تئاتر «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» اثر ساناز بیان و ساخت موسیقی فیلم مستند «آسمان بی سر پناه» اثر مهدی جواهریان به همراهی نیما پورکریمی را بر عهده داشته و چند آلبوم در کانادا و انگلستان منتشر کرده است.
چه شد که وارد فضای موسیقی الکترونیک شدی و این جریان برای تو شروع شد؟
من تقریبا از ۱۴-۱۵ سالگی شروع مواجههام با موسیقی از طریق موسیقی الکترونیک بود. در آن زمان با نرم افزارهای موزیک کار میکردم و فعالیتهایی هم به واسطه علاقهام در موسیقی هیپ هاپ داشتم. وقتی به دانشگاه پا گذاشتم دو نفر از هم خانههای من خیلی موزیک باز بودند و به واسطه آنها من با سبکها و موزیکهای مختلف آشنا شدم. در آن زمان اصلا نمیدانستم که جریان موسیقی الکترونیک در ایران آنقدر فعال است که عدهای موسیقی میسازند و اجرا میکنند اما به واسطه آن دو نفر کمی اعتماد به نفس گرفتم که این جریان در دنیا وجود دارد و از طرفی دیگر فکر میکنم بزرگترین آموزش شنیدن است و توانستم در آن زمان موسیقیهای زیادی را در این فضا گوش کنم.
یکی از این هم خانه هایم یک روز آلبوم «گره» از حسام اوحدی، نیما پور کریمی و سیاوش امینی را برایم آورد که من خیلی خوشحال شدم و توانستم حسام را پیدا کنم تا مدتی کلاس هایش را بروم و کار با نرم افزار حرفهای که الان با آن کار میکنم را یاد گرفتم. نهایتا حدود سال ۸۹–۹۰ بود که پروژه تِق راه افتاد.
در واقع در فضای موسیقی الکترونیک آن زمان هیچ تشکل منسجمی نبود و همه چیز به واسطه کنکاش های شخصی کشف میشد؟
دقیقا. قطعا کسانی بودند که در آن زمان فعالیت میکردند اما اصلا جایی نبود که من موسیقی خودم را به آنها ارائه کنم. ارتباطی هم اگر برقرار می شد کاملا شخصی بود.
درباره پروژه تِق بگو. در آن پروژه چه دیدگاهی داشتی و تا امروز چه روندی را طی کردی؟
این یک پروژه شخصی بود که من هیچ چارچوب و قاعده و قانونی در آن نداشتم. یعنی ژانر خاص یا کانسپت خاصی مد نظر نبود. محور کار من تجربههای جدید بود که کاملا شخصی به مرور زمان جلو رفت. البته در این بین جغرافیایی که با آن سر و کار دارم یا تجربیات شخصی غیر از موسیقی و یا محدودیتهای موجود هم در این موسیقی تاثیر داشت.
وقتی فعالیتهایت را شروع کردی طبیعتا محل ارائه چنین موسیقی یا موسیقی زیرزمینی مثل رپ بوده یا چندان امکان ارائه مستقل برای آن وجود نداشته است. فکر میکنی دلیل این اتفاق چه بوده؟
طبیعتا موسیقی الکترونیک را نمیتوان موسیقی زیرزمینی دانست و در همان آغاز کارم کسانی بودند که با مجوز کار میکردند اما اتمسفر کلی به شکلی بود که جایی برای ارائه این موسیقی وجود نداشت. به نظر من مهمترین مسئله این بود که ارتباط بین هنرمندان موسیقی الکترونیک شکل نگرفته بود. وقتی ما بین خودمان ارتباطی نداشته باشیم در درجه اول خودمان را تنها میدانیم. تجربه شخصی به من نشان داده وقتی یک جامعه (هرچند کوچک) شکل میگیرد؛ آدمها تلاش میکنند تا به فضای رسمی دست پیدا کنند و تعدادشان را افزایش دهند ولی اصولا وقتی هنرمند احساس تنهایی کند چندان هم پیگیر این فعالیت ها نمیشود. در نتیجه به دلیل ارتباطی که آن زمان شکل نگرفته بود؛ تلاشی هم برای ارائه این موسیقی به صورت رسمی نشده بود.
ما برای اجراها هیچوقت منع قانونی آنچنانی نداشتیم ولی برای نشر آلبوم آنقدر که فضای نشرآلبومها در تداخل با بیزینس است، هیچ منطقی برای انتشار چنین آثاری برای ناشران وجود ندارد چون نهایتا این آلبوم قرار است ۲۰۰ تا ۵۰۰ نسخه از آن منتشر شود و برای ناشر هم منطق مالی وجود ندارد. از طرف دیگر ما نشری هم نداریم که به صورت تخصصی این سبک از موسیقی را منتشر کند.
مدتی هم در موسیقی هیپ هاپ فعالیت میکردی. در فضای این موسیقی آهنگسازان حرفهای که به صورت تخصصی در این سبک فعالیت کنند خیلی کم هستند. تجربه ی شخصی تو در این فضا چه بود؟
ژانر هیپ هاپ در ایران از لحاظ قانونی محدود است و از طرفی هم برای ارائه آن باید ایرانیزه شود که باز هم باعث محدودیت بیشتر میشود. در این فضا آهنگساز نمیتواند خودش را وقف کار کند چون افقی را در مقابل خودش نمی بیند و ارتباط درستی بین مخاطب و موزیسین شکل نمیگیرد.
در آن زمان فضای گنگی وجود داشت و اصلا معلوم نبود ادمهایی که کار میکنند جدی هستند یا نه چون به هرحال فضای موسیقی آن زمان چندان چارچوب درستی نداشت ولی امیدوارم امروزه وضعیت بهتر شده باشد.
در آن زمان با کدام رپرها کار کردی؟
سروش لشکری (هیچکس)، فرزین بارورز (زخمی) و محمد بهرامی (هفت خط)
چقدر تجربیاتت در هیپ هاپ روی فضای کاری فعلیت تاثیر داشته است؟ اساسا موسیقی امروز تو تحت تاثیر چه چیزهایی قرار گرفته است؟
قطعا تاثیر داشته است. الان در موسیقی های ریتمیکتر من خیلی فضای هیپ هاپ تاثیر دارد. حتی پروز درون (تق) اپروچ موسیقی همان اپروچ هیپ هاپ است. برای من تجربه مهم است ولی وقتی زنجان بودم یک موسیقی میساختم به تهران آمدم موسیقیام عوض شد. وقتی در تهران زندگی میکنی و صبح بیدار میشوی و دست روی میزت میکشی یک وجب خاک بلند میشود نمیتوانی موسیقی تمیزی منتشر کنی یا وقتی در دنیایی زندگی میکنی که تلویزیون را روشن میکنی اخباری که میشنوی تا این حد ترسناک است؛ فضای کاریات هم طبیعتا تحت تاثیر آن قرار میگیرد. جریان موسیقی که من دارم کاملا سیال است و میتواند تحت تاثیر خیلی چیزها قرار بگیرد.
فکر میکنی اصولا موسیقی الکترونیک چقدر وابستگی به اتفاقات جامعه دارد؟
در ایران شاید حتی هدف این موسیقی هم برای مخاطبان چندان مشخص نباشد، اما این نکته که فضای اطراف روی موسیقی هم تاثیر میگذارد قطعا نکته بسیار مهمی درباره چنین سبکی است.
در تمام سبکها ممکن است یک گروه برای تفریح موسیقی کار کند یا یک هدف و پیام خاص داشته باشد. اما چیزی که موسیقی الکترونیک دارد و بقیه سبک ها آن را ندارند؛ جهان شمول بودن موسیقی است. شما هرجای دنیا که باشید؛ با داشتن یک سری ابزار پیش پا افتاده آموزش میبینی و آنچه در وجودت هست را ارائه میکنی. یک نکته دیگر گستره عظیم صدای در اختیار آهنگساز است و به نوعی وقتی شما طراحی صدا میکنید، خیلی خیلی دستتان باز است. در این شرایط این موسیقی از نظر کانسپتی و مفهومی محدود نمیشود. موسیقی به طور کلی تحت تاثیر زندگی شخصی و جغرافیاست ولی در موسیقی الکترونیک این مسئله خیلی خیلی بیشتر است به راحتی متوجه محدوده و منطقه آن میشوید.
حالا فکر میکنی شرایط جغرافیایی چه شکلی به موسیقی خودت داده است؟
من در شلوغ ترین شهر ایران در پایتخت زندگی میکنم. شهری صنعتی که آلودگی زیادی دارد و من ادعا میکنم که در طراحی موسیقی من چنین چیزی شنیده میشود. برای من خیلی مهم بوده که محیط زندگیام را در طراحی صدا نشان دهم و نسبت به اتفاقات اطرافم واکنش و به زبان موسیقی نشانش دهم.
چقدر ویژوالهایی که در کارهایت استفاده میکنی در این مسیر به تو کمک کرده است؟
اودیو ویژوال مدلی از اجرا بوده که همیشه کنار من است و من متوجه شدم ویژوال به شناخت موسیقی هم کمک میکند. برخی نگاهی که به ویژوال دارند این است که مخاطب حوصله اش سر نرود یا چون موزیسین الکترونیک اکت زیادی روی صحنه ندارد قرار است فضا را به این واسطه پر کند. من با این نگاه مخالفم چون مخاطبی که به کنسرت الکترونیک می آید، می داند موزیسین قرار نیست کار عجیبی روی صحنه انجام دهد.
من اویدیو ویژوال را همیشه یک پکیج باهم دیدم و درواقع با مکمل بودن همدیگر میتوانند محتوای مورد نظر را به مخاطب برسانند.
ویژوال از چه زمانی به کارهای تو اضافه شد؟
من تقریبا از اولین کارهایم از ویژوال استفاده کردم مخصوصا در اجراهایی که با بهرنگ نجفی در گروه تمپ ایلوژن داشتیم همیشه ویژوال حضور داشته و درواقع به طور کل من یک اجرا داشتم که ویژوال نداشت.
برویم سراغ اجرای تمپ ایلوژن در رویداد هنر تجربی صت. چگونه آن اجرا شکل گرفت؟
تمپ ایلوژن تا به حال ۴ اجرا در تهران داشته است. ما در فستیوال تادایکس اجرا کردیم در تماشاخانه موج نو روی صحنه رفتیم و دو اجرا هم در رویداد هنر تجربی صت داشتیم. وقتی من و بهرنگ شروع به کار کردیم هریک پروژه های خودمان را داشتیم و فضاهای کاریمان خیلی دور بود اما با معاشرت بیشتر با همدیگر اشتراکی را پیدا کردیم که تا به حال سمت آن نرفته بودیم به نوعی تا به حال جرات امتحانش را نداشتیم.
ما از اولین روزی که سراغ موزیک رفتیم یک موزیکمان را بستیم و واقعا در این پروژه یک به علاوه یک مساوی سه شد. موسیقی ما تبدیل به اثری متفاوت با تمام موزیکهایی که در ایران وجود دارد، شد. اما موسیقی تمپ ایلوژن هم مثل تق هیچ کانسپت خاصی ندارد و تا الان چون تمام پروژه های ما لایو بوده وقتی تمرین هم میکنیم؛ تمرینمان هم لایو است.
در اجرای صت ما موسیقی ریتمیک و کمی هاردکور شنیدیم. این المان ها به طور کلی در موسیقی تمپ ایلوژن وجود دارد؟
نکتهی حائز اهمیت در کار ما دقیقا بی مرز بودن است. ممکن است در اجرای بعدی هیچ کدام از این المان ها شنیده نشود و ما به هر سمتی که دوست داریم میرویم.
در ویژوال اجرایتان هم ما تصاویر متعدد و مختلفی را دیدیم. کمی درباره ذهنیت خودت در باره این ویژوالها بگو.
من و بهرنگ و ویژوال آرتیستمان همراه باهم مثلثی را شکل دادیم که از آغاز کار باهم پیش می رویم. وقتی همه چیز حتی گپ زدن ساده ما باهم است به راحتی ویوژال کنار موسیقی شکل میگیرد و یک پکیج منسجم میشود.
در این اجرای صت ما سعی کردیم مسیری که طراحی میکنیم محدود باشد. تصاویر ما در اجرا قرمز، سفید و مشکی بود و در ساند دیزاین هم ما همین کار را کردیم. به نوعی ما با ابزار محدود سعی داشتیم ۵۰ دقیقه اجرا داشته باشیم. ما ۶ قطعه در اجرا داشتیم که ریتم های آن همه یک ساند بودند و فقط پردازش آن متفاوت بود.
کانسپت های تمپ ایلوژن اساسا خیلی محتوای فرهنگی ندارند و بیشتر تکنیکال و موسیقی محور است. فستیوال صت به ما گفته بود کانسپت ما تعاملات نو است و ما در اجرا هم تلاش داشتیم به این فضا برسیم.
درآخر درباره آلبومهایی که از تو منتشر شده است بگو و اینکه چرا در فضای رسمی داخل ایران آلبومی از تو منتشر نشده است؟
گروه تمپ ایلوژن تا به حال آلبومی نداشته و امسال میخواهیم به سمت پروژه هایی برای ضبط آلبوم برویم اما من خودم کارهایی داشتهام که متاسفانه تا به حال در ایران منتشر نشده است. همانطور که قبلتر گفتم چون کارمان فروش چندانی ندارد، طبیعتا به آن کمتر توجه میشود. من ترجیح میدهم در چنین فضایی آلبومی منتشر نکنم حتی اگر به قیمت شنیده نشدن آثار من در کشورم باشد. از من سه آلبوم منتشر شده، که هیچکدام داخل کشور نبوده و اخرین اثرم توسط لیبلی در آلمان تا ماه آینده منتشر میشود.
این مسئله که می گویی چون این موسیقی مخاطب ندارد کمتر به آن توجه میشود درست است اما مخاطب هم وقتی اثری بدستش نمیرسد طبیعتا بازار این موسیقی از بین می رود..
من خودم تجربه صحبت با نشر برای ارائه اثر را داشتم. شما وقتی از ابتدا وارد صحبت با ناشر میشوی ادبیات ناشر و نگاهش به موسیقی باعث می شود حس بدی پیدا کنی. آرتیستی که مستقل کار میکند معمولا بحث مالی یا اودینس خیلی زیاد برایش مهم نیست و فاکتورهای دیگر مهم است. وقتی من میدانم لیبلی که می خواهد با من کار کند اثر فلان خواننده را منتشر میکند و برای من از گرافیک سی دی تا ابزار ضبط کیفیت مناسبی را رعایت نمیکند چون مخاطب کمتری دارم؛ طبیعتا حاضر به همکاری نمیشوم. از طرف دیگر چون لیبلی به صورت تخصصی در این زمینه کار نمیکند که البته قابل درک است چون بیزینس چندانی در انتشار این سبک موسیقی وجود ندارد.
مصاحبه جالبی بود، هرچند با اینکه تنها “این” نوع موسیقی جهان شمول است مخالفم. اظهار نظر در این زمینه را صحیح نمی دانم چرا که از دیدگاه من تا حدّی به قول فرنگی ها در این قضیه هم apples and oranges مطرح می شود.
دیدگاه شما