رسانه نوا – برخی آوازها هستند که جان شما را نیز با خود به اوج می برند و از آن به زیر می کشند و در این فراز و فرودها روحتان را سیراب می کنند. برخی آواز هم هستند که آنقدر ظرافت دارند که در هر بار شنیدن ذره ای از آن ظرافتها از پشت پرده به رو می آیند و دیده می شوند و تحسین های مکرر و مدام را از پیدارند. خوانندگان در آوازهایشان جلوه می کنند و قدرت و هنر خود را با زبان زیبای بیان به زیبایی هرچه تمامتر به رخ میکشند و خریدارانی که اینگونه بسیار بهتر خریدارند.
برخی آهنگها هستند در همان دقایق اولیه آنقدر گیرا هستند که گویی عمر درازی هم نشینمان بوده اند و بر جانها اثر گذاشته اند، راه نوینی را گشوده اند و یا نقبی به آینده زدهاند. برخی آهنگها هم آشنا هستند اما در آن مایهای بیش از خود دارند و صاحب اثر را متمایز از تمام آثار دیگران میسازند و نشانههایی از این دست که نشان میدهد چقدر موسیقی در مسیر فعل و انفعالات خلاقانه خویش است.
اما در روزگاری که شمار موزیسینهای آن از چند صد هزار نفر خارج است و هر روز عده ای در آن مشغول تولید آثار موسیقایی هستند آثاری هم یافت میشوند که وجه تمایز آنها هیچکدام از موارد پیشتر گفته شده نیست. بلکه بهتر بگوییم وجه تمایزی شاید نداشته باشند و تنها شاید با سه گانه نام آهنگساز و خواننده و قطعه اثر آن را متمایز بسازند. نه ادعای نوآوری دارند و نه دم از احیای گذشتهای فراموش شده میزنند. آنها فقط در اندازه و توان خود با ذوقی که دارند به موسیقی مشغول هستند و حال اگر ماحصل این ذوق و همنشینیها به نتیجه خوبی منجر شود حتما تلاش و دقت زیادی در آن شده است و اگر نتیجه به نسخهای تکراری و یا حتی معمولی برسد نیز چیزی تغییر نمیکند و البته اگر موزیسینهای خوشنام و شهرهای هم باشند تنها یک اثر معمولی دیگر تولید کردهاند که در شهرت آنان نقشی نداشته و ندارد اما در سابقه آنها حتماً دیده میشود. آلبوم فروغ علیرضا قربانی به آهنگسازی سامان صمیمی نیز در شمار آلبومهایی است که هیچکدام از موزیسینهای آن ادعایی دربارهاش ندارند و صرفاً همکاری چندین ساله این دو نفر خواننده و آهنگساز حالا صاحب فرزند دیگری هم شده است که در ویترین سوابق این دو موزیسین میماند. هرچند علیرضا قربانی بعد از ارائه چند آلبوم (دخت پری وار و من عاشق چشمت شدم) که صرفاً به اجرای تصنیف پرداخته بود حالا چند قطعه را نیز به صورت صرفاً آوازی اجرا کرده است و نشان داده که چه در چنته خود از کلاسهای آواز استادان به نامی چون زنده یاد احمدابراهیمی، حسین عمومی، مهدی فلاح برگرفته که البته نیز توانسته در حد و اندازهایی که از او پیشتر در آوازش سراغ داریم ظاهر شود اما نتوانسته در این اجراها فراتر از آنچه در سابقه کاری خود همانند آلبوم دخت پریوار، اشتیاق و سودایی و… دارد ارائه کند. البته او توان بالای خود را در ارائه خواندن ژوست و قدرت آشنایی زدایی از شعرهای دستمالی شده فروغ توسط خوانندگان پاپ را در قطعه «عاشقانه» نشان داده است اما این کمترین انتظاری است که از خواننده ای با سابقه و فرهنگ او می رود تا توان تاثیرگذاری او را از جهات دیگر نیز نشان دهد.
فارغ از خوانندگی در بعد دیگر اثر نیز آهنگساز در حد و اندازه هایی ظاهر شده است که پیشتر از او در اجراهای زنده با خواننده سراغ داشته ایم و نوازندگیهای او را در آثار دیگر آهنگسازان چون مهیار علیزاده و اصغر عربشاهی و علی قمصری به عنوان نوازنده کمانچه دیده و یا شنیده ایم و در اینجا با این سابقه قبلی اگر با اثر مشترک و پیشین صمیمی و قربانی، «سودایی» مقایسه کنیم آنچنان افتراقی در آنها چه به لحاظ تمهای موسیقی، رنگ آمیزی صوتی و چه از نظر شیوه اجرایی و بیانی نمییابیم. چراکه صمیمی نیز خواسته یا ناخواسته از الگوهای محیطی خویش تاثیر گرفته است آنچنان که پا را فراتر از آن نگذاشته و نشان داده از جریان پررنگ موسیقی امروز تاثیرات زیادی پذیرفته، تا آنجا که اثر خود او را به عنوان یک مولف کم رنگ ساخته و بیشتر خود را مرهون و بازخوانی کننده شیوه دیگران نشان داده است. تا بدین حد که می توان در قطعات آلبوم «فروغ» ردپای شیوه آهنگسازی آهنگسازان هم نسل او چون علی قمصری، مهیار علیزاده و حتی تهمورث پورناظری را به وضح دید و حتی انگشت تحیر گزید که این همه شباهت مگر اتفاقی میتواند باشد؟ آنقدرها که در قطعه هشتم «سجده عقل» با شناختی که از آثار علی قمصری سراغ داریم از این همه شباهت دچار سردرگمی میشویم چراکه همین مساله از اثرگذاری قطعات به عنوان اثری مستقل کاسته است و به لحاظ آشنایی قبلی با تم و ملودی در آثار دیگر آهنگسازان، تنها قطعات آلبوم را به عنوان اثری قابل شنیدن معرفی میکند. البته همه این ترکیبهای متفاوت از موسیقی امروز ایران تا موسیقی کلاسیک کشکولی بر روی صدای علیرضا قربانی ساخته است که از آن تاثیری چون «حریق خزان» را نمیتوان انتظار داشت اما به کمک شعر زیبای فروغ و آواز و صدای پخته علیرضا قربانی آن را قابل شنیدن ساخته است هرچند در کارنامه قربانی این اثر فروغ چندانی ندارد.
دیدگاه شما