رسانه نوا – حدودا پانزده سال پیش بوده که رام بعد از گذراندن دوران سربازی، دوستش را میبیند که با گروهشان به دنبال خواننده هستند و چون خوب انگلیسی حرف میزند به گروه آنها میرود و اشعار انگلیسی میخواند. چندی بعد هم یکی از بچه های گروه گیتارش را خانه رام میگذارد و به سفر میرود و این آغاز یک مسیر هیجان انگیز برای رام است…
همین که زندگی هنری یک نفر اینگونه آغاز شود میتوان متصور بود کارهایش نیز مسیر متداولی را طی نکند. رام هیچ چیزش شبیه هم نسلانش نیست و مسیر متفاوتی را طی کرده است. خروج او از ایران و قرار گرفتن در فضایی دیگر، رام را از دیگر هنرمندان موسیقی راک متمایز کرد و البته او به یک بیان شخصی در کارهایش رسید که اگر فضیلت هم نباشد ناشی از صداقت او در کارهایش است.
تجربههای رام در آلبوم «استراتژی خروج» هایپر نوا و بعد هم آلبوم «آواز گرگها» طی این سالها شخصیت هنریش را ساخت و حالا آلبوم سومش هم به نوعی در ادامه مسیر «آواز گرگها» است. تجربهی اجرای صحنهای با سجاد افشاریان به نوعی تنها تجربه تجاری رام بوده و جز این پروژه،او همواره از تجاری شدن فاصله گرفته است. آلبوم «تا هزار و نمیدونم چند» هم با این که توسط ناشری منتشر شده که بُعد تجاری آثار برایش مهم است؛ مشخصا همچنان از تمامی المانهای پاپیولار شدن دوری میکند.
رام همواره بیش از این که آهنگساز درجه یک باشد، هنرمندی خوش سلیقه بوده و موسیقی او هیچگاه خیلی پیچیده نشده و حتی مشخص است که آهنگساز چندان روند آکادمیکی را نگذارنده؛ اما باید پذیرفت که رام سلیقه خوبی دارد و این چیزیست که به کارهای او هویت میدهد. «تا هزار و نمیدونم چند» یک اتمسفر کلی دارد که در تمام آلبوم حفظ میشود و این اتمسفر دقیقا نقطه قوت آلبوم است. اگر مخاطبی که کارهای پیشین رام را دنبال کرده، آلبوم جدید او را بشنود قطعا با چند قطعه ارتباط برقرار میکند و مهمتر اینکه آلبوم به شکلی جمع آوری شده که از آغاز تا پایان روندی جذاب برای مخاطب دارد و خسته کننده نیست.
کلام رام در آلبوم جدیدش همچنان ساده است اما کلیشه نمی شود. از تجربیات خیلی ساده و روزمره میگوید و محتوای پیچیده و بزرگی مطرح نمیکند. او در آهنگسازی بیشتر قطعات آلبوم همچنان گیتار آکوستیک را محور قرار داده و موسیقیاش همچنان صدادهی خاص خودش را دارد؛ هرچند این صدادهی برای کارهای رام تا حدی تکراری شده است.
با تمام این احوال، «تا هزار و نمیدونم چند» مخاطبان رام را شگفت زده نمی کند، قطعه ای ندارد که در میان مخاطبانش مشهور شود و یا توجه منتقدان را جلب کند. این آلبوم بیشتر مسیری که رام تا امروز رفته را کامل می کند و حرف جدیدی ندارد و برای همین است که احتمالا هیچوقت نه تنها در جریان موسیقی راک بلکه در بین کارهای خودش هم اهمیت چندانی پیدا نمیکند. سومین آلبوم رام لُکنتِ ندارد و روایتش از آغاز تا انتها روان است؛ بی شک این آلبوم مجموعهای منسجم است اما فاصله نگرفتن رام از فضاهای کارهای قبلی باعث شده تا «تا هزار و نمیدونم چند» برای مخاطبان تکراری شود.
دیدگاه شما